از اولین روزی که سروکله ویروس کرونا در ایران پیدا شد تا امروز پویش های زیادی در کشور به راه افتاده، از پویش “دست ندادن” گرفته تا “عید در خانه” و دورهمی های مجازی. اما برای من همیشه زیباترین پویش مهربانی بوده است…
عصر که داشتم گروه های مجازی را بررسی میکردم چشمم به پیامی خورد، باز نشر یک پست اینستاگرامی که خبر از یک پویش مهربانانه میداد. به عادت همیشه و کنجکاوی ذاتی کلیک کردم و خواستم بدانم موضوع از چه قرار است. اینترنت خوب یاری نمیکرد اما بالاخره صفحه باز شد و دیدم چقدر زیبا نوشته است.
پیمان زند، ستاره بوشهری و مدیر داخلی مرکز آموزشی درمانی تخصصی قلب بوشهر در این پست با دعوت از مهربانان و دنبال کنندگان صفحه اش نوشته بود: “رفقا و یاران عزیزم، خانم ها، آقایون محترم تو این روزهایی که گرفتارشیم، خیلی از دور و بری هامون هستند که شغل های روزمزدی و کارگری داشتند و الان نزدیک به یکماهه بیکار شدن… چه کنند؟؟ حتی نون سر سفره هم ندارن… دستهاشون خالیه ولی آبروداری می کنند … و با سیلی صورت خودشون رو سرخ نگه میدارند…”
این مقدمه را که خواندم حسگرهای انسان دوستانه ام فعال شدند. من هم زیاد به این ادم ها فکر می کنم. به مردمی که با نداری سر می کنند و در این شرایط بحرانی و روزهای نامهربان که سر می کنیم دردهایشان زیادتر شده است.
با یادآوری آنها بغض گلویم را گرفت و باز هم خواندم: “من و رفیق های خوبم و همشهری های عزیزتر از جانم پویش مهربون مثل بارون رو راه انداختیم و عهد کردیم از بین رفیق ها، همسایه ها، دور و بری هامون هر کدوممون به اندازه وسع مالی که داریم به سه نفر از کسانی که تو این روزها بیکار شدن کمک کنیم، مبلغش خیلی مهم نیست هر کسی به اندازه توان مالی که داره کمک کنه، یا علی”…
از یا علی گفتنش دلم لرزید و اشک در چشمانم جمع شد. فکر کردم چقدر مهربانی شیرین است، بعد لبخند به لبم آمد و به یاد کسانی افتادم که می شناختم و گاهی از آنها دستگیری میکردم. دیدم چقدر این روزها نیازهایشان پررنگ تر شده بود و به یاد آوردم که چقدر می توانیم کمک حالشان باشیم.
در ادامه پست هم این جملات دلنشین و با مهر آمده بود: “همهء شما به این پویش دعوتید، فقط کافیه لوگو و کپشن ما رو استوری یا پست کنید و دوستانتون رو تگ بفرمایید تا طول زنجیرهء پویش مهربون مثل بارون رو زیاد و زیادترش کنیم تا ان شالله همه با هم بریم قبله دعا، بلکه خدا رحمش بیا”
بخش آخر حرف هایش مهربانی و دل های صاف و روشن بوشهری ها را برایم به تصویر کشید. رفتن به قبله دعا و دست برداشتن به آسمان تا خدا هم ببیند که ما انسان ها همدیگر را دوست داریم و برای رضای او هوای بندگانش را داریم.
تامل نکردم و به این پویش پیوستم و از آن موقع دلم چقدر آرام است. چقدر از دوستانم پیام دادند و تماس گرفتند و برای هر کمکی اعلام آمادگی کردند. بی بی روشن در بیمارستان دل نگران خرج عملش بود و من اینجا داشتم به این دنیا و ادم هایش فکر میکردم. به اینکه چقدر ظرفیت برای خوب بودن دارند.
و چقدر خدا را شکر کردم که ما هنوز احساس همدلی داریم و از رنج دیگران رنج میبریم. این قلب انسان است و هیچ انسانی از این یکدلی و همدلی ها بیبهره نمانده و هیچ قید و بندی هم آن را پاک نمی کند. چون همدلی است که دل ها را به هم نزدیک تر می کند و درهای رحمت خدا را باز می کند.
انسان برای کشف خدا، و برای کشف درون خودش باید مهربان باشد و برای کشف ظرفیت بخشندگی باید بخشید. من راه میانبر دیگری نمی شناسم…
هر جای دنیا که هستید از شما هم دعوت می کنم مثل باران مهربان باشید و این مهربانی را منتشر کنید تا زیر آسمان خدا همه با هم از نعمت زندگی بهره بگیریم. بیایید این زنجیره را طولانی تر کنیم چون خوبی فراموش نمی شود و مهربانی آیین قشنگی است.
انتهای پیام