حامد بخشی در گفتوگو با صلح خبر در خصوص تأثیر ساخت پروژههای چندجانبه در حاشیه شهر اظهار کرد: در گام اول به نظر میآید ایجاد پروژههای چندمنظوره در مناطق کم برخوردار منجر به عدالت فضایی در سطح شهر میشود؛ یعنی بهجای اینکه مجتمعهای لوکس، توسعهیافته و… را در بخشهای برخوردار شهر همچون سجاد، وکیلآباد و… ایجاد کنیم، در مناطق کمبرخوردار میسازیم، لذا وقتی وارد منطقه کمبرخوردار میشویم، چندان احساس نمیکنیم این منطقه، منطقهای متفاوت با سایر مناطق شهر یا کمبرخوردار است.
وی ادامه داد: در پی ایجاد مجتمعهای تجاری در مناطق کمبرخوردار چند اتفاق میافتد؛ اولین اتفاق این است که قیمت زمینهای آن منطقه به میزان قابل توجهی افزایش مییابد و هرچه به مکانی که مجتمع تأسیس شده نزدیکتر میشویم، قیمت زمینها بیشتر میشود و هرچه از حریم منطقه دورتر میشویم، افزایش قیمتها کمتر خواهد بود. مثلاً زمانی که دانشگاه آزاد مشهد در منطقه قاسمآباد تأسیس شد، پیرامون آن کلاً زمینهای بایر بود، اما با تأسیس این دانشگاه زمینهای آنجا قیمتدار شد و رونق گرفت.
این جامعهشناس گفت: به دنبال این پیامد، اگرچه که در حالت اولیه ممکن است منجر به این شود که مردم آن مناطق به خاطر ارزشمند شدن زمین برخوردارتر شوند، اما این برخورداری ممکن است به بهای خارجشدن آنها از آن منطقه حاصل شود. مثلاً اگر مردم زمین و ملکی داشتهاند، باید آن را بفروشند که بتواند از ارزشافزوده آن بهرهمند شوند. این موضوع به معنای این است که آنها دیگر نمیتوانند خانهای در همان منطقه بخرند بلکه باید به منطقه دورتری بروند تا بتوانند از این ارزشافزوده استفاده کنند.
وی ادامه داد: در واقع شاهد لوکسشدن یک منطقه و بخشی از کالبد شهر هستیم که منظره جالب توجهی برای قشر شهری ما نداشته ولی نهایتاً اقشاری که در آن مناطق زندگی میکنند، ناچار هستند یا آن وضعیت را بپذیرند و همانجا زندگی کنند، یا از آن منطقه کوچ کنند، کما اینکه سرمایهگذاران این روزها زرنگتر از این حرفها هستند و قبل از ایجاد مجتمع، تا حریم قابل توجهی از آن را به همان قیمت پایین خریداری میکنند که استفاده ارزشافزوده را خودشان ببرند.
بخشی با بیان اینکه «مسئله دوم این است که این موضوع را در بستر نوعی گردشگری شهری ببینیم»، عنوان کرد: ساخت پروژههای تجاری در مناطق کمبرخوردار باعث میشود میزان رفتوآمد اقشار بالای شهر به آن منطقه افزایش یابد و فضای آن منطقه که قبلاً فضای فرهنگی همان منطقه بوده است تبدیل میشود به فضایی که بیشتر از جنس فضای یک طبقه اقتصادی بالاتر از آنهاست. این فضا افراد را در یک دوگانگی قرار میدهد. به نوعی لوکسشدن کالبدی فضای شهر را شاهدیم، در صورتی که وضعیت مردم منطقه چندان تغییری نمیکند. با این حال ممکن است رضایت نسبی را در مردم منطقه داشته باشیم، زیرا همین عدالت کالبدی چیزی هست که آنها خواهانش هستند. هنگامی که یک فرد روستایی به شهر میآید، یا فرد از شهری کوچکتر به شهری بزرگتر میرود، ممکن است وضعیت واقعی زندگی، خوراک، پوشاک، وضعیت رفاه و… فرد چندان بهبود پیدا نکند، اما از یکسری منافع دیداری در شهر بهره میبرد.
وی افزود: این منافع چیزهایی هستند که در شهر رایگان به مخاطبان عرضه میشوند و مخاطب هم با نوعی هم ذات پنداری نسبی با آنها احساس سرخوشی میکند، این همان چیزی است که منشأ پرسهزنی افراد در شهر است. همه ما ممکن است از پرسهزنی در بخشهای لوکس و پررونق شهر لذت ببریم اگرچه که خرید نکنیم. ما بابت پرسهزنی پولی به کسی پرداخت نمیکنیم ولی داریم از یک لذتی بهره میبریم؛ لذت پرسهزنی و مشاهده این کالاهای لوکسی که دیدار آنها برای ما نوعی بهرهمندی ایجاد میکند.
این استاد دانشگاه اعلام نمود: به نظر میرسد تشکیل مجتمعهای تجاری در مناطق کمبرخوردار چندان موجب بهبود وضعیت مردم آن منطقه نمیشود اما با ایجاد نسبیِ عدالت فضایی و توزیع فضایی امکانات از جمله مناطق لوکس در شهر منجر به گونهای از احساس عدالت فضایی برای مردم منطقه میشود.
بخشی با اشاره به اینکه تبلیغی که شرکتهای سرمایهگذار میکنند این است که به نوعی به عدالت در شهر کمک میکنند، اظهار کرد: آنها تلویحاً میگویند رفاه و توسعه را به بخشهای کمبرخوردار شهر میبریم، اما در عمل چنین اتفاقی برای جامعه کمبرخوردار حاشیه شهر نمیافتد. مثلاً الماس شرق در حاشیه اسماعیلآباد تأسیس میشود اما افرادی که آن مغازهها را اجاره میکنند، از افراد منطقه اسماعیلآباد نمیتوانند باشند.
وی اعلام نمود: مردم محلی منطقه استطاعت استفاده و برخورداری مالی از مجتمعی که در آنجا احداث شده را ندارند، لذا آن چیزی که آنها مشاهده میکنند تغییر توزیع فضایی و کالبدی شهر است و مردم محلی منطقه بهتدریج ناچار هستند تحت فشار فضای تجاری اقتصادی که در آنجا رخ میدهد، مثل افزایش قیمت ملک و زمین، آن منطقه را به قشر نوظهوری که برای تجارت به آنجا آمدهاند، واگذار کنند و خودشان به منطقه حاشیهتر دیگری که استطاعت خرید دارند، کوچ کنند.
بخشی عنوان کرد: برای شرکتهای سرمایهگذار به لحاظ اقتصادی صرفه ندارد که واحدهای تجاری را با اجارهبهای اندک به افرادی از خود آن منطقه واگذار کنند. همین اتفاق در ساخت مناطق آزاد اقتصادی در جوار بخشهای حاشیهای، نظیر منطقه آزاد چابهار، در حال وقوع است.
وی اعلام نمود: الماس شرق پروژهای بود که در مورد آن ادعا میشد توسعه را به بخشهای کمبرخوردار میبرد اما اگر بخش مسکونی اطراف الماس شرق را نگاه کنیم، مشاهده میکنیم آن بخشها توسعه نیافته. خیابانها و خانهها همان خیابانها و خانههای قدیمی هستند. وضعیت زندگی هم همان وضعیت قبلی است.
وی اضافه کرد: تأسیس الماس شرق فقط منجر به این شد که مردم آنجا به پشت الماس شرق رانده شوند. در مجموع ساخت پروژههای تجاری در مناطق کم برخوردار در وضعیت مردم آن منطقه تأثیر چندانی ندارد ولی برای سرمایهگذاران سود قابل توجهی دارد؛ بهخاطر اینکه زمین ارزان میگیرند و مجتمع ایجاد میکنند در جایی که رقابت آن اندک است. به نوعی این موضوع را باید ناشی از این بدانیم که در مناطق مرکزی شهر دیگر تأسیس مرکز تجاری مزیت رقابتی ندارد و سرمایهگذاران به سمت حاشیه شهر میروند که از ارزشافزوده بیشتری برخوردار شوند.
این جامعهشناس در مورد تأثیر ساخت پروژههای تجاری در توانمندسازی افراد مناطق کمبرخوردار گفت: هرچه پروژهها لوکستر باشند، میزان تاثیرشان در توانمندسازی افراد مناطق کمبرخوردار اندکتر است. زمانی که میدان بار را در اطراف بازار بینالملل تقویت کردند، مردم محلی میتوانستند از آنجا بهرهمند شوند؛ زیرا مثلاً آنها میتوانند شاگرد میدان باری و… شوند، اما وقتی الماس شرق تأسیس شد خیلی انتظار نداریم افراد محلی آنجا توان این را داشته باشند، بدون آموزش اولیه بتوانند در آنجا فعالیت کنند.
وی ادامه داد: از آن جایی که مغازههای الماس شرق باید به افراد طبقه متوسط به بالا خدمات بدهد نیازمند کادر تجاریای است که بتوانند با آن فرهنگ تا حدی همسنخی داشته باشند و با زبان و نمادهای آنها رفتار کنند تا خریدار که از طبقه متوسط به بالاست، بر اثر احساس یکسانی فرهنگی، تمایل به خرید از آنها داشته باشند.
بخشی تصریح کرد: به نظر میرسد تأسیس پروژهها در مناطق کمبرخوردار خودبهخود در نتیجه توسعه شهر انجام میشود و تأسیس چنین مراکزی فقط یک حسن دارد که آن هم کمک به نوعی عدالت فضایی است، بدون اینکه وضعیت مردم را بهتر کند. به نوعی کمک به مردم مرکز است که با پراکندن مراکز تجاری که از مرکز شهر که محل زندگی مردم قشر متوسط و بالا است، آنجا را بیشتر تبدیل به محیط زندگی میکند و فضای تجاری را به حاشیه پرتاب میکند.
وی اعلام نمود: ساخت پروژههای چندجانبه در حاشیه شهر و برنامههایی از این قبیل نمیتواند تأثیری در بهبود وضعیت مردم داشته باشد، مگر اینکه پیوستهای اجتماعی جدیای داشته باشند که سرمایهگذاران را ملزم کنند که بخش قابل توجهی از نیروهای خود را از مردم منطقه بهکار بگیرند، تنها در این صورت است که این برنامهها میتواند وضعیت واقعی مردم مناطق کمبرخوردار را بهتر کند وگرنه آنها را از منطقهای که هستند به منطقهای دیگر میفرستیم.
انتهای پیام