داستان کوتاه ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی بخش2
داستان کوتاه ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی بخش2 ماهی سیاه کوچولو ماهي کوچولو، شنا کنان ، مي رفت و فکر مي کرد. در هر وجب راه چيز تازه اي مي ديد و ياد مي گرفت. حالا ديگر خوشش مي آمد که معلق زنان از آبشارها پايين بيفتد و باز شنا کند. گرمي آفتاب را […]
کتاب چراغ آخر نوشته صادق چوبک بخش4
نام کتاب: چراغ آخر بخش3 نويسنده: صادق چوبك چراغ آخر از بس که داد زده بود، صورتش کبود شده بود. دهنش کف کرده بود و عضلات چهره اش می لرزید. از سیمای حق به جانبش برمی آمد که آن چه را می گوید خود قبول دارد. آدم در آن حال دلش برایش می سوخت. بیچاره […]
کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی بخش5
عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو بخش5 نويسنده : ناصرخسرو قباديانی سفرنامه ناصرخسرو قباديانی صفت خوان سلطان . عادت ايشان چنين بود که سلطان در سالی به دو عيد خوان نهد و بار دهد . خواص و عوام را آن خواص باشند در حضرت او باشند و آنچه عوام باشند درديگر سراها و مواضع .و […]
کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش1
کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش1 عنوان کتاب : کليله و دمنه نويسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی تا جهان بود ، از سر آدم فراز کس نبود از راه دانش بی نياز مردمان بخرد اندر هر زمان راه دانش را بهر گونه زبان گرد کردند و وگرامی داشتند تا بسنگ اندر همی بنگاشتند […]
روایت عشق و مرگِ سرجوخه کریستف ریلکه
روایت عشق و مرگِ سرجوخه کریستف ریلکه[1] اشاره: «… در بیست و چهارم نوامبر 1662، اتو فون ریلکه – ساکن لانگن او /از گرانیتس و زیگرا/ برای انتقال ملکی موروثی یه لیندا رهسپار شد برای گرفتن سهم برادرش کریستف که در نبردی در مجارستان درگیر بود.
کتاب داستانهای زنان سمنوپزان جلال آل احمد
عنوان کتاب : داستانهای زنان نویسنده : جلال آل احمد سمنو پزان دود همه حياط را گرفته بود و جنجال و بيابرو بيش از همه سال بود.زن ها ناهارشان را سرپا خورده بودند و هرچه کرده بودند ، نتوانسته بودند بچه ها را
کتاب داستان های زنان لاک صورتی جلال آل احمد
عنوان کتاب : داستان های زنان نويسنده : جلال آل احمد لاک صورتی بيش از سه روز نتوانستند امام زاده قاسم بمانند. هاجر صبح روز چهارم ، دوباره بغچه خود را بست، و گيوه نوی را که وقتی می خواستند به اين ييلاق سه روزه بيآيند ، به چهار تومان و نيم از […]
کتاب داستان های زنان بچه مردم جلال آل احمد
عنوان کتاب : داستان های زنان نويسنده : جلال آل احمد بچه مردم خوب من چه می توانستم بکنم ؟ شوهرم حاضر نبود مرا با بچه نگه دارد.بچه که مال خودش نبود . مال شوهر قبلی ام بود ، که طلاقم داده بود، و حاضر هم نشده بود بچه را بگيرد.
کتاب اورازان نوشته جلال آل احمد قسمت سوم
کتاب اورازان نوشته جلال آل احمد قسمت سوم عنوان کتاب : اورازان نويسنده : جلال آل احمد اورازان شانه ميگ -شانه نساجی شفر-گزن- آلت بريدن چرم
کتاب نفرین زمین نوشته جلال آل احمد
عنوان کتاب : نفرین زمین نویسنده : جلال آل احمد نفرین زمین 1 بسیار خوب.این هم ده.دیروز عصر رسیدم.مدیر بچه ها را به خط کرده بود و به پیش باز آورده .بیست سی تایی .وسط میدانگاهی ده.اسمش؟…حسن آباد یا حسین آباد یا علی آباد.معلوم است دیگر.اسم که مهم نیست.دهی مثل همه ی دهات .یک […]
کتاب اورازان نوشته جلال آل احمد قسمت اول
کتاب اورازان نوشته جلال آل احمد قسمت اول عنوان کتاب : اورازان نويسنده : جلال آل احمد اورازان مقدمه گرچه در عرف و سياست و فرهنگ و مطبوعات معاصر مملکت ما يک ده در هيچ مورد بهيچ حساب نمی آيد ولی بهرصورت هسته اصلی تشکيلات اجتماعی اين سرزمين و زمينه اصلی قضاوت درباره تمدن […]