داستان کوتاه پوست نارنج صمد بهرنگی بخش2
عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی داستان کوتاه پوست نارنج صمد بهرنگی بخش2 پوست نارنج ننه منجوق گیس سفید ده بود. مردم می گفتند که همه جور دوا و درمان بلد است. مامایی هم می کند. ننه منجوق با نوه اش حیدرعلی زندگی می کرد و دیگر کسی را توی دنیا نداشت. از این […]
داستان کوتاه پوست نارنج صمد بهرنگی بخش1
عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی داستان کوتاه پوست نارنج صمد بهرنگی بخش1 پوست نارنج آری گناه من بود. گناه من بود که مجبور شدم روز جمعه در شهر بمانم. شاید هم گناه زن قهوه چی بود که دل درد گرفته بود. اما نه، نه گناه من بود و نه گناه زن قهوه چی. […]
کتاب چراغ آخر نوشته صادق چوبک بخش3
نام کتاب: چراغ آخر بخش3 نويسنده: صادق چوبك چراغ آخر پس از آنکه صلوات ها پشت سرهم و بلند ختم شد و لرز تازه ای ـ غیر از آنچه را که آتشخانه کشتی در تن آن انداخته بود ـ پیدا نشد، سید با گلوی خراشیده و التهاب گفت: «گفتم جنگ جنگ صفین شاه مردان علیه، […]
کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی بخش11
عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو بخش11 نويسنده : ناصرخسرو قباديانی سفرنامه ناصرخسرو قباديانی از آن جا برفتيم هشتم صفر سنه اربع و اربعين و اربعمايه بود که به شهر اصفهان رسيديم . از بصره تا اصفهان صد و هشتاد فرسنگ باشد . شهری است بر هامون نهاده ، آب و هوايی خوش دارد و […]
کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی بخش9
عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو بخش9 نويسنده : ناصرخسرو قباديانی سفرنامه ناصرخسرو قباديانی صفت لحسا . شهری است که همه سواد و روستای او حصاری است و چهارباروی قوی از پس يکديگر در گرد او کشيده است از گل محکم هر دو ديوار قرب يک فرسنگ باشد و چشمه های آب عظيم است در […]
کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی بخش1
عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو بخش1 نويسنده : ناصرخسرو قباديانی سفرنامه ناصرخسرو قباديانی چنين گويد ابومعين الدين ناصر خسرو القبادينی المروزی تاب الله عنه که من مردی دبيرپيشه بودم و از جمله متصرفان در اموال و اعمال سلطانی ، و به کارهای ديوانی مشغول بودم و مدتی در آن شغل مباشرت نموده در ميان […]
کتاب داستانهای زنان شوهر آمریکایی جلال آل احمد
عنوان کتاب : داستانهای زنان نویسنده : جلال آل احمد شوهر آمريکايی «…ودکا؟نه.متشکرم.تحمل ودکا را ندارم.اگر ويسکی باشد حرفی.فقط يک ته گيلاس قربان دستتان.نه.تحمل آب را هم ندارم.سودا داريد؟حيف.آخر اخلاق
کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش2
کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش2 عنوان کتاب : کليله و دمنه نويسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی تصحيح و توضيح مجتبی مينوی طهرانی تحفه چگونه آرم نزديک تو سخن؟! آب حيات تحفه کی آرد بسوی جان؟! گل را چه گرد خيزد از ده گلاب زن ؟! مه را چه ورغ بندد از صد […]
کتاب داستانهای زنان زن زیادی جلال آل احمد
عنوان کتاب : داستانهای زنان نویسنده : جلال آل احمد زن زيادی …من ديگه چه طور می توانستم توی خانه پدرم بمانم ؟اصلا ديگر توی آن خانه که بودم انگار ديوارهايش را روی قلبم گذاشته اند.همين پريروز اين اتفاق افتاد .ولی
نمایشنامه عروسی شغال نویسنده محمد رضاییراد
عروسي شغال نويسنده محمد رضاييراد كارگردان: آروند دشت آراي
کتاب داستانهای زنان سمنوپزان جلال آل احمد
عنوان کتاب : داستانهای زنان نویسنده : جلال آل احمد سمنو پزان دود همه حياط را گرفته بود و جنجال و بيابرو بيش از همه سال بود.زن ها ناهارشان را سرپا خورده بودند و هرچه کرده بودند ، نتوانسته بودند بچه ها را
کتاب دیوار نوشته فروغ فرخزاد بخش2
کتاب دیوار نوشته فروغ فرخزاد بخش2 عنوان کتاب : ديوار نویسنده : فروغ فرخزاد آرزو كاش بر ساحل رودی خاموش عطر مرموز گياهی بودم چو بر آنجا گذرت می افتاد بسراپای تو لب می سودم
کتاب داستان های زنان گناه جلال آل احمد
عنوان کتاب : داستان های زنان نويسنده : جلال آل احمد گناه شب روضه هفتگی مان بود.و من تا پشت بام خانه را آب و جارو کردم و رخت خواب ها را انداختم ، هوا تاريک شده بود.و مستعمعين روضه آمده بودند.
کتاب داستان های زنان بچه مردم جلال آل احمد
عنوان کتاب : داستان های زنان نويسنده : جلال آل احمد بچه مردم خوب من چه می توانستم بکنم ؟ شوهرم حاضر نبود مرا با بچه نگه دارد.بچه که مال خودش نبود . مال شوهر قبلی ام بود ، که طلاقم داده بود، و حاضر هم نشده بود بچه را بگيرد.
حکایت سرزمین من قسمت سوم
حکایت سرزمین من قسمت سوم نامه به سارا ساراي عزيز، به خواهرت ساعتي چشم هايم را به امانت دادم تا وطن غريبش را از بام دماوند تماشا کند. از تو پنهان نکنم که آهنگم به آب انداختن دهانش بود براي آبياري لبان مهربانش و شکوفانيدن غنچه هاي بيشتري از آن!
کتاب نفرین زمین نوشته جلال آل احمد
عنوان کتاب : نفرین زمین نویسنده : جلال آل احمد نفرین زمین 1 بسیار خوب.این هم ده.دیروز عصر رسیدم.مدیر بچه ها را به خط کرده بود و به پیش باز آورده .بیست سی تایی .وسط میدانگاهی ده.اسمش؟…حسن آباد یا حسین آباد یا علی آباد.معلوم است دیگر.اسم که مهم نیست.دهی مثل همه ی دهات .یک […]