امروز: یکشنبه, ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الأحد 20 شوال 1445 | 2024-04-28
لیست خبرهای برچسب : افتاد

طلای جهانی در مسیر کاهش ماهیانه افتاد

گروه اقتصاد و صنعت؛ اقتصاد > اقتصاد‌ جهان – همشهری آنلاین:طلای جهانی تحت تاثیر احتمال افزایش نرخ‌های بهره بانک مرکزی آمریکا در دسامبر که خروج سرمایه از صندوق‌های سرمایه گذاری تحت حمایت این فلز را به‌دنبال داشت، ماه جاری برای نخستین بار از ماه مه به سوی کاهش ماهانه پیش می‌رود. به گزارش ایسنا، معامله گران و […]

ارسال توسط :

داستان کوتاه ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی بخش2

داستان کوتاه ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی بخش2   ماهی سیاه کوچولو ماهي کوچولو، شنا کنان ، مي رفت و فکر مي کرد. در هر وجب راه چيز تازه اي مي ديد و ياد مي گرفت. حالا ديگر خوشش مي آمد که معلق زنان از آبشارها پايين بيفتد و باز شنا کند. گرمي آفتاب را […]

ارسال توسط :

داستان کوتاه ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی بخش1

داستان کوتاه ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی بخش1 ماهي سياه کوچولو شب چله بود. ته دريا ماهي پير دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هايش را دور خودش جمع کرده بود و براي آنها قصه مي گفت: «يکي بود يکي نبود. يک ماهي سياه کوچولو بود كه با مادرش در جويباري زندگي مي […]

ارسال توسط :

داستان کوتاه به دنبال فلک صمد بهرنگی

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی داستان کوتاه به دنبال فلک صمد بهرنگی به دنبال فلک  روزی بود روزگاری. مردی هم بود از آن بدبختها و فلک زده های روزگار. به هر دری زده بود فایده ای نکرده بود. روزی با خودش گفت: اینجوری که نمی شود دست روی دست بگذارم و بنشینم. باید […]

ارسال توسط :

داستان کوتاه بز ریش سفید صمد بهرنگی

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی داستان کوتاه بز ریش سفید صمد بهرنگی بز ریش سفید  شنیدم که در همین ده خودمان روزی بز حاجی مهدی آقا گر شد و آن را ول کردند توی صحرا، بعد بره ی خل میرزا کدخدای ده دیگر، بعد سگ حاجی قاسم خودمان و بعد هم گوساله ی […]

ارسال توسط :

زندگینامه کوروش کبیر نبرد سارد

● نبرد سارد سقوط امپراتوری قدرتمند ماد و سربرآوردن یک دولت نوپا ولی بسیار مقتدر به نام ” دولت پارس “ برای کرزوس ، پادشاه لیدی – همسایه ی باختری ایران ، سخت نگران کننده و باورنکردنی بود. گذشته از آنکه امپراتور خودکامه ی ماد ، برادر زن کرزوس بود و دو پادشاه روابط خویشاوندی […]

ارسال توسط :

داستان کوتاه قصه آه صمد بهرنگی بخش1

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی داستان کوتاه قصه آه صمد بهرنگی بخش1 قصه ی آه یکی بود، یکی نبود. تاجری بود، سه تا دختر داشت. روزی می خواست برای خرید و فروش به شهر دیگری برود، به دخترهایش گفت: هر چه دلتان می خواهد بگویید برایتان بخرم. یکی گفت: پیراهن.

ارسال توسط :

داستان کوتاه بی نام صمد بهرنگی بخش2

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی داستان کوتاه بی نام صمد بهرنگی بخش2 بی نام مثل دفعه ی پیش دیزی فروش ها یکی پس از دیگری به سر مردک ریختند و خندیدند. سقف بلورین بازار از زور خنده ترک برداشت. چند دیزی جوراجور از قفسه ها افتاد و خاکشیر شد، آخر سر به […]

ارسال توسط :

کتاب تلخون داستان کوتاه تلخون صمد بهرنگی بخش2

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی کتاب تلخون داستان کوتاه تلخون صمد بهرنگی بخش2 مرد تاجر برای ماه فرنگ حمامش را سفارش داد، برای ماه سلطان لباس و کفش را تهیه کرد، برای ماه خورشید دو تا کنیز ترگل ورگل که پستانهایشان تازه سر زده بود خرید، برای ماه بیگم گردنبندی سفیدتر از […]

ارسال توسط :

کتاب چراغ آخر نوشته صادق چوبک بخش4

نام کتاب: چراغ آخر بخش3 نويسنده: صادق چوبك چراغ آخر از بس که داد زده بود، صورتش کبود شده بود. دهنش کف کرده بود و عضلات چهره اش می لرزید. از سیمای حق به جانبش برمی آمد که آن چه را می گوید خود قبول دارد. آدم در آن حال دلش برایش می سوخت. بیچاره […]

ارسال توسط :

کتاب چراغ آخر نوشته صادق چوبک بخش3

نام کتاب: چراغ آخر بخش3 نويسنده: صادق چوبك چراغ آخر پس از آنکه صلوات ها پشت سرهم و بلند ختم شد و لرز تازه ای ـ غیر از آنچه را که آتشخانه کشتی در تن آن انداخته بود ـ پیدا نشد، سید با گلوی خراشیده و التهاب گفت: «گفتم جنگ جنگ صفین شاه مردان علیه، […]

ارسال توسط :

کتاب چراغ آخر نوشته صادق چوبک بخش1

نام کتاب: چراغ آخر بخش1 نويسنده: صادق چوبك چراغ آخر کشتی تازه لنگر برداشته و راه دریا را پیش گرفته بود، اما هنوز صدای دندان قرچه چرثقیل ها که مدتی پیش از کار افتاده بودند تو گوش جواد زُق زُق مي کرد و درونش را می خراشید. کشتی به خود می لرزید. صدای کشدار جهنمی […]

ارسال توسط :

زندگینامه مرداویج دیلمی مؤسس سلسله آل زیار بخش2

نگاهي به زندگي نامه مرداويج ديلمي مؤسس سلسله آل زيار بخش 2 شهر اصفهان بعد از جنگهاي متمادي بين عمال خليفه و يكي از سرداران ديلمي ، باز به دست خليفه افتاد و اين هنگام مصادف بود با موقعي كه مرداويج به لشكركشي خود به اصفهان مبادرت مي جست . پادشاه ديلمي به زودي اصفهان […]

ارسال توسط :

زندگینامه مرداویج دیلمی مؤسس سلسله آل زیار بخش1

نگاهي به زندگي نامه مرداويج ديلمي مؤسس سلسله آل زيار بخش 1 از ميان بزرگترين رجال طبرستان و ديلم كه مدتهاي متمادي با سامانيان و سپاهيان خليفه عباسي براي تحصيل قدرت و استقلال در زد و خورد بودند ، ابوالحجاج مرداويج پسر زيار پسر مردانشاه ، از همه بزرگتر و شجاعتر بوده است . وي […]

ارسال توسط :

کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش2

کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش2 عنوان کتاب : کليله و دمنه نويسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی تصحيح و توضيح مجتبی مينوی طهرانی تحفه چگونه آرم نزديک تو سخن؟! آب حيات تحفه کی آرد بسوی جان؟! گل را چه گرد خيزد از ده گلاب زن ؟! مه را چه ورغ بندد از صد […]

ارسال توسط :

کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش1

کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش1 عنوان کتاب : کليله و دمنه نويسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی تا جهان بود ، از سر آدم فراز کس نبود از راه دانش بی نياز مردمان بخرد اندر هر زمان راه دانش را بهر گونه زبان گرد کردند و وگرامی داشتند تا بسنگ اندر همی بنگاشتند […]

ارسال توسط :

داستان نـظامی عـروضی دربارۀ فردوسی و سلطان محمود غزنوی‌

نـظامي عـروضي و داسـتان ِ بي‌مقدار او دربارۀ فردوسي و سلطان محمود غزنوي‌ پرویز رجبی دربارۀ فردوسي بيشتر از همۀ شاعران گذشته ايران سخن رفته است‌، اما بيشتر و يا حتي همۀ پردازندگان به فردوسي حكايتي را كه نظامي عروضي دربارۀ فردوسي آورده است كم و بيش پايۀ حدس و گمان‌هاي خود كرده‌اند و تقريباً […]

ارسال توسط :

داستان کوتاه مدیر مدرسه جلال آل احمد

عنوان کتاب : مدير مدرسه نويسنده : جلال آل احمد

ارسال توسط :

کتاب داستان‌های زنان سمنوپزان جلال آل احمد

عنوان کتاب : داستان‌های زنان نویسنده : جلال آل احمد سمنو پزان  دود همه حياط را گرفته بود و جنجال و بيابرو بيش از همه سال بود.زن ها ناهارشان را سرپا خورده بودند و هرچه کرده بودند ، نتوانسته بودند بچه ها را

ارسال توسط :

کتاب داستان های زنان لاک صورتی جلال آل احمد

عنوان کتاب : داستان های زنان نويسنده : جلال آل احمد لاک صورتی         بيش از سه روز نتوانستند امام زاده قاسم بمانند.         هاجر صبح روز چهارم ، دوباره بغچه خود را بست، و گيوه نوی را که وقتی می خواستند به اين ييلاق سه روزه بيآيند ، به چهار تومان و نيم از […]

ارسال توسط :

کتاب نفرین زمین نوشته جلال آل احمد

عنوان کتاب : نفرین زمین نویسنده : جلال آل احمد   نفرین زمین  1  بسیار خوب.این هم ده.دیروز عصر رسیدم.مدیر بچه ها را به خط کرده بود و به پیش باز آورده .بیست سی تایی .وسط میدانگاهی ده.اسمش؟…حسن آباد یا حسین آباد یا علی آباد.معلوم است دیگر.اسم که مهم نیست.دهی مثل همه ی دهات .یک […]

ارسال توسط :