به گزارش مجله سرگرمی صلح خبر مینی شعر؛ آنجا چراغی هست؟ برترینها: شعر، نشانه یک زندگی عالی و بشری است. انسان با خیال زندگی میکند و بهترین چیزی که خیال را تحت تاثیر قرار میدهد شعر است، شعر، حقیقتی است که اگر نمیشود سراینده آن بود، دست کم میتوان خواننده آن شد و از روزمرگی […]
به گزارش مجله سرگرمی صلح خبر
مینی شعر؛ آنجا چراغی هست؟
برترینها: شعر، نشانه یک زندگی عالی و بشری است. انسان با خیال زندگی میکند و بهترین چیزی که خیال را تحت تاثیر قرار میدهد شعر است، شعر، حقیقتی است که اگر نمیشود سراینده آن بود، دست کم میتوان خواننده آن شد و از روزمرگی رهید.
شعر در کوتاهترین و موجزترین و خوش آهنگترین و مناسبترین همنشینی واژههای آشنا، ما را با معنایی درگیر میکند که برای عقل، نامفهوم و موهوم و بیگانه است، اما برای دل و جان، آشنا و حس شدنی است. شعر، میزبانی صادق است که قلب مخاطبان مستعد خود را هدف قرار میدهد و آنان را به ساخت ناممکنها و ناباوریها فرا میخواند تا خود ببینند و باور کنند که اگر ایمان و عشق باشد، هر ناممکنی ممکن میشود. گاهی هم شعر ابزاری برای بیان ناگفتنیها میشود.
قبلا گزیدهای از اشعار را در قالب ابیات زیبا و تاثیرگذار با تایپوگرافیهای متفاوت در اختیار شما قرار میدادیم که به خواست شما تصمیم به بازنشر آن گرفتیم. هنوز هم مثل همیشه پذیرای پیشنهادات و انتقادات شما همراهان همیشگی برترینها هستیم. شما هم میتوانید اشعار شاعر محبوب خود را در قسمت نظرات برای ما ارسال نمایید.
***
این نان و آب چرخ چو سیل است بیوفا
من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست
(مولانا)
شب که میآید چراغی هست؟
ز آشنایی غمگسار آنجا سراغی هست؟
(اخوان ثالث)
رشک میبردند شهری بر من و احوال من
کرد ضایع کار من این بخت بیاقبال من
(وحشی بافقی)
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
(حزین لاهیجی)
درخت پیرتن من دوباره سبز میشود
هرچه تبر زدند مرا، زخم نشد جوانه شد
(مولانا)
در من بدمی، من زنده شوم
یک جان چه بود، صد جان منی
(مولانا)
دامن ز کفم میکشی و میروی امروز
دست من و دامان تو فردای قیامت
(هاتف اصفهانی)
از بس بدی دیدم به خود گفتم
باید کمی بد را بلد باشم
(علیرضا آذر)
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
(سعدی)
دلتنگی پیراهن نیست
که عوضش کنی و حالت خوب شود!
دلتنگی گاهی پوست تن آدمیست!
(معصومه صابر)
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخنشناس نهای جان من خطا این جاست
(حافظ)
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
(مولانا)
تو از قبیله خوبان سست پیمانی
من از جماعت عشاق سخت پیوندم
(فروغی بسطامی)
من در میان جمع و دلم جای دیگر است…
(سعدی)
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟
(مولانا)
طراح: بهنام رائین
منبع : Bartarinha