امروز: شنبه, ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: السبت 19 شوال 1445 | 2024-04-27
کد خبر: 172511 |
تاریخ انتشار : 31 مرداد 1396 - 12:30 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر فرهنگ > ادبیات – دکتر شیـرزاد پِـیـک حِـرفـه:فیلسوفان تاکنون تنها جهان را به‌گونه‌های گوناگونی تفسیر کرده‌اند؛ حال آنکه مسئله اصلی تغییر جهان است. (کارل مارکس) مقدمه. اگر فكر مي‌كنيد خوش‌خيالم، لطفا لختي درنگ كنيد! من در زمان جيك‌جيك مستان هم فكر زمستان بودم؛ چه رسد به حالا كه سن‌وسالم از اينطور خيالبافي‌ها گذشته! […]

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر

فرهنگ > ادبیات – دکتر شیـرزاد پِـیـک حِـرفـه:
فیلسوفان تاکنون تنها جهان را به‌گونه‌های گوناگونی تفسیر کرده‌اند؛ حال آنکه مسئله اصلی تغییر جهان است. (کارل مارکس)

مقدمه. اگر فكر مي‌كنيد خوش‌خيالم، لطفا لختي درنگ كنيد! من در زمان جيك‌جيك مستان هم فكر زمستان بودم؛ چه رسد به حالا كه سن‌وسالم از اينطور خيالبافي‌ها گذشته! بنابراين، لطفا عنوان اين يادداشت را سؤالي بخوانيد. اين يادداشت درباره بخش‌هايي از گفت‌وگوي نيويورك‌تايمز با نوآم چامسكي است كه به ظرفيت فلسفه براي تأثيرگذاري بر امور اجتماعي و سياسي مي‌پردازد. جورج يانسي، فيلسوف و استاد دانشگاه اِموري، در آغاز اين گفت‌وگو توضيح مي‌دهد كه اقدام‌هاي آزارنده كابينه ترامپ او را بر آن داشت كه با نوآم چامسكي گفت‌وگو كند و چامسكي، با وجود سر هزارسودايش، به‌دليل سابقه كار پژوهشي مشترك با وي، سخاوتمندانه پذيرفت از طريق رايانامه، با او گفت‌وگو كند.

1- يانسي، در بخشي از اين گفت‌وگو، تصور كنوني‌اش را از فلسفه با تصورش در دوران دانشجويي مقايسه مي‌كند و مي‌گويد: «وقتي دانشجوي كارشناسي فلسفه بودم، فكر مي‌كردم فلسفه چيزي جز توضيح مفاهيم نيست اما الان كه استاد فلسفه‌ام همانند ماركس فكر مي‌كنم فلسفه مي‌تواند جهان را تغيير دهد.» يانسي در ادامه، نظر چامسكي را، درباره ظرفيت فلسفه براي تغيير جهان، جويا مي‌شود. چامسكي، در توضيح جمله ماركس مي‌پرسد اين گزاره توصيفي است يا توصيه‌اي؟ به‌عبارت ديگر، آيا منظور ماركس اين است كه فلسفه «مي‌تواند» جهان را تغيير دهد يا اينكه دغدغه اصلي فيلسوفان «بايد» تغيير جهان باشد؟ اگر منظور ماركس ظرفيت فلسفه باشد، احتمالا مرادش فلسفه به‌معناي كلي كلمه است كه تحليل‌ نظم اجتماعي و ايده‌پردازي درباره چرايي و چگونگي آن را نيز دربرمي‌گيرد. اگر منظور از فلسفه اين معناي كلي باشد [نه وجود و ماهيت و جوهر و عرض] مي‌توان گفت فلسفه نقشي اساسي در تغيير جهان دارد و فيلسوفان، در آثار فلسفي و فعاليت‌هاي اجتماعي خود، اين رسالت خطير را بر عهده گرفته‌اند. برتراند راسل نمونه بارز اين گروه از فيلسوفان است [كه از فلسفه به جوهر و عرض و انتزاعيات بي‌ربط به جهان واقع بسنده نكرد].

2- يانسي، در بخشي ديگر از اين گفت‌وگو، از اين نكته گله مي‌كند كه دانشجويانش فقط به گذراندن واحدها فكر مي‌كنند و هيچ توجهي به رنج‌هاي بشر ندارند. چامسكي در پاسخ مي‌گويد بيشتر دانشجوياني كه به رنج بشر بي‌توجهند ناآگاهند و آموزه‌ها و ايدئولوژي‌ها كورشان كرده است. راه‌حل اين مشكل آن است كه نگرش انتقادي را در ذهنشان بگسترانيم و آنها را به پرسش، كاوش و نگرش به ديگران از چشم خود آنها تشويق كنيم. اين همان «همدلي» است كه اَدم اسميت درنظريه‌اي درباره عواطف اخلاقي مطرح مي‌كند؛ خود را جاي «ديگري» گذاشتن و از دريچه چشم او به جهان نگريستن. محكوم‌كردن كارهاي غيرخودي‌ها آسان است؛ مهم آن است كه بتوان نسبت به‌خود و خودي هم نگرشي انتقادي داشت.

3- چامسكي كه ما را به «نگرش انتقادي» فرامي‌خواند، لابد از نقد نظر خودش خوشحال خواهد شد. اَندرو ايروين، در مدخل «راسل» دايره‌المعارف فلسفي استنفورد، برخلاف نظر چامسكي، مي‌گويد «راسل خود بارها به اين نكته اشاره كرده است كه از نظر او هيچ ارتباط مهمي ميان كار فلسفي و فعاليت سياسي او وجود ندارد.» البته، ايروين در ادامه به‌نظر اَلن وود اشاره مي‌كند كه همچون چامسكي ربط وثيقي ميان كار فلسفي راسل و فعاليت سياسي و اجتماعي او مي‌بيند. وود، براي روانيدن ادعاي خود، به ارتباط فلسفه تحليلي ضديگانه‌گراي راسل با دفاع وي از فرد در برابر دولت و در مقابل آن به پيامدهاي ضدفردگرايانه فلسفه هگل اشاره مي‌كند. افزون بر اين، مي‌توان به ارتباط تفكر فلسفي ماركس و كمونيسم، تفكر فلسفي پيتر سينگر و ديگري‌گرايي و اهتمامش به حقوق حيوانات و نيز فعاليت‌هاي اجتماعي و سياسي آمارتيا سن و مارتا نوسبام با تفكر فلسفي آنها اشاره كرد.

4- نتيجه: بنابر نظر چامسكي، در گفت‌وگوي اخيرش با نيويورك‌تايمز، اگر منظور ما از فلسفه معناي كلي آن باشد (نه وجود و ماهيت و جوهر و عرض) فلسفه مي‌تواند و توانسته تأثيري مهم بر تغيير جامعه و سياست بگذارد. آنچه چامسكي از فلسفه به‌معناي كلي آن مي‌گويد، همان چيزي است كه امروزه با عنوان «تفلسف» و «فلسفيدن» مطرح مي‌شود؛ يعني آموزش «انديشيدن» به‌جاي آموزش «انديشه‌ها» يا به‌تعبير كنفُسيوس آموزش «ماهيگيري» به‌جاي دادنِ «ماهي». اين معناي كلي و مدرن از فلسفه درگرو آموزش «تفكر نقادانه»، «پرسشگري»، «كاوشگري» و «همدلي» اسميتي است. طرح 2 پرسش براي پيدايش كنكاش فكري در خواننده فرهيخته مي‌تواند پايان خوبي براي اين يادداشت باشد: 1- آيا بايد از فيلسوفان انتظار تأثيرگذاري سياسي و اجتماعي داشت؟ و 2- آيا هركسي كه مي‌خواهد بر سياست و اجتماع تأثير بگذارد، بايد قبلش فلسفه خوانده باشد؟ 

Let’s block ads! (Why?)

RSS

اگر خبر یا گزارشی دارید از بخش خبریار صلح خبر برای ما ارسال نمایید.

خبریار صلح خبر

قوانین خبریار صلح خبر

  1. در صورت تمایل اعلام نمایید تا اخبار و گزارش ها با نام خود شما منتشر گردد.
  2. شما می توانید از بخش خبریار صلح خبر، اخبار و گزارش های خود را ارسال نمایید.
  3. شما می توانید اخبار و گزارش ها را به ایمیل solhkhabar@yahoo.com ارسال نمایید.
  4. لطفا در ارسال اخبار و تصاویر و گزارش های خود قوانین و مقرارت را رعایت فرمایید.
  5. از ارسال مطالب خلاف عفت عمومی اکیدا خودداری فرمایید.
  6. از ارسال کاریکاتورهای توهین آمیز یا تصاویر موهن اکیدا خودداری فرمایید.
  7. رعایت کپی رایت در مطالب ارسالی الزامی است.
  8. در صورت مشاهده تخلف پس از تذکر ، حساب کاربر خاطی بلافاصله حذف می گردد.

گروه وبگردی و خبریار صلح خبر

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید