امروز: جمعه, ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الجمعة 3 ذو القعدة 1445 | 2024-05-10
کد خبر: 305830 |
تاریخ انتشار : 12 شهریور 1398 - 12:18 | ارسال توسط :
0
1
ارسال به دوستان
پ

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر یک ساعت بعد از تزریق آمپول‌ها، دست‌های برادران، به علت درد شدید استخوانی و عضلانی، از حرکت باز می‌ماند. هدف اصلی آنها از اجرای نمایش تزریقات، کاملاً مشخص بود، زیرا آنها اگر واقعاً به فکر سلامتی ما بودند، می‌توانستند کارهای زیادی در زمینه‌ی بهداشت انجام بدهند. بهخ گزارش صلح […]

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر

یک ساعت بعد از تزریق آمپول‌ها، دست‌های برادران، به علت درد شدید استخوانی و عضلانی، از حرکت باز می‌ماند. هدف اصلی آنها از اجرای نمایش تزریقات، کاملاً مشخص بود، زیرا آنها اگر واقعاً به فکر سلامتی ما بودند، می‌توانستند کارهای زیادی در زمینه‌ی بهداشت انجام بدهند.

بهخ گزارش صلح خبر، عارف سجاده‌چی از اسیران اردوگاه موصل در خاطره ای روایت می‌کند: افسر اردوگاه صحبت کرد و گفت:«چرا شما سینه می‌زنید و خودتان را سیاه می‌کنید و بدنتان کبود می‌شود این کار حرام را انجام می‌دهید که مثلاً بگویید ما داریم عزاداری می‌کنیم». یکی از بچه‌ها بلند شد و گفت:«چطور ما خودمان را به خاطر حضرت اباعبدالله (ع) می‌زنیم سیاه می‌کنیم حرام است ولی شما ما را با کابل می‌زنید و سیاه می‌کنید حرام نیست!»

توزیع شربت عزا در اسارت

همچنین علی‌رضا زارع‌زاده از دیگر آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس می‌گوید: ماه محرم فرا رسید و ما نیز همچون سال‌های گذشته دور از چشم عراقی‌ها مراسم عزاداری برپاکردیم. طبق هماهنگی به عمل آمده، تصمیم گرفتیم در شب عاشورا بین برادران شربت توزیع کنیم.

بچه‌ها به یاد صحنه‌ی کربلا، شروع به عزاداری کردند و بر سینه زدند. مدت‌ها بود دچار کمبود آب بودیم؛ اما آن شب به لطف آقا امام حسین (ع) وقتی شیرها را باز کردیم، آب فراوانی از آن جاری شد که سابقه نداشت. لذا توانستیم بین۶۰۰ نفر از برادران آزاده شربت پخش کنیم

تزریق واکسن ضد عزا در اسارت بعثی‌ها

علی سیف‌اللهی مقدم از دیگر آزادگان دوران جنگ تحمیلی است او در خاطره‌ای از ظهر عاشورای سال ۶۵ توضیح می‌دهد: به خاطر دارم که بعد از ظهر تاسوعای سال ۶۵ در کمپ ۷ قاطع چهار، عراقی‌ها وارد اردوگاه شدند تا به بهانه تزریق واکسن کزاز، از عزاداری عاشقان حسینی جلوگیری کنند. البته مقدار مواد تزریقی خیلی کم ولی اثر آن بسیار زیاد بود. محتوی یک سرنگ را بدون تعویض سوزن به ۱۰ نفر تزریق می‌کردند.

یک ساعت بعد از تزریق آمپول‌ها، دست‌های برادران، به علت درد شدید استخوانی و عضلانی، از حرکت باز می‌ماند. هدف اصلی آنها از اجرای نمایش تزریقات، کاملاً مشخص بود، زیرا آنها اگر واقعاً به فکر سلامتی ما بودند، می‌توانستند کارهای زیادی در زمینه‌ی بهداشت، تغذیه و درمان ما انجام بدهند که در طی دوران اسارت از هیچکدام خبری نبود و حتی به هنگام اعتراض آزاده‌ها نسبت به عدم رعایت بدیهی‌ترین اصول اولیه‌ی زندگی در اردوگاه‌ها، تنها پاسخ آنها ضرب و جرح و شکنجه بود.

آن شب و شب‌های بعد گرچه دست‌هایمان درد می‌کرد و قدرت سینه‌زدن نداشتیم، اما دل‌هایمان می‌تپید و پردرد بود، از حادثه‌ی کربلا، از مظلومیت امام حسین (ع) و یارانش، از قوم متجاوز و ستمکار؛ و با همین دل‌های دردمند بود که گریه و زاری می‌کردیم و نوحه می‌خواندیم تا ارادتمان و عشق و اخلاصمان را به اباعبدالله نشان دهیم.
انتهای پیام
 

منبع : Isna.ir

اگر تمایل دارید خبر یا گزارش یا مقاله ای را با دیگران به اشتراک بگذارید، از بخش خبرنگاران صلح خبر برای ما ارسال نمایید. تا پس از بررسی در مجله گزارشگران یا اخبار روز منتشر گردد.

در صورت تمایل، خبر با نام شما منتشر خواهد شد. البته در ارسال تصاویر و اخبار وگزارش های خودتان، قوانین و عرف را رعایت نمایید تا قابلیت انتشار را داشته باشند.

خبرنگار صلح خبرموسسه صلح خبر

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید