امروز: پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الخميس 9 ذو القعدة 1445 | 2024-05-16
کد خبر: 328822 |
تاریخ انتشار : 26 آذر 1398 - 8:56 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

به گزارش مجله اجتماعی صلح خبر صلح خبر/بوشهر سال ۹۸ تا امروز سال سخت و پرچالشی برای مردم بوده است که وضعیت معیشتی را با مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری گره زده است، در حالی که با اعلام افزایش قیمت بنزین، چالش تازه‌ای در زندگی مردم ایجاد گردیده که روز به روز بر نرخ بیکاری […]

به گزارش مجله اجتماعی صلح خبر

صلح خبر/بوشهر سال ۹۸ تا امروز سال سخت و پرچالشی برای مردم بوده است که وضعیت معیشتی را با مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری گره زده است، در حالی که با اعلام افزایش قیمت بنزین، چالش تازه‌ای در زندگی مردم ایجاد گردیده که روز به روز بر نرخ بیکاری و افزایش شکاف طبقاتی دامن می‌زند.

گرچه این مسائل برای مردم تازگی نداشته و از چند سال گذشته به این سو، وضعیت نامساعد و دشواری‌های تأمین معاش مردم که ناشی از بحران‌های نامتوازن اقتصادی است، مهم‌ترین دغدغه‌ی جامعه‌ی ایرانی را شکل داده است، اما مردم کوچه و بازار از کارگر، کارمند و بازنشسته گرفته تا کسبه‌ محلات و بازار، همه طعم تلخ و گزنده‌ی گرانی‌های لجام گسیخته و مهارنشدنی را بیش از پیش حس کرده و هر روز بر نگرانی‌هایشان افزوده می‌شود؛ هر چند شرایط حاضر برای دلالان، صاحبان سرمایه و همچنین سوداگران و تروریست‌های اقتصادی چندان تفاوتی ندارد و این اقشار و خانواده‌های کم درآمد هستند که هر چه می‌گذرد بیشتر آسیب دیده و شکننده‌تر و درمانده‌تر می‌شوند.  

چنین به نظر می‌رسد که رشد سرطانی و افزایش سرسام آور قیمت‌ها به مراتب فراتر از نرخ تورم بوده و دستمزد دریافتی مردم به هیچ وجه کفاف مایحتاج آنان و خانواده‌هایشان را نمی‌دهد؛ این چنین که تورم به میزانی خاص گزارش می‌شود اما گرانی‌ها تا چندین برابر پیشروی می‌کنند؛ افزون بر این نیز باید گفت نظارت جدی‌ای بر بازار کالا، مصرف و خرید و فروش اجناس و قیمت گذاری‌ها دیده نمی‌شود. اما آنچه در این بحبوحه بیش از هر چیز مطرح می‌شود، وضعیت معاش و سفره‌های مردم در سال جاری است. بر همین اساس به میان مردم رفتیم تا با آنان از مشکلات و چشم اندازشان در آینده گفت‌وگو کنیم…

کوچک شدن سفره‌ی مردم و لمس گرانی های لجام‌گسیخته

مریم یک زن خانه دار است که در خصوص شرایط اقتصادی خانواده اش به صلح خبر می‌گوید: «ما در ماه فقط می‌توانیم یک بار و به اندازه‌ی یک کیلو گوشت بخریم که آن هم خودم و شوهرم نمی‌خوریم و فقط بچه‌ها هر کدام می‌توانند چند تکه‌ی کوچک سهم داشته باشند. مگر حقوق بازنشستگی چقدر است که با این هزینه‌های سنگین زندگی بتواند کفاف مخارج یک خانواده‌ی شش نفره را بدهد؟»

مهدی نیز بیان می‌کند: «پدر و مادر من مدت‌ها است که خیلی از اقلام و مواد غذایی را از لیست خریدشان کم یا به کلی حذف کرده‌اند؛ مثلاً اگر تا یک سال پیش ماهی دو بار گوشت و مرغ می‌خریدند حالا دو ماهی یک بار می‌خرند و بیشتر در غذاها حبوبات و سبزیجات مصرف می‌کنیم یا مثلاً دو سال است که آجیل از سبد خریدمان حذف شده است.»

عباس که به گونه‌ی دیگری نیز این گرانی‌ها را لمس کرده اذعان می‌کند: «دولت نتوانسته اقتصاد نابه‌سامان کشور را درست کند و همه چیز فقط در حد حرف و وعده باقی مانده است. من یک رستوران کوچک داشتم که با این وضعیت تورم و گرانی مجبور شدم آن را تعطیل کنم؛ حالا من یک شغل دیگر داشتم که نان زن و بچه‌ام را بدهم اما آن چند نفری که در رستوران کار می‌کردند بیکار شدند.»

ماهیانه باید یک میلیون و ۸۰۰ تومان پول بنزین بدهم

احمد که از راه تدریس خصوصی روزگار می‌گذراند هم بی‌نصیب نمانده است: «من هر روز مسافت عالی‌شهر تا محل کارم که در بهمنی قرار دارد را باید طی کنم؛ قبلاً ماهی ۶۰۰ هزار تومان پول بنزین می‌دادم اما حالا باید ماهی یک میلیون و ۸۰۰ تومان بدهم که همین باعث می‌شود بسیاری از مایحتاج و نیازهایم را از خریدهای ماهیانه حذف کنم.» او ادامه می‌دهد: «نمی‌دانم این وضعیت تا کجا می‌تواند دوام بیاورد اما اینطور که دارد پیش می‌رود هیچ آینده‌ای در انتظارمان نیست و فقط باید همینطور بدویم تا بتوانیم یک لقمه نان در بیاریم.»

مشکلات تنها به اینجا ختم نمی‌شود و مردم بسیاری هم هستند که با درآمدهای ناکافی قادر به خرید میوه نمی‌باشند.

در صدای سارا می‌توان ناراحتی را به وضوح حس کرد: «ما تقریباً هر زمان مهمان ویژه‌ای داشته باشیم میوه تهیه می‌کنیم یا هر وقت که میوه‌ی ارزان و مناسبی ببینیم، آن هم نه هر نوع میوه‌ای. اما می‌دانم خانواده‌هایی هستند که همین را هم نمی‌توانند بخرند؛ چند وقت پیش آقایی را دیدم که می‌گفت بچه‌های من از عید نوروز به این طرف اصلاً رنگ میوه ندیده‌اند.»

ما اجاره‌نشین ها باید چه کنیم؟

علی هم دردمندانه شکوه می‌کند: «بدبختی برای ما از هر طرف می‌بارد و دولت هم که فقط بلد است حقوق کارمندها را چند درصدی بالا ببرد؛ پس ما بیچاره‌ها که شغل و درآمد درست و حسابی نداریم و اجاره‌نشین هم هستیم باید چکار کنیم؟ بچه‌ام امروز توی مدرسه دوستش بهش موز داده و آمده خانه برای موز گریه می‌‎کند….»

کاسب یکی از محلات بوشهر نیز در همین خصوص می‌گوید: «وضعیت معیشت مردم در همه‌ی اقشار از خیلی وقت پیش بد شده و روزبه‌روز هم بدتر می‌شود و چیز جدیدی نیست. تا یکی دو سال پیش قیمت‌ها نصف بود ولی الان همه چیز سه برابر شده که باعث پایین آمدن قدرت خرید مردم شده است؛ مثلاً ما تا دو سه سال پیش هر وقت میوه می‌آوردیم سریع فروش می‌رفت اما الان اگر دو سه جعبه میوه بیاوریم، نهایتاً سه مشتری بیشتر ندارد.» وی ادامه می‌دهد: «بیشتر مشتری‌های ما کارمند هستند که مشغله‌ها و گرفتاری‌های مالی زیادی دارند و چون دستشان تنگ است، اکثراً قرضی خرید کرده و قرض‌هایشان را هم نیمه‌کاره می‌دهند.»

مردم زود همه چیز یادشان می‌رود

پرسشم را برای شهروندی دیگر تکرار می‌کنم؛ حرفی می‌زند که مرا به تأمل بیشتر وامی‌دارد: «من فکر نمی‌کنم وضعیت معیشت مردم خیلی بد باشد چون مردم اول برای هر چیز سر و صدا می‌کنند و بعد خودشان را با شرایط وفق می‌دهند و همه چیز یادشان می‌رود؛ مصداقش هم همین گرانی بنزین!»

اما چه باید کرد؟ عوامل این بحران چیست و چه توجیهی برای این نرخ‌های بی‌مهار می‌توان یافت؟

شوربختانه سیستم حل مشکلات در کشور صرفاً منحصر به پاک کردن صورت مسئله و راهکارهای غیرعملی شده و تلاش چندانی جهت سنجیدن وضعیت حاضر و بازبینی و اصلاح قوانین و مقررات صورت نمی‌گیرد.

پیامدهای گرانی بر زندگی اجتماعی انسان‌ها

سید ابراهیم مساوات، دکترای جامعه شناسی در رابطه با تبعات رویدادهای اقتصادی چون تورم و گرانی در جامعه بیان می‌کند: «این ماجرا را می‌توان از زوایای مختلف بررسی کرد. از جمله اینکه پیامدهای گرانی و تورم بر زندگی اجتماعی انسان‌ها ترس و احساس عدم اطمینان آنان نسبت به آینده و شرایط جامعه است و این دلهره و نگرانی نسبت به اینکه فردا قرار است چه اتفاقی رخ دهد و آینده‌ی شغلی و زندگی فرد چه خواهد شد، وجود دارد.»

این مدرس دانشگاه می‌افزاید: «مورد بعد این است که مقوله‌های سرمایه‌ی اجتماعی مثل اعتماد، مشارکت افراد، برقراری ارتباطات مناسب و تعهد و مسئولیت پذیری در چنین جامعه‌ای که تورم و گرانی بیداد می‌کند، به شدت کاهش می یابد.»

وی می‌افزاید: «مهم‌ترین نکته‌ای که شاید در بسیاری از تحلیل‌ها و مسائل مربوط به این قضیه به آن توجه نشده باشد، بحث شاخص فلاکت است. شاخص فلاکت مجموعه‌ای از نرخ تورم به علاوه‌ی نرخ بیکاری است. بسیاری اوقات تورم و افزایش نرخ قیمت‌ها، تأثیرات مستقیمی بر بیکاری می‌گذارند. اگر بیکاری در جامعه یک واحد افزایش یابد، جرم و جنایت دو برابر افزایش پیدا می‌کند و جالب است بدانید اگر تورم و بیکاری در کنار هم یک واحد افزایش پیدا کنند، میزان جنایت و جرم در جامعه ۴.۵ برابر می‌شود.»

رفتن در میان زندگی مردم و کنکاش در سفره ها و وضعیت معیشتی آنها شاید احساسات خوشایند و ناخوشایند زیادی را در انسان بیدار کند اما با بررسی وضعیت و صحبت با لایه های زیرین جامعه که فشار بیشتری را بر دوش نحیف خود تحمل می کنند شاید بتواند به بهبود شرایط کمک حداقلی نماید.

لازم است که کارشناسان اقتصادی و مسئولان امر در این خصوص و با در نظر گرفتن تمام ابعاد رویدادهای اقتصادی و اجتماعی و همچنین رفاه حال مردم تصمیمات مقتضی را اخذ و اجرایی نمایند تا بیش از این شاهد آرزوهایی چون خرید لباس و گوشت و مرغ و میوه نباشیم…

گزارش از «ایرن واعظ‌زاده»؛ خبرنگار صلح خبر بوشهر  

انتهای پیام

منبع : Isna.ir

اگر تمایل دارید خبر یا گزارش یا مقاله ای را با دیگران به اشتراک بگذارید، از بخش خبرنگاران صلح خبر برای ما ارسال نمایید. تا پس از بررسی در مجله گزارشگران یا اخبار روز منتشر گردد.

در صورت تمایل، خبر با نام شما منتشر خواهد شد. البته در ارسال تصاویر و اخبار وگزارش های خودتان، قوانین و عرف را رعایت نمایید تا قابلیت انتشار را داشته باشند.

خبرنگار صلح خبرموسسه صلح خبر

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید