به گزارش صلح خبر، در روز نخست، نشست “بررسی احوال و آثار قرآننگاران فارس” با حضور محمدحسن سمسار تاریخنگار، از اعضای شورای عالی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و عضو کمیته ملی حافظه جهانی، مجید فداییان نگارگر و پژوهشگر در حوزه هنر ایرانی و اسلامی و کوروش کمالی سروستانی مدیر سازمان اسناد و کتابخانه مرکز فارس برگزار شد.
در این نشست محمدحسن سمسار به اهمیت قرآننگاری در فارس و روایت تاریخی آن از قول استخری و مقدسی پرداخت، که در قرن سیزدهم میلادی، عصر ایلخانان و تیموریان، ما را شاهد کتابتهای شاخص قرآن میسازد.
او حرق و غرق و خرق را سه دشمن اصلی نسخ عنوان کرد و افزود: پس از سلجوقیان و هجوم مغولها ایران دچار بزرگترین مصیبت در خصوص نسخههای خطی شد.
این تاریخنگار یادآور شد: در این میان پس از سلجوقیان و زمان غازان خان، خواجه رشیدالدین فضلالله، فرهنگ ایرانی را احیا کرد و یک شهرک دانشگاهی با عنوان ربع رشیدی ایجاد کرد که یکی از خدمات آن نسخهپردازی و کتابآرایی بود.
محمدحسن سمسار دوره درخشان نسخهنویسی را عصر اتابکان عنوان کرد و افزود: در این دوره خدمات بزرگی به فرهنگ ایران صورت گرفت و شیراز به مرکز بزرگ تولید کتاب، نسخه خطی و هنر کتابآرایی در دوره اینجوها تبدیل شد.
او حمایت اینجوها را در تبدیل شیراز به مولد مکاتب ادبی بسیار موثر عنوان و تصریح کرد: بر همین اساس مکتب تولید انبوه در شیراز پدید آمد و نسخهنویسی به وفور انجام میگرفت، به این معنی که در این حوزه فعالیتهای تجاری رونق یافت.
این نسخهشناس در ادامه با بیان اینکه فارس از قرن ۱۰ تا ۱۴ جزء پیشگامان تولید نسخ بود، اضافه کرد: در این دوره بزرگترین خوشنویسان نسخ از جمله احمد نیریزی ظهور کردند.
سمسار ضمن تاکید بر ضرورت معرفی ستاره ها فارس در یک جلد دایرهالمعارف خاطرنشان کرد: متاسفانه امروز شاهد هستیم نسخههای مجعول و نسخی که در آن ها دست برده شده است در برخی از مراکز تهران به قیمتهای بالا خریداری میشوند.
در ادامه کوروش کمالی سروستانی مدیر سازمان اسناد و کتابخانه مرکز فارس درباره تاریخ قرآننگاری در فارس و شیراز گفت: مطالعه تاریخ جمع و نگارش قرآن کریم نشاندهندۀ آن است که قرآننگاری را میتوان با کمی تسامح به دوران پیش و پس از ابنمقله تقسیم کرد.
او افزود: با پیشنهاد «رسمالخط نوین» ابنمقله دوران تازهای را در قرآننگاری جهان اسلام پی ریخت، دورانی که با خلق آثار ارزشمند ابنبواب، یاقوت مستعصمی و ابراهیم سلطان بن شاهرخ تداوم یافت. در سراسر قرن نهم و دهم شهر شیراز یکی از مراکز اصلی تدوین کتابهای دستنویس به شمار میآمد و قرآننگارانی چون حسین فخار شیرازی، عبدالله شیرازی و محمدرضا شیرازی آثار ماندگاری را در شیراز خلق کردند.
کمالی در پایان گفت: مکتب قرآننگاری و قرآنآرایی فارس در قرن دوازدهم با ظهور استاد احمد نیریزی، بزرگترین استاد خط نسخ، جلوهای دیگر یافت. و در قرن سیزدهم با خانوادههای فرهنگور ارسنجانی و وصال تداوم یافت.
در ادامه مجید فداییان، نگارگر و پژوهشگر هنرهای سنتی، نسخه قرآن به خط نستعلیق اسدالله شیرازی را که به طور کامل عکاسی شده است و در کاخ گلستان نگهداری میشود یکی از نمونههای عالی کتابت قرآن به خط نستعلیق دانست.
او به اهمیت شیراز به عنوان پایگاه نسخهپردازی اشاره کرد و افزود: در سراسر ایران به دلیل نبود صنعت چاپ شاهد نسخهپردازی به صورت پراکنده بودهایم، اما شیراز به صورت خاص و ویژه به این مقوله پرداخت.
فداییان با توصیف نگاه متفاوت شیرازیها به نسخهپردازی اظهار کرد: علیرغم اینکه تعداد صفحات تزئینی در نسخهها گاهی به بیش از ۱۶ صفحه میرسد در این نسخ، معنا فدای زیبایی نشده است.
او افزودن فالنامه به انتهای نسخ قرآنی را از دیگر مواردی دانست که به شیراز اختصاص دارد و استفاده از خط نستعلیق و سفیدآبنویسی را که هرکدام مسائل شرعی و سیاسی به دنبال خود داشت.
فداییان همچنین استفاده از گلهای ایرانی را در رابطه با نگارگری گلها و جلدسازی ایرانی در نمونه کارهای میرزا محمود ستود.
در ادامه سلسله نشستهای تخصصی “هفته فرهنگ و تاریخ محلی فارس” نشست “هماندیشی مکتب شیراز” با حضور عمادالدین شیخالحکمایی، عضو کمیته ملی حافظه جهانی و محمدمنصور طباطبایی و نایب شیرازی، هنرپژوه برگزار شد.
عمادالدین شیخالحکمایی ضمن ابراز خرسندی از توجه کتابخانه ملی به بحث تاریخ محلی گفت: با وجود حجم زیادی از نسخ خطی، اسناد و منابع دست اول که مورد تحقیق و بررسی قرار نگرفته و به تصحیح و چاپ نرسیده است، چطور میتوانیم مدعی باشیم که در مورد یک استان یا منطقه کار درستی انجام شده است؟ گاهی پیداشدن یک نسخه کلی از مجهولات را حل میکند و با افزایش کشف این مجهولات نگاه به ایران و ایرانشناسی متحول میشود.
او در ادامه به معرفی نسخه منحصربهفرد “شروط فارسی” تالیف شمسالدین محمد دریسی، قاضی ساکن کازرون پرداخت و گفت: تالیف چند نسخه شاهنامه فردوسی از این خاندان از توجه آنان به زبان فارسی حکایت دارد.
او این نسخه را مرز بین کتاب و سند دانست؛ کتابی که به اسناد شرعی و حقوقی به زبان فارسی پرداخته و آداب سندنویسی را با ذکر نمونههای واقعی از انواع اسناد که از اقرار، بیع، اجاره تا وقف و نکاح و وصایت را در برمیگیرد، تدوینی هدفمند از بایگانی دست اول اسناد سده نهم هجری که میتواند از منظرهای مختلف مورد پژوهش و بررسی قرار گیرد.
شیخالحکمایی افزود: تاریخ تالیف کتاب ۸۷۲ ق. است و اطلاعات تاریخی مهمی از روابط تجاری و فرهنگی در قالب معاملات و معاقدات در آن قابل فهم است. از فواید فراوان و حائز اهمیت این کتاب به موضوع فارسینویسی، مطالعات تاریخ سلسله مرشدیه، مهاجرت قبایل و اقوام، محلات، انواع مشاغل، نامشناسی و سکهشناسی میتوان اشاره کرد.
او در پایان از نهادهای مرتبط خواست بهرغم امکانات محدود در شرایط موجود بخشی از امکانات را به سمت آثار مهجور و ناشناخته و اسناد بازخوانی و نشرنشده اختصاص دهند چرا که تصحیح این متون موجبات استخراج اطلاعات و ارائه پژوهشهای دقیقتر محققان با زوایای دید متعدد را فراهم میآورد.
محمدمنصور طباطبایی نیز با ذکر نام و یاد استاد سیدعبدالحسین حائری سخن خود را چنین آغاز کرد که از تاریخ ادبیات و علم یک از ده، بل یک از صد نگاشته نشده است و این تاریخ مملو از حلقات مفقوده است و باید در راههایی گام برداریم که تاکنون در آن گامی برداشته نشده است. او با این مقدمه در راستای تحقیقات متنپژوهی در حوزه مشیخههای فارس به معرفی نسخه منحصربهفردی از “خاندان بزغشی فارس” تالیف سیدمحبالدین عطاءالله حسینی علوی بزغشی شیرازی در قرن نهم پرداخت.
او افزود: این نسخه از مجموعه خانقاه نعمتالهی، متعلق به مرحوم دکتر نوربخش به منظور تهیه فهرست به امانت نزد استاد حائری بوده است و هماکنون در کتابخانه مجلس نگهداری میشود.
وی تصریح کرد؛ مندرجات مهم این مشیخه گنجی است شایگان و عمده مطالب آن حلقههای مفقوده تاریخ ادبیات و تصوف ایران و بالاخص مشایخ عرفا و صوفیه فارس است و اسامیای که گوش فلک آن را نشنیده است که به عنوان نمونه میتوان گفت: اجازات بزرگان بسیار من جمله نظامالدین احمد دشتکی، شناخت جمالالدین خاصه که نامش در شدالازار آمده، خاندان بزرگی از صوفیه کرمان، صاحب مناصب دیوانی در دوره آل مظفر که بررسی تاریخ کرمان ناگزیر از مراجعه به این مشیخه است، خاندان عبادی کازرونی از خاندان صوفیمآب که در قرن هشتم در شیراز بروز و ظهور داشتهاند و شناخت قطب خانقاه شاهبابا بهبهانی.
طباطبایی در پایان سخن بار دیگر تاکید کرد دست از سر مشاهیر برداریم و راههای نرفته را طی کنیم.
در ادامه نایب شیرازی به بحث تاریخ هنر در دوره زندیه پرداخت و تصریح کرد؛ چکیده مباحث در متون گذشتگان، هنر زندیه را در امتداد هنر صفویه و انتقال آن به قاجاریه معرفی میکند حال آنکه چنین نیست و در یک ساختار کلی به پشتوانه مستندات موجود اگر شیراز صاحب دو مکتب بزرگ هنری اول و دوم هست که لقب امالمکاتب هم دارد، مکتب سوم امروزی که هنر ایران تحت تاثیر آن قرار دارد هنر زندیه است.
او با ارائه نمونههایی منتخب از آثار دوره زندیه در قاب تصاویر از معماری عمارت دیوانخانه زندیه و حافظیه و ارگ کریمخانی تا هنر شاهنامهنگاری دوره زندیه و پرترههای نقاشی محمدصادق شیرازی به تشریح ویژگیهای هنر این دوره پرداخت.
برنامه منظم اکران فیلمهای مستند حوزه تاریخ و فرهنگ فارس با همکاری فیلمخانه ملی ایران از دیگر برنامههای “هفته فرهنگ و تاریخ محلی فارس” بود که با اجرای علی آذری در موزه کتاب و میراث مستند با نمایش فیلم باد صبا ساخته آلبر لاموریس محصول ۱۳۴۷ هجری شمسی و با حضور گوینده فیلم منوچهر انـور در روز اول آغاز شد.
منوچهر انور در خصوص پیشینه همکاری با پروژه باد صبا و سازنده فیلم چنین گفت: نامگذاری “باد صبا” به پیشنهاد پیتر چلکوفسکی لهستانی که در ایران ادبیات فارسی میخواند برای پروژه لاموریس که قصد نمایش ایران با هلیکوپتر را داشت صورت پذیرفت، همینطور او با دیدن مستند جدید من “نیشدارو” بدون هیچ امتحانی گویندگی فیلم را به من سپرد تا نسخه فارسی مستند را با یک ترجمه آزاد بازگویی کنم.
همچنین آذری این مستند را نوستالژی بصری ایران و بخشی از هویت ایرانی خواند و استفاده صحیح از افسانهها و تبدیل فیلم از مستند به داستانی را مرهون راوی اثر دانست.
منوچهر انور نیز فیلم را چکامهای بلند از فانتزیهای خود لاموریس دانست و او را شاعر سینما خواند.
در ادامه برنامه نمایش فیلم، فیلم مجموعه فیلمخانه ملی شامل سه بخش ستون شکسته، افق شیراز و تخت جمشید با حضور محمدرضا اصلانی هنرپژوه و کارگردان سینما به نمایش درآمد. محمدرضا اصلانی در این نشست به تبیین مطالبی در خصوص شناخت هویت تاریخی و مظاهر مدنیت در فارس از منظر فیلم پرداخت.
او توضیح داد: پاریس شهری است با ۷۰۰ سال قدمت، تقریبا نصف شیراز و شما کاملا این ۷۰۰ سال را حس میکنید، اما در شیراز نهایتا صد سال را میبینید. فیلم ستون شکسته ساخته هوشنگ شفتی، فیلم خوبی است، اما کتیبهها با یک لحن شعاری خوانده میشوند، در حالیکه این کتیبهها مفهوم درونزایی و حاکمیت جهانی دارند. لحن گفتار مناسب نیست. اغلب فیلمهایی که از فارس ساخته شده بیشتر به مردمشناسی پرداخته شده تا فرهنگ. به آثارش هم اگر توجه شده، توجهی نمایشی بوده، نه بنیانی. نورهای مسجد وکیل فقط جنبه تزئینی ندارند، بلکه نجومی هستند و گردش آفتاب در آنها به طور دقیق محاسبه شده است. تصاویر مسجد وکیل فقط جنبه زیباییشناسی دارند نه استاتیک و پویا. پویایی ظرفیت درونی هر چیزی است که پنهانتر است و باید با اندیشه درک شود. مستند معمولا بهخاطر مساله حمایت مالی سفارشی است اما ساخت مستند سفارشی با سفارشی فیلم ساختن متفاوت است.
علی آذری نیز سینمای مستند ما را در حال حاضر حدود دو دهه از سینمای مستند جهان عقب دانست.
برنامه اکران فیلمهای مستند حوزه فرهنگ و تاریخ محلی فارس در روزهای بعد با نمایش فیلمهای “اگر بهمنبیگی نبود” ساخته نادعلی شجاعیان، “دارالسلام” اثر احسان شادمانی، “واسونک” از محسن مقدم و “باد بر باغ نظر” کاری از پویان کاظمی ادامه یافت.
“هفته فرهنگ و تاریخ محلی فارس” به همت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و نیز مرکز فارس و با همکاری شهرداری شیراز و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس و دانشنامه فارس از ۱۱ تا ۲۶ آبانماه در تهران برگزار شد.
انتهای پیام