امروز: شنبه, ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: السبت 26 شوال 1445 | 2024-05-04
کد خبر: 1437 |
تاریخ انتشار : 13 آبان 1391 - 0:02 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش20 عنوان کتاب : کلیله و دمنه نویسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی نيز خرم و بی خصم زيستن و خوش دل و ايمن روزگار گذاشتن نوعی ديگر است .هرکجا علو همتی بود از رنجهای صعب و چشم زخمهای هايل چاره نباشد و […]

کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش20

عنوان کتاب : کلیله و دمنه

نویسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی

تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی

نيز خرم و بی خصم زيستن و خوش دل و ايمن روزگار گذاشتن نوعی ديگر است .هرکجا علو همتی بود از رنجهای صعب و چشم زخمهای هايل چاره نباشد

و می دانم که تخم اين بلا من کاشته ام ، و هرکه چيزی کاشت هراينه بدرود اگرچه در ندامت افتد و بداند که زهگيا کاشته است . و امروز وقتست که ثمرت کردار و ريع گفتار خويش بردارم . و اين رنج بر من گران تر می گردد از هراسی که تو بمن متهم شوی بحکم سوابق دوستی و صحبت که ميان ماست .

و عياذالله اگر بر تو تکليفی رود تا آنچه می دانی از راز من بازگوطی ، وانگه من بدو موونت مبتلا گردم ، ي:ی رنج نفس تو و خچلت که از جهت من در رنج افتی ، و دوم آنکه مرا بيش امطد خلاص باقی نماند ، که در صدق قول تو بهيچ تاويل شبهت نباشد «گه که در حق بيگانگان گواهیدهی  فدر باب من با چندان يگانگی و مخالصت صورت ريبتی نبندد. و امروز حال من می بينی ، وقت رقت است و هنگام شفقت

کز ضعيفی دست و تنگی جای

نيست ممکن که پيرهن بدرم

گشت لاله ز خون ديده رخم

شد بنفشه ز زخم دست برم

کليله گفت : آنچه گفتی معلوم گشت . و حکما گويند که «هيچ کس بر عذاب صبر نتواند کرد ،  و هرچه ممکن گردد از گفتار حق يا باطل برای دفع اذيت بگويد .» و من ترا هيچ حيلت نمی دانم ، چون در اين مقام افتادی بهتر آنکه بگناه اعتراف نمايی و بدانچه کرده ای اقرار کنی ، و خود را از تبعت آخرت برجوع و انابت برهانی ، چه لابد درين هلاک خواهی شد ، باری عاجل و آجل بهم پيوندد . دمنه گفت :در اين معانی تامل کنم و آنچه فراز آيد بمشاورت تو تقديم نمايم.

کليله رنجور و پرغم بازگشت ، و انواع بلا بر دل خوش کرده پشت بر بستر نهاد و می پيچيد تا هم در شب شکمش برآمد و نفس فروشد . و ددی با دمنه بهم محبوس بود و در آن نزديکی خفته ، بسخن کليله و دمنه بيدار شد و مفاوضت ايشان تمام بشنود و ياد گرفت و هيچ باز نگفت .

ديگر روز مادر شير اين حديث تازه گردانيد و گفت :زنده گذاشتن فجار هم تنگ کشتن اخيار است . و هر که نابکاری را زنده گزارد در فجور با او شريک گردد.ملک قضات را تعجيل فرمود در گزارد کار دمنه و روشن گردانيدن خيانت او در مجمع خاص و محفل عام ، و مثال داد که هر روز آنچه رود بازنمايند .

وقضاوت فراهم آمدند و خاص و عام را جمع کردند ، و وکيل قاضی آواز داد و روی بحاضران آورد و گفت :ملک در معنی دمنه و بازجست کار او و تفتيش حوالتی که بدو افتاده ست احتياط تمام فرموده است ، تا حقيقت کار او غبار شبهت منزه شود ، و حکمی که رانده ايد در حق او از مقتضی عدل دور نباشد ، و بکامگاری سلاطين و تهور ملوک منسوب نگردد.و هريکی از شما را از گناه او آنچه معلومست ببايد گفت (برای سه فايده:اول آنکه در عدل معونت کردن و حجت حق گفتن درد ين و مروت موقعی بزرگ دارد ، و دوم آنکه بر اطلاق زجر کلی اصحاب ضلالت بگوشمال يکی از ارباب خيانت دست دهد ، و سوم آنکه مالش اصحاب مکر و فجور و قطع اسباب ايشان راحتی شامل و منفعتی شايع را متضمن است .

چون اين سخن بآخر رسيد )همه حاضران خاموش گشتند ، و هيچ کس چيزی نگفت ؛ چه ايشان را در کار او يقين ظاهر نبود ، روا نداشتند که بگمان مجرد چيزی گويند ، و بقول ايشان حکمی رانده شود و خونی ريخته گردد.

چون دمنه آن بديد گفت:اگر من مجرم بودمی بخاموشی شما شاد گشتمی ، لکن بی گناهم ، و هر که او را جرمی نتوان شناخت برو سبيلی نباشد ، و او بنزديک اهل خرد و ديانت مبرا و معذور است .و چاره نتواند بود ازانکه هرکس بر علم خويش در کار من سخنی گويد ، و معذور است . و چاره نتواند بود ازانکه هرکس بر علم خويش در کار من سخنی گويد ، و دران راستی و امانت نگاه دارد ، که هرگفتاری را پاداشی است ، عاجل و آجل ، و قول او دران راستی و امانت نگاه دارد ، که هرگفتاری را پاداشی است ، عاجل و آجل ، و قول او حکمی خواهد بود در احيای نفسی يا ابطال شخصی .و هرکه بظن و شبهت ، بی يقين صادق ، مرا در معرض تلف آرد بدو آن رسد که بدان مدعی رسيد که بی علم وافر و مايه کامل ، و بصيرتی در شناخت علتها واضح و ممارستی در معرفت داروها راجح ، و رايی در انواع معالجت صايب و خاطری در ادراک کيفيت ترکيب نفس و تشريح بدن ثاقب.قدم پيدا و اتقان بسزا ، دعوی و رای طبيبی کرد .قضات پرسيدند که :چگونه؟ گفت :بشهری از شهرهای عراق طبيبی بود حاذق ، و مذکور بيمن معالجت ، مشهور بمعرفت دارو و علت ، رفق شامل و نصح کامل ، مايه بسيار و تجربت فراوان ، دستی چون دم مسيح و دمی چون قدم خضر صلی الله عليه .روزگار ، چنانکه عادت اوست دربازخواستن مواهب و ربودن نفايس ، او را دست بردی نمود تا قوت ذات و نور بصر در تراجع افتاد ، و بتدريج چشم جهان بينش بخوابانيد . و آن نادان وقح عرصه خالی يافت و دعوی علم طب آغاز نهاد ، و ذکر آن در افواه افتاد.

و ملک آن شهر دختری داشت و بذاذر زاده خويش داده بود ، و او را در حال نهادن حمل رنجی حادث گشت . طبيب پير دانا را حاضر آوردند . از کيفيت رنج نيکو بپرسيد . چون جواب بشنود و بر علت تمام وقوف يافت بداروی اشارت کرد که آن را زامهران خوانند. گفتند:ببايد ساخت . گفت:چشم من ضعيف است ، شما بسازيد.

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید

    تعداد نظرات منتشر شده: 11
    1. نویسنده :ساویز.رسایی

      nabayad az sayehah tarsid…faghat kafi ast shamei roshan konid

    1. نویسنده :نسترن

      همیشه موفق باشید.

    1. نویسنده :هنگامه

      همین طور ادامه بدین … موفق باشید.

    1. نویسنده :ثمین

      قسمت های طنز و سرگرمی را بیشتر کنید.

    1. نویسنده :saied.kianian

      امید را به خانه بیاور کسی در این نزدیکی منتظرش نشسته است… خسته نباشید

    1. نویسنده :مرد.روز

      با قدرت ادامه دهید… پایان شب سیه سپیدد است… 🙂

    1. نویسنده :sana.dehghan

      سایت پارسی وی اگه همین طور ادامه بده خیلی موفق خواهد بود.

    1. نویسنده :پارسی.دوست

      کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش۲۰ خوبه!!!

    1. نویسنده :sobeh

      تمام مطالب ابوالمعالی نصرالله منشی را خوندم برام مفید بود و جالب.

    1. نویسنده :پریناز

      مطالب قشنگیه

    1. نویسنده :sani

      نوشته کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش۲۰ جالب بود. امیدوارم موفق باشید.