به گزارش صلح خبر، کتاب «آی ابراهیم» نوشته غلامرضا امامی که در سالهای جنگ تحمیلی و در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده جزء کتابهای برگزیده شورای کتاب کودک است. این کتاب همچنین موفق به اخذ دیپلم افتخار در نخستین جشنواره کتاب کودک و نوجوان شده است.
نویسنده کتاب «آی ابراهیم» میگوید: این کتاب بر اساس اعلام آموزش و پرورش جزء پرخوانندهترین کتابهای میان دانشآموزان دبیرستانی است. بیش از ۱۲ بار تجدید چاپ شده و تا کنون حدود ۴۰۰هزار نسخه چاپ داشته است، اما در سالهای اخیر کانون از چاپ مجدد آن خودداری کرده و کتاب یافت نمیشود.
غلامرضا امامی از ادبیات فلسطین برای کودکان و نوجوانان کتابهایی را به فارسی برگردانده از جمله «قندیل کوچک» نوشته غسان کنفانی – نویسنده فلسطینی -، «قدس رویای ما» و «باغهای امید» (نوشتهها و نقاشیهای کودکان فلسطین و اثرات جنگ بر کودکان).
از این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در زمینه ادبیات کودکان و نوجوانان بیش از ۷۰ عنوان کتاب و نوشتههای بسیاری به چاپ رسیده است و برخی از نوشتهها و ترجمههای او موفق به دریافت جوایزی شدهاند.
غلامرضا امامی در گفتوگو با صلح خبر، درباره رفتن سراغ ادبیات جنگ همزمان با شروع آن اظهار کرد: من سالهای بسیاری را در اهواز گذراندهام و در آن شهر به دبیرستان کریم فاطمی رفتهام. بسیاری از دوستان صمیمیام به آن زمان و دبیرستان کریم فاطمی برمیگردند. اهواز جذبه و جاذبه بسیاری داشت؛ رود کارون از میانه شهر میگذشت و جلوه زیبایی به اهواز میداد. آن زمان اهواز تنها شهری بود که در خیابانهایش پنکه نصب شده بود. گذشته از این تنوع اقوام در اهواز مشهور است؛ فارس، عربزبان، مسیحی و جماعت سبعیها. برای من همیشه اهواز شوقانگیز بوده است.
او ادامه داد: زمانی که حمله عراق به ایران آغاز شد من در تهران بودم. هر گلولهای که بر این خاک پاک شلیک میشد گویی در جانم فرود میآمد و کودکان و نوجوانان اهوازی را ترسیم میکردم که چه بر سرشان آمده است. گذشته از آن من سالها در خرمشهر زیستم، مرز میان ایران و عراق، خرمشهر و آبادان نیز برایم از شهرهای ممتاز ایران به شمار میآمد. شنیدم در منطقه لشکرآباد اهواز که پس از حمله عراق، نهضتآباد نامیده شد کفاشی زندگی میکرده که او را با همه اصرارش به جبهه نمیبرند. اما او میگوید که با کفاشی و تعمیر کفش میخواهد به رزمندگان خدمتی انجام دهد. تا اینکه در شبی خمپاره بعثیها جانش را میستاند. این خبر مستند باعث شد شبی نتوانستم آرام بگیرم و انگیزهای برای نوشتن من شد. از این رو دست به نوشتن شدم و این داستان را نگاشتم.
این نویسنده خاطرنشان کرد: ابراهیم برایم سمبول مردان حق و نبرد حق و باطلی است که در سراسر تاریخ جاری است. کتاب را به کانون سپردم و به خارج رفتم. کتاب نشر یافت و بی هیچ حمایت رسمی با اقبال خوانندگان و نوجوانان رویارو شد.
مترجم «پینوکیو» و «قصهها» سپس گفت: وقتی جنگی درمیگیرد دلم برای کودکان و نوجوانان میلرزد؛ شاهدان و مقتولین بیگناه. در چشم من، کودکان جهان که صاعقههای جنگ آنان را در برمیگیرد ستمدیدهترین قشر شهیدان جهان هستند، چه کودک افغانستانی، چه کودک فلسطینی، چه کودک کرد و چه کودکان آوارهای که از نکبت جنگ میگریزند و بسیاری از آنان در دریاهای خروشان به کام مرگ فرومیروند. چند روز پیش شنیدیم که جانیان جهل و جنون و طالبان خشم و خشونت و خون در افغانستان جشنی را به عزا و سوری را به سوگ تبدیل کردهاند و در میان کشتگان، کودکان و نوجوانانی بودند که در عروسی شرکت کرده بودند. چندی پیش «آیلان» کودک کرد سوری که همراه خانوادهاش میکوشید از شعلههای جنگ سوریه بگریزد پیکر پاکش در کنار ساحل ترکیه یافت شد و این انگیزهای شد که قلب جهان بلرزد و نویسنده نامی خالد حسینی به نوشتن داستان او بپردازد.
او ادامه داد: در شگفتم که وجدان جهانی خاموش شده است. چندی پیش کودک چهارساله فلسطینی با پدرش به دادگاهی در اسرائیل احضار شد، به گمان آنان این کودک سنگ میپرانده است. پدر به پسر نگفته بود که کجا میروند و از او خواسته بود با هم کنار دریا بروند و در بستهای که در دست او هویدا بود، نان و پنیر و شیشه آبی همراهشان بود. آن پدر و پسر در دادگاه حضور یافتند و تصویر آنان دل جهانیان را لرزاند. در نبرد اسرائیل با فلسطینیان دهها تن کشته شدند که بسیاری کودک و نوجوان بودند و علیرغم کنوانسیون حقوق کودک، بسیاری از کودکان در زندانها به سر میبرند. از یاد نبریم در نبرد میان عربستان و یمن دانشآموزانی که در دبستانها بودند در دبستانهاشان با موشکهایعربستان سعودی به خاک و خون کشیده شدند، بیگناهانه و مظلومانه.
این مترجم سپس اظهار کرد: در شگفتم که چگونه است در خاورمیانهای که ما زیست میکنیم. قاتل و مقتول دم از مسلمانی میزنند و ندای الله اکبر سر میدهند. در شگفتم که چگونه به نام خدا و به اسم پیامبر بچهها کشته میشوند و زنان نیز به اسیری گرفته میشوند. «ایزدیها» چه گناهی کردهاند که از سوی داعیان جهل و جنایت زنانشان به بردگی جنسی گرفته شدهاند؟ به چه جنایتی دانشآموزان و کودکان و نوجوانان منطقه ما باید به خاک و خون کشیده شوند؟ چرا وجدان جهانی خاموش شده و نسبت به صدها خانواده و کودکان و نوجوانانی که از شعلههای جنگ میگریزند و در دریای مدیترانه غرق میشوند، واکنشی نشان داده نمیشود؟
او همچنین گفت: کودکان و نوجوانان با پوست و گوشتشان جنایت جنگ را لمس میکنند یا درباره آن میشنوند و دیگران نیز در صفحههای تلویزیونشان هر شب نظارهگر آنها هستند. به گمانم شعلههای جنگ را از سویی جهل برمیافزود و از سوی دیگر قدرت. تا زمانی که انسان درنیابد برادر انسان است، با دریغ بسیار، شاهد شعلههای جنگ هستیم. صلح خبر نخست باید در دل پدید بیاید و آنگاه در جان ظهور کند. میباید دیوار بین خودی و غیر برداشته شود و بدانیم و دریابیم کودکان جهان با هر اندیشه، رنگ و ایدئولوژی و سرزمین همه به هم شبیهاند.
غلامرضا امامی درباره پرداختن به ادبیات جنگ نیز گفت: در پرداختن به ادبیات جنگ برای کودکان ونوجوانان نباید چندان از واقعیت فاصله گرفت زیرا آنان با چشمان خود شاهد جنایتهای فراوان بودهاند. در تصویرها دیدهایم که چگونه طالبان به جای قلم به دستان کودکان اسلحه میدهند و آنان را برای سر بریدن انسانهای دیگری آماده میسازند.
او خاطرنشان کرد: پایه جنگ نفرت است و پایه صلح خبر عشق. هر اندازه که نفرت به هر روی و شکل در دل و دیده کودک و نوجوان تقویت شود به همان اندازه جنگ در درون آنها جوانه میزند. از سوی دیگر در ادبیات کودکان و نوجوانان نباید بذر ناامیدی و غم کاشته شود و جهان را سیاهتر از آنچه هست به تصویر درآورد. گمان میکنم در این گونه ویژه ادبیات باید همچون مسافر در تونل سیاه حرکت کرد که در پایان تونل اندکاندک روشنی نمودار میشود.
انتهای پیام