امروز: جمعه, ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الجمعة 3 ذو القعدة 1445 | 2024-05-10
کد خبر: 358085 |
تاریخ انتشار : 22 اردیبهشت 1399 - 11:41 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر روحیه آزادگان روحیه خوبی بود. آدم روحش پر می‌کشید تا در کنار آزادگان و فضای معنوی به وجود آمده عبادت کند. البته آزار و اذیت بعثی‌ها که سر جای خودش بود. به گزارش صلح خبر، عبدالعلی تجرد اهل شیراز است. این آزاده سرافراز در عملیات محرم بر اثر مجروحیت […]

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر

روحیه آزادگان روحیه خوبی بود. آدم روحش پر می‌کشید تا در کنار آزادگان و فضای معنوی به وجود آمده عبادت کند. البته آزار و اذیت بعثی‌ها که سر جای خودش بود.

به گزارش صلح خبر، عبدالعلی تجرد اهل شیراز است. این آزاده سرافراز در عملیات محرم بر اثر مجروحیت در سن ۱۷ سالگی به اسارت دشمن بعثی درمی‌آید و ایام اسارت را در اردوگاه‌های رمادی، بین القفسین، موصل بزرگ و غیره سپری کرد.

تجرد از گرمای ماه رمضان و رفتار زندانبانان بعثی می‌گوید و بیان می‌کند: ماه ‌رمضان آن سال‌ها متقارن با چله تابستان بود و استان رمادی که اردوگاه ما در آن قرار داشت، از بدترین آب وهوای ممکن برخوردار بود. عراقی‌ها ما را مجوس می‌خواندند و به همین دلیل در ماه رمضان، آمار می‌گرفتند که چه کسانی روزه می‌گیرند و غالباً حیرت می‌کردند که چقدر بین آزادگان اهتمام به ماه مبارک رمضان و روزه داری بالاست.

بعثی‌ها صبح آش می‌دادند و اسرا نیز ظرف آش را با پتو می‌پیچیدند تا بتوانند در زمان افطار با آش گرم افطار کنند؛ همین وضعیت در مورد غذای تقسیمی شب که برای  سحر  نگه داشته می‌شد نیز حاکم بود. نگه‌داری این‌چنینی غذاها، دردسرهایی داشت مثلاً اغلب آش ترش می‌کرد یا غذای سحری از دهان می‌افتاد؛ چای را هم که نگه می‌داشتیم در بهترین حالت ولرم بود و افسران عراقی هم در آن دوران همکاری نکردند و اغلب با بیماری‌های گوارشی و مشکلاتی روبه‌رو شدیم.  

روحیه آزادگان روحیه خوبی بود. آدم روحش پر می‌کشید تا در کنار آزادگان و فضای معنوی به وجود آمده عبادت کند. البته آزار و اذیت بعثی‌ها که سر جای خودش بود. ضرب‌المثلی را یکی از اسرا می‌گفت که «شکم مُشتیه، ولش کنی دَشتیه» و معنای این بود که اگر انسان از شهوت شکم مراقبت کند دیگر مقدار غذا خوردن برای او اهمیتی ندارد اما اگر این مراقبت انجام نشود، شکم به مثابه دشتی است که نمی‌توان آن را پر کرد.

در اردوگاه موصل که بودیم شرایط به گونه‌ای رقم خورد که عراقی‌ها کوتاه آمدند و همکاری کردند که زمان غذا را جابجا کنند. سهم ناهار به سحر اختصاص داده شد و صبحانه‌ را هم افطار می‌آوردند. همین مسئله سبب شد تا بتوانیم خنکای نیمه شب را حس کنیم که لذت وصف‌ناشدنی برای ما داشت چرا که هنگام «داخل باش» درب سالن‌ها بسته می‌شد و ما غیر از ماه رمضان در اردوگاه موصل، هیچگاه نمی‌توانستیم سحرگاه و آسمان شب را ببینیم.

بچه‌های با سواد در میان  آزادگان اردوگاه ما کم بودند و در زمینه آموزش با مشکلات مواجه بودیم. دلیل اصلی هم این بود بچه‌های کم سن و سال را در یکجا جمع کرده بودند و همین فضا سبب شده بود بچه‌ها مجبور باشند از کمترین اطلاعاتشان بیشترین بهره‌برداری را داشته ‌باشند.

در جلسات شبانه و البته محرمانه که توامان بود با بکار بستن تدابیر ویژه به دور از چشم بعثی‌ها، گعده‌هایی درباره تاریخ اسلام و اخلاق و مباحث عقیدتی و سایر مطالب را شکل می‌دادیم. عنوان مثال من اگر حتی یک کتاب از شهید دستغیب را خوانده بودم یا کتابی از آیت‌الله  سبحانی، مطالب آن را در چند جلسه ارائه می‌کردم.

انتهای پیام

منبع : Isna.ir

اگر تمایل دارید خبر یا گزارش یا مقاله ای را با دیگران به اشتراک بگذارید، از بخش خبرنگاران صلح خبر برای ما ارسال نمایید. تا پس از بررسی در مجله گزارشگران یا اخبار روز منتشر گردد.

در صورت تمایل، خبر با نام شما منتشر خواهد شد. البته در ارسال تصاویر و اخبار وگزارش های خودتان، قوانین و عرف را رعایت نمایید تا قابلیت انتشار را داشته باشند.

خبرنگار صلح خبرموسسه صلح خبر

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید