داستان کوتاه قصه آه صمد بهرنگی بخش1
عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی داستان کوتاه قصه آه صمد بهرنگی بخش1 قصه ی آه یکی بود، یکی نبود. تاجری بود، سه تا دختر داشت. روزی می خواست برای خرید و فروش به شهر دیگری برود، به دخترهایش گفت: هر چه دلتان می خواهد بگویید برایتان بخرم. یکی گفت: پیراهن.
کتاب تلخون داستان کوتاه تلخون صمد بهرنگی بخش3
عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی کتاب تلخون داستان کوتاه تلخون صمد بهرنگی بخش3 کلید دار مرد ثروتمندی که لباس سیاه پوشیده بود او را دید و پسندید. تلخون را به قیمت یک چکه اشک چشم و یک قطره خون برای مادر آن مرد خرید. مادر آن مرد مدتها بود که دنبال ندیم […]
طاق بستان کرمانشاه شکارگاه شاهان ساسانی
طاق بستان کرمانشاه اردشير دوم شاهنشاه ساساني پس از نشستن بر تخت پادشاهي ايران فرمان نقش بستان را ميدهد تا براي آيندگان باقي بماند او در اين نقش حلقه شهرياري را از دست فره وشي نماينده اهورامزدا دريافت ميکند و تصوير ميترا الهه آب و نيکويي در اين نقش وجود دارد که يک گل 606;يلوفر […]
لباس و پوشش مردمان کردستان
لباس و پوشش مردمان كردها طي قرون متمادي با لباس محلي خود پيوند عاطفي، عقيدتي و سنتي شديدي برقرار كردهاند و علاقه زيادي به حفظ و نگهداري لباس سنتي خود كه نشانگر هويت فرهنگي آنهاست دارند حتي در ابتداي حكومت پهلوي، هنگام زمامداري رضاخان كه مقرر شد تمام مردم ايران لباس واحدي بپوشند، كردان در […]
روایت عشق و مرگِ سرجوخه کریستف ریلکه
روایت عشق و مرگِ سرجوخه کریستف ریلکه[1] اشاره: «… در بیست و چهارم نوامبر 1662، اتو فون ریلکه – ساکن لانگن او /از گرانیتس و زیگرا/ برای انتقال ملکی موروثی یه لیندا رهسپار شد برای گرفتن سهم برادرش کریستف که در نبردی در مجارستان درگیر بود.
کتاب داستانهای زنان خانم نزهت الدوله جلال آل احمد
عنوان کتاب : داستانهای زنان نویسنده : جلال آل احمد خانم نزهت الدوله خانم نزهت الدوله گرچه تا به حال سه تا شوهر کرده و شش بار زاييده و دوتا از دخترهايش هم به خانه داماد فرستاده شده اند ، و حالا ديگر برای خودش مادربزرگ شده است ، باز هم عقيده دارد
سنگ نگاره اردشیر سوم در طاق بستان کرمانشاه
در سمت چپ اردشير دوم پيكر ايزد مهر با صورت و بدني سه ربعي نقش شده كه بر روي گل نيلوفر بزرگي ايستاده است . متأسفانه جزئيات صورت او آسيب ديده ولي بر اساس آنچه كه باقي مانده ، ريش او كوتاه و مجعد است ، همچنين جزئيات تاج او از بين رفته و تنها […]
حکایت سرزمین من قسمت سوم
حکایت سرزمین من قسمت سوم نامه به سارا ساراي عزيز، به خواهرت ساعتي چشم هايم را به امانت دادم تا وطن غريبش را از بام دماوند تماشا کند. از تو پنهان نکنم که آهنگم به آب انداختن دهانش بود براي آبياري لبان مهربانش و شکوفانيدن غنچه هاي بيشتري از آن!
کتاب اورازان نوشته جلال آل احمد قسمت دوم
کتاب اورازان نوشته جلال آل احمد قسمت دوم عنوان کتاب : اورازان نويسنده : جلال آل احمد اورازان 6 لباس اهالی معمولا ساده است و در محل تهيه می شود .با پشمی که از گوسفندهای خود می گيرند و می تابند ، پارچه زمستانی ، جوراب پشمی و به ندرت قاليچه و خيلی […]
کتاب نفرین زمین نوشته جلال آل احمد
عنوان کتاب : نفرین زمین نویسنده : جلال آل احمد نفرین زمین 1 بسیار خوب.این هم ده.دیروز عصر رسیدم.مدیر بچه ها را به خط کرده بود و به پیش باز آورده .بیست سی تایی .وسط میدانگاهی ده.اسمش؟…حسن آباد یا حسین آباد یا علی آباد.معلوم است دیگر.اسم که مهم نیست.دهی مثل همه ی دهات .یک […]