امروز: یکشنبه, ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الأحد 20 شوال 1445 | 2024-04-28
لیست خبرهای برچسب : کردم

داستان کوتاه ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی بخش1

داستان کوتاه ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی بخش1 ماهي سياه کوچولو شب چله بود. ته دريا ماهي پير دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هايش را دور خودش جمع کرده بود و براي آنها قصه مي گفت: «يکي بود يکي نبود. يک ماهي سياه کوچولو بود كه با مادرش در جويباري زندگي مي […]

ارسال توسط :

زندگینامه کوروش کبیر نبونید

● نبونید باری ، بختنصر با همه ی قدرتش در سال ٥٦١ پیش از میلاد از دنیا رفت و پس از او پسرش « آول مردوک » به سلطنت رسید. او بسیار ضعیف و ناتوان بود و پس از آنکه تنها دو سال سلطنت کرد بدست دسته ای شورشی که از شوهر خواهرش « نرگال […]

ارسال توسط :

داستان کوتاه پوست نارنج صمد بهرنگی بخش2

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی داستان کوتاه پوست نارنج صمد بهرنگی بخش2 پوست نارنج ننه منجوق گیس سفید ده بود. مردم می گفتند که همه جور دوا و درمان بلد است. مامایی هم می کند. ننه منجوق با نوه اش حیدرعلی زندگی می کرد و دیگر کسی را توی دنیا نداشت. از این […]

ارسال توسط :

داستان کوتاه پوست نارنج صمد بهرنگی بخش1

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی داستان کوتاه پوست نارنج صمد بهرنگی بخش1 پوست نارنج  آری گناه من بود. گناه من بود که مجبور شدم روز جمعه در شهر بمانم. شاید هم گناه زن قهوه چی بود که دل درد گرفته بود. اما نه، نه گناه من بود و نه گناه زن قهوه چی. […]

ارسال توسط :

کتاب چراغ آخر نوشته صادق چوبک بخش3

نام کتاب: چراغ آخر بخش3 نويسنده: صادق چوبك چراغ آخر پس از آنکه صلوات ها پشت سرهم و بلند ختم شد و لرز تازه ای ـ غیر از آنچه را که آتشخانه کشتی در تن آن انداخته بود ـ پیدا نشد، سید با گلوی خراشیده و التهاب گفت: «گفتم جنگ جنگ صفین شاه مردان علیه، […]

ارسال توسط :

کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی بخش9

عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو بخش9 نويسنده :  ناصرخسرو قباديانی سفرنامه ناصرخسرو قباديانی صفت لحسا . شهری است که همه سواد و روستای او حصاری است و چهارباروی قوی از پس يکديگر در گرد او کشيده است از گل محکم هر دو ديوار قرب يک فرسنگ باشد و چشمه های آب عظيم است در […]

ارسال توسط :

کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی بخش8

عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو بخش8 نويسنده :  ناصرخسرو قباديانی سفرنامه ناصرخسرو قباديانی صفت گشودن در کعبه شرفهاالله تعالی.کليد خانه کعبه گروهی از عرب دارند که ايشان را بنی شيبه گويند و خدمت خانه را ايشان کنند و از سلطان مصر ايشان را مشاهره و خلعت بودی . و ايشان را رئيسی است که […]

ارسال توسط :

کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی بخش6

عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو بخش6 نويسنده :  ناصرخسرو قباديانی سفرنامه ناصرخسرو قباديانی اکنون شرح بازگشتن خويش به جانب خانه به راه مکه حرسها الله تعالی من الافات از مصر بازگويم : در قاهره نماز عيد بکردم و سه شنبه چهاردهم ذی الحجه سنه احدی و اربعين و اربعمايه از مصر در کشتی نشستم […]

ارسال توسط :

کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی بخش2

عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو بخش2 نويسنده :  ناصرخسرو قباديانی سفرنامه ناصرخسرو قباديانی و چون ما از آن جا هفت فرسنگ برفتيم به شهرستان عکه رسيديم و آن جا مدينه عکا نويسند .شهر بر بلندی نهاده زمينی کج و باقی هموار و در همه ساحل که بلندی نباشد شهر نسازند از بيم غلبه آب […]

ارسال توسط :

کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی بخش1

عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو بخش1 نويسنده :  ناصرخسرو قباديانی سفرنامه ناصرخسرو قباديانی  چنين گويد ابومعين الدين ناصر خسرو القبادينی المروزی تاب الله عنه که من مردی دبيرپيشه بودم و از جمله متصرفان در اموال و اعمال سلطانی ، و به کارهای ديوانی مشغول بودم و مدتی در آن شغل مباشرت نموده در ميان […]

ارسال توسط :

کتاب داستان‌های زنان شوهر آمریکایی جلال آل احمد

عنوان کتاب : داستان‌های زنان نویسنده : جلال آل احمد شوهر آمريکايی «…ودکا؟نه.متشکرم.تحمل ودکا را ندارم.اگر ويسکی باشد حرفی.فقط يک ته گيلاس قربان دستتان.نه.تحمل آب را هم ندارم.سودا داريد؟حيف.آخر اخلاق

ارسال توسط :

کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش2

کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش2 عنوان کتاب : کليله و دمنه نويسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی تصحيح و توضيح مجتبی مينوی طهرانی تحفه چگونه آرم نزديک تو سخن؟! آب حيات تحفه کی آرد بسوی جان؟! گل را چه گرد خيزد از ده گلاب زن ؟! مه را چه ورغ بندد از صد […]

ارسال توسط :

داستان کوتاه مدیر مدرسه جلال آل احمد

عنوان کتاب : مدير مدرسه نويسنده : جلال آل احمد

ارسال توسط :

کتاب داستان‌های زنان زن زیادی جلال آل احمد

عنوان کتاب : داستان‌های زنان نویسنده : جلال آل احمد زن زيادی …من ديگه چه طور می توانستم توی خانه پدرم بمانم ؟اصلا ديگر توی آن خانه که  بودم انگار ديوارهايش را روی قلبم گذاشته اند.همين پريروز اين اتفاق افتاد .ولی

ارسال توسط :

پاهای کثیف نوشته شل سیلور استاین

پاهای کثیف نوشته شل سیلوراستاین  مقدمه  شلدون آلن سيلوراستاين‏، شاعر، نويسنده، كاريكاتوريست، آهنگ ساز و خواننده ي آمريكايي در 25 سپتامبر 1930 در شيكاگو به دنيا آمد و در دهم ماه مي سال 1999، بر اثر حمله ي قلبي، در اتاق خوابش درگذشت. او يك دختر و يك پسر داشت: دخترش شوشانا در يازده سالگي […]

ارسال توسط :

کتاب داستان های زنان گناه جلال آل احمد

عنوان کتاب : داستان های زنان نويسنده : جلال آل احمد گناه شب روضه هفتگی مان بود.و من تا پشت بام خانه را آب و جارو کردم و رخت خواب ها را انداختم ، هوا تاريک شده بود.و مستعمعين روضه آمده بودند.

ارسال توسط :

کتاب داستان های زنان بچه مردم جلال آل احمد

عنوان کتاب : داستان های زنان نويسنده : جلال آل احمد بچه مردم خوب من چه می توانستم بکنم ؟ شوهرم حاضر نبود مرا با بچه نگه دارد.بچه که مال خودش نبود . مال شوهر قبلی ام بود ، که طلاقم داده بود، و حاضر هم نشده بود بچه را بگيرد.

ارسال توسط :

کتاب داستان های زنان گنج جلال آل احمد

عنوان کتاب : داستان های زنان نويسنده : جلال آل احمد   گنج «ننه جون شما هيچ کدوم يادتون نميآدش . منو تازه دو سه سال بود به خونه شوور فرستاده بودن. حاج اصغرمو تازه از شير گرفته بودم و رقيه رو آبستن بودم …»

ارسال توسط :

کتاب نفرین زمین نوشته جلال آل احمد

عنوان کتاب : نفرین زمین نویسنده : جلال آل احمد   نفرین زمین  1  بسیار خوب.این هم ده.دیروز عصر رسیدم.مدیر بچه ها را به خط کرده بود و به پیش باز آورده .بیست سی تایی .وسط میدانگاهی ده.اسمش؟…حسن آباد یا حسین آباد یا علی آباد.معلوم است دیگر.اسم که مهم نیست.دهی مثل همه ی دهات .یک […]

ارسال توسط :

کتاب اورازان نوشته جلال آل احمد قسمت اول

کتاب اورازان نوشته جلال آل احمد قسمت اول عنوان کتاب : اورازان نويسنده : جلال آل احمد   اورازان مقدمه گرچه در عرف و سياست و فرهنگ و مطبوعات معاصر مملکت ما يک ده در هيچ مورد بهيچ حساب نمی آيد ولی بهرصورت هسته اصلی تشکيلات اجتماعی اين سرزمين و زمينه اصلی قضاوت درباره تمدن […]

ارسال توسط :