امیر الهامی در گفتوگو با صلح خبر، اظهار کرد: دانستن دوران و شرایط زندگی شاعران به این دلیل حائز اهمیت است که شعر هر شاعری زمانی ارزشمند خواهد بود که آیینه تمام نمایی از اتفاقات و جریانات زمان و دوران شاعر باشد. در واقع زمانی که مجموعه اتفاقات و جریانهای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در کلام شاعر نمود پیدا نکند، اساساً اثر او ارزش بسیاری نخواهد داشت. بنابراین سرودن شعر عاشقانه «همچو فرهاد بُوَد کوهکنی پیشه ما/ کوه ما سینه ما، ناخن ما تیشه ما» توسط ادیب پیشاوری در دوره مشروطه که مردم درگیر حصر، انقلاب مشروطه و… هستند، مناسب نیست، لذا بیان اینکه سعدی در چه دورهای میزیسته، بسیار اهمیت دارد.
وی با اشاره به زندگی و زمانه سعدی، ادامه داد: زندگی سعدی مقارن با حمله مغولان بوده و این شاعر بزرگ پدر خود را در کودکی از دست داده است. با وجود اینکه سعدی خاطره زیادی از پدرش ندارد، اما بسیار تحت تأثیر تعالیم عمیق پدر خود قرار داشته است. به طوری که وی این موضوع را در بیت «مرا باشد از درد طفلان خبر/ که در طفلی از سر برفتم پدر» نیز بیان کرده است. سعدی در آثار خود روایات زیادی از پدرش بیان میکند. به عنوان مثال در حکایتی از گلستان آمده است که «یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز شبی در خدمت پدر -رحمةالله علیه- نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفهای گرد ما خفته پدر را گفتم از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانهای بگزارد چنان خواب غفلت بردهاند که گویی نخفتهاند که مردهاند. گفت جان پدر تو نیز اگر بخفتی به از آنکه در پوستین خلق افتی» که این نقل قول سعدی نشان میدهند که عمق تعالیم پدر وی بسیار زیاد بوده است.
این پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی اعلام نمود: سعدی پس از مدتی به قصد ادامه تحصیل به نظامیه بغداد رفته و سفرهایی را انجام میدهد. در این خصوص نکات قابل توجهی وجود دارد، یکی از این نکات این است سعدی سنیمذهب بوده و نظامیه بغداد نیز دانشگاهی مخصوص اهل سنت بوده است. همچنین این دانشگاه از نخستین دانشگاههایی است که بورسیه کامل تحصیلی داشته است و به این ترتیب سعدی در این دانشگاه و به عنوان دانشجو حقوقی دریافت میکرده است. به طوری که در بیت «مرا در نظامیه ادرار بود/ شب و روز تلقین و تکرار بود» نیز به این موضوع اشاره کرده است.
الهامی عنوان کرد: این شاعر بزرگ در گلستان و بوستان از سفرهای زیادی سخن میگوید و سوالی که در این مورد در ذهن افراد ایجاد می شود این است که آیا سعدی در واقعیت نیز به این مناطق سفر کرده است یا نه؟ در جواب این پرسش باید اعلام نمود که قول رایج و شایع به این صورت است که سعدی این سفرها را انجام داده و در نتیجه به مناطق زیادی سفر کرده است.
وی خاطرنشان کرد: وی در نهایت به شیراز باز میگردد و کتابهای گلستان و بوستان را تألیف میکند. وی درباره زمان بازگشت خود اینگونه بیان میکند که «پلنگان رها کرده خوی پلنگی» به این معنی که در این زمان جنگها به پایان رسیده و به دلیل درایت حاکم شیراز این شهر از حمله مغول مصون مانده است.
این پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی با بیان اینکه «شاعران اغلب یا در حوزه نظم و یا در حوزه نثر مشهور هستند»، تصریح کرد: نظم و نثر شاعرانی مانند عبدالرحمان جامی و عطار نیشابوری که به هر دو حوزه میپرداختهاند، همواره در یک سطح قرار نمیگیرد و یکی از این دو حوزه بر دیگری برتری دارد، اما سعدی در هر دو حوزه نثر و نظم و با کتابهای گلستان و بوستان، کلام را به حد اعلا رسانده است و در این خصوص نیز اینگونه بیان میکند که «بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس/ حد همین است سخندانی و زیبایی را».
الهامی اضافه کرد: حوزه نثر دارای چندین شاخه است و عاشقانههای سعدی به شکلی بیان شده است که همواره تازه و بدیع هستند. به طوری که کلام سعدی در غزل عاشقانه همچنان با گذشت ۷۰۰ یا ۸۰۰ سال کلام طرد و تازهای است. به عنوان مثال مصرع «هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم» و بیت «وه که گر من بازبینم روی یار خویش را/ تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را» بیانگر این تازگی هستند. همچنین تسلط سعدی بر زبان عربی طوری است که ملمعات روانی گفته است که یک مصرع آن عربی و مصرع دیگر آن فارسی است. مانند «سَلِ المَصانعَ رَکباً تَهیمُ فی الفَلَواتِ/ تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی».
وی تصریح کرد: زمانی که سعدی در حوزه مثنوی تعلیمی سخن میگوید، این احساس در مخاطب ایجاد میشود که این سخن بسیار سنجیده است. در حکایت دیگری نیز بیان میکند که «شنیدم که یک هفته ابنالسبیل/نیامد به مهمانسرای خلیل». یک هفته بر سفره ابراهیم پیامبر نیامد و حضرت ابراهیم میگوید «که ای چشمهای مرا مردمک/ یکی مردمی کن به نان و نمک» پیرمردی را در بیابان پیدا کرده و او را به سفره خود مهمان میکند. پیرمرد در هنگام غذا خوردن بسمالله نمیگوید و حضرت ابراهیم او را از خانه بیرون میکند. سروش الهی به ابراهیم خطاب میکند که «منش داده صد سال روزی و جان/ تو را نفرت آمد از او یک زمان/گر او میبرد پیش آتش سجود/تو وا پس چرا میبری دست جود؟» این داستان نمونهای از داستانهای روان و قابل درک سعدی است.
این پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی افزود: در گلستان نیز حکایاتی بیان شده است که از چند جهت حائز اهمیت هستند به طوری که در این کتاب داستانهای یک خطی مانند «هندوی نفتاندازی همیآموخت. حکیمی گفت تو را که خانه نیین است، بازی نه این است.» بیان شده است که در ادبیات مدرن غرب نیز این سبک دیده می شود. مقامه، در زبان عربی داستان نبوده و تنها برای نشان دادن و به رخ کشیدن قدرت سخنوری بیان میشود، اما سعدی مقامهای گفته است که این مقامهها دارای شاکله داستانی هستند. بنابراین این ویژگیها را میتوان وجه تمایز آثار سعدی نسبت به آثار سایر شاعران و نویسندگان اعلام نمود.
الهامی گفت: هنر شاعر مبنی بر کمیت اشعار او نیست و در واقع مبتنی بر این است که مطالب را چگونه بیان میکند. بنابراین ممکن است آموزههای سعدی در خلال مثنوی، قصیده، غزل و کتابهای گلستان و بوستان در دفتری ۴۰ برگ نوشته شود. کلام سعدی کاملاً برگرفته از جریانهای اجتماعی است. به این معنی که اگر پندی را بیان میکند این پند امری غیر ممکن و خلاف عرف جامعه نیست و در رفتار امروزی جامعه مصداق دارد. سخن «بر حکمت سعدی نتوان خورده گرفت» که سالها پیش استاد بهمنیار بیان کردهاند، بیانگر همین موضوع است. بنابراین کلامی که سعدی گفته است در زندگی روزمره ما جاری و ساری است و به قول دکتر ندوشن، سعدی به تمام زوایا و خفایای زندگی مردم اشراف داشته است.
وی اظهار کرد: به این ترتیب ترسیم جامعه آن روزگار و نتیجه این توصیف در آثار سعدی وجود دارد، به تعبیری سعدی، موضوعاتی مانند مقابله کودک همسری که امروزه مورد توجه قرار گرفته است را در هزار سال گذشته نقد کرده و گفته است «که وقتی شنیدم از قابله خویش که گفت زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری». بنابراین تمام بخشهای آثار سعدی پند و اندرزهایی را بیان میکند که در زندگی امروز ما کارایی دارند. به این ترتیب بیش از ۹۰ درصد حکایات او و پندهای بیان شده در این حکایات در زندگی شخصی افراد کارکرد پیدا میکند.
این پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی اعلام نمود: «ده آدمی بر سفرهای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم به سر نبرند»؛ امروزه در علم روانشناسی بیان میشود که آدمها در سطحهای مختلفی زندگی میکنند و گاهی افراد همکف یکدیگر نیستند در حالی که سعدی سالها پیش گفته است «پارسا را بس این قدر زندان/ که بود هم طویلهی رندان» به این معنی که افراد نامتجانس و ناهمگون در کنار یکدیگر نمیتوانند قرار بگیرند. همچنین شعر «زاهدی در سماع رندان بود/ ز آن میان گفت شاهدی بلخی/ گر ملولی ز ما ترش منشین/ که تو هم در میان ما تلخی» نیز گویای این موضوع است. سعدی در غزلیات عاشقانه نیز آن چیزی را توصیف میکند که ما نیز امروزه میتوانیم آن را احساس کنیم و گویی انسانهای قرن بیستویکم نیز میتوانند کلام او را به زبان آورند.
الهامی با اشاره به اینکه «قصاید سعدی مدحی است، اما در مدح پادشاهان سروده نشدهاند، بلکه همانند تازیانه بر پیکر بسیاری از افراد فرود میآید»، خاطرنشان کرد: در واقع قصیده، شعری مدحی است، اما سعدی در قصاید مدحی خود نیز درسهایی را به همگان آموزش میدهد. همچون قصیدههایی مانند «ای که دستت می رسد کاری بکن/ پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار/ نام نیکو گر بماند ز آدمی/به کزو ماند سرای زرنگار/ اینکه در شهنامهها آوردهاند/ رستم و رویینه تن اسفندیار/ تا بدانند این خداوندان ملک/ کز بسی خلقست دنیا یادگار» به این ترتیب سعدی در میان قصاید مدحی خود، آموزههایی را بیان میکند که گویی این سخن به طور کلی نصیحتآمیز است و این نوع بیان کمتر در ادبیات دیده میشود.
وی با تأکید بر اینکه «جامعه ما نصیحتزده است»، اعلام نمود: آنچه در جامعه ما رواج پیدا کرده، نصیحت است. به طوری که بسیاری از افراد به نصیحت کردن دیگران میپردازند. بنابراین جامعه امروزی از نصیحت اشباع شده است، لذا چنانچه کلام سعدی را در قالب نصایح او بیان کنیم، رغبت و تمایل به خواندن این کتابها کاهش مییابد. پس باید از شیوه سعدی استفاده کرده و عبارات نصیحتآمیز را در قالب زیباترین کلمات بیان کنیم. بنابراین در مرحله اول باید جذب مخاطب با عنایت به ظرافت کلام سعدی را مورد توجه قرار دهیم. این ظرافت کلامی حوزههای انتخاب وزن مناسب، لطافت واژگان، طربناکی کلمات را در برمیگیرد.
این پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی عنوان کرد: در گذشته همیشه خلاف این روش عمل میشده است، به طوری که همواره در مورد پند سعدی، سخنانی گفته میشده است و در نتیجه ظرافت کار زیر سوال برده میشده است. در واقع بیان موارد و آموزهها میان لطایف کلام سعدی، مخاطب را به فکر وادار میکند که امروزه این شیوه با نام «تربیت غیر مستقیم» شناخته میشود. بنابراین باید حفظ قالب داستانی به همراه پررنگ کردن ظرایف زبانی، در کنار توجه به اشتراکات زبانی از گذشته تا به امروز و به عبارتی دیگر نو بودن کلام را به آثار خود وارد کنیم تا مخاطب با آنها آشنا شود و به مرور زمان این موضوعات را در کتابهای مقاطع ابتدایی، متوسطه اول، متوسطه دوم و متناسب با شأن دانشآموزان بیان کنیم.
الهامی تصریح کرد: به علاوه لازم است در رسانه ملی نیز حکایات لطیف و مورد پسند مردم را انتخاب کرده و منتشر کنیم و در کنار آن کارهای جامعهشناسی نیز انجام دهیم. به عنوان مثال آقای دکتر کتابی و خانم حجازی در حوزه مباحث روانشناسی آثار سعدی فعالیت داشتهاند، خانم دکتر ناهید مؤید حکمت نیز در خصوص تعریف نظام ارزشی کار در آثار سعدی کار کردهاند. به این ترتیب علاوه بر اینکه مردم را با ظرافت و زیبایی این آثار پیوند میدهیم، جریانهای فکری سعدی را نیز به تدریج در مقالات مختلف کار کرده و مهمترینهای آنها را برای مردم ملموس کنیم و انتخاب انها را بر عهده مردم بگذاریم.
وی اضافه کرد: همچنین میتوان از این حکایات سعدی انیمیشنهایی تولید کرد. البته برای تولید اینگونه آثار باید دخل و تصرفی متناسب با فرهنگ امروزی نیز صورت بگیرد. به عنوان مثال تولید سریال «میوه ممنوعه» بر اساس داستان شیخ صنعان بوده که تغییراتی متناسب با زندگی امروزی در آن ایجاد شده است. بنابراین باید از جریانها و زمینههای مختلف برای بیان این حکایات استفاده کرد. خوشبختانه موسیقی ما نیز برگرفته از این آثار است و لازم است موسیقیهای خوانده شده توسط خوانندگان بزرگ کشور برای مردم پخش شود.
این پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی با اشاره به اینکه «بنیانهای فکری سعدی باید در پیوند با مشکلات اجتماعی مطرح شود»، تأکید کرد: عدهای به دلیل عدم درک آثار سعدی بیان میکنند که سعدی تناقضگو است. به عنوان مثال بیت «پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است/ تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است» و شعر «پسر نوح با بدان بنشست/ خاندان نبوتش گم شد/ سگ اصحاب کهف روزی چند/ پی نیکان گرفت و مردم شد» را در نظر بگیرید.
الهامی ادامه داد: این افراد با توجه به این دو شعر بیان میکنند که سعدی در شعری تربیت را اثربخش دانسته و در شعر دیگر آن را بیاثر برمیشمارد که این موضوع دارای تناقض است، اما در واقع تربیت در بخشی از امور بسیار اثرگذار بوده و در برخی جوانب نیز اثربخش نیست. دکتر ندوشن نیز در کتاب خود به این موضوع اشاره کردهاند که سعدی همه جلوههای زندگی را دیده و بنابراین زوایای مختلف زندگی را در نظر میگیرد. ایشان در خصوص خصوصیت سعدی نیز بیان میکنند که سعدی کلام را از عادی بودن به فوقالعاده و فوق طاقت ارتقاء میدهد.
وی اضافه کرد: مجموعه آثار فراوانی در تحلیل اشعار سعدی نوشته شده است، اما آنچه اهمیت دارد، این است که اقبال هر شاعری در ارتباط با این موضوع است که مردم روزگار وی تا چه اندازه از کلام او بهرهمند شدهاند. در گلستان سعدی، ۴۰۰ جمله وجود دارد که از زمان زندگی او تاکنون رواج داشته است. به طوری که ابنبطوطه که در زمان سعدی میزیسته است، بیان میکند در کشتی بودم و جمله «تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادهام/ چون در نماز استادهام گویی به محرابم دری» را در این کشتی بیان کردم. بنابراین مشاهده میشود که در آن دوران، شعر سعدی در کشتی و در چین خوانده میشده است. به این ترتیب این موضوعات نیاز جامعه امروزی به تأمل در حوزه کلام «استاد سخن» و تأثیر زبان وی در جوامع مختلف از گذشته تا حال را نشان میدهد.
انتهای پیام