کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش8 عنوان کتاب : کلیله و دمنه نویسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی و از حقوق پادشاهان بر خدمتگزاران گزارد حق نعمت و تقرير ابواب مناصحت است ، و مشفق تر زيردستان اوست که در رسانيدن نصيحت مبالغت واجب بيند و بمراقبت جوانب […]
کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش8
عنوان کتاب : کلیله و دمنه
نویسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی
تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی
و از حقوق پادشاهان بر خدمتگزاران گزارد حق نعمت و تقرير ابواب مناصحت است ، و مشفق تر زيردستان اوست که در رسانيدن نصيحت مبالغت واجب بيند و بمراقبت جوانب مشغول نگردد ، و بهتر کارها آنست که خاتمت و مرضی و عاقبت محمود دارد ، و دل خواه تر ثناها آنست که بر زبان گزيدگان و اشراف رود ، و موافق تر دوستان اوست که از مخالفت بپرهيزد و در همه معانی موسا کند ، و پسنديده تر سيرتها آنست که بتقوی و عفاف کشد ، و توانگرتر خلايق اوست که بطر نعمت بدو راه نيابد و ضجرت محنت بر وی مستولی نگردد که اين هر دو خصلت از نتايج طبع زنانست و اشارت حضرت نبوت بدين وارد :انکن اذا جعتن دقعتن و اذا شبعتن خجلتن
و هرکه از آتش بستر سازد و از مار بالين کند خواب او مهنا نباشد ، و از آسايش آن لذتی نيابد . فايده سداد رای و غزارت عقل آنست که چون از دوستان دشمنی بيند و از خدمتگاران نخوت مهتری مشاهدت کند در حال اطراف کار خود فراهم گيرد ، و دامن از ايشان درچيند ، و پيش ازانکه خصم فرصت چاشت بيابد برای او شامی گواران سازد ، چه دشمن بهملت قوت گيرد و بمدت عدت يابد
مخالفان تو موارن بدند مار شدند
برآور از سر موران مار گشته دمار
مده زمان شان ، زين بيش روزگار مبر
که اژدها شود ار روزگار يابد مار
و عاجز تر ملوک آنست که از عواقب کارها غافل باشد و مهمات ملک را خوار دارد ، و هرگاه که حادثه بزرگ افتد وکار دشوار پيش آيد موضع حزم و احتياط را مهمل گذارد ، و چون فرصت فايت شود و خصم استيلا يافت نزديکان خود را متهم گرداند و بهر يک حوالت کردن گيرد .
و از فرايض احکام جهان داری آنست که در تلافی خللها پيش از تمکن خصم و از تغلب دشمن مبادرت نموده شود ، و تدبير کارها برقضيت سياست فرموده آيد . و بخداع و نفاق دشمن التفات نيفتد ، و عزيمت را بتقويت رای پير و تاييد بخت جوان بامضا رسانيده شود چه مال بی تجارت و علم بی مذاکرت و ملک بی سياست پای دار نباشد
دست زمانه ياره شاهی نيفگند
دربازوی که آن نکشيده است بار تيغ
شير گفت :سخن نيک درشت و بقوت راندی ، و قول ناصح بدرشتی و تيزی مردود نگردد و بسمع قبول اصغا يابد . و شنزبه آنگاه که خود دشمن باشد پيداست که چه تواند کرد و از وی چه فساد آيد . و او طعمه منست و مادت حرکت او از گياه است و مدد قوت من از گوشت .
کجا تواند ديدن گوزن طلعت شير
چگونه يارد ديدن تذرو چهره باز
و نيز او را امانی داده ام و دالت صحبت و ذمام معرفت بدان پيوسته
ان المعارف فی اهل النهی ذمم
و در احکام مروت غدر بچه تاويل جايز توان داشت ؟ و بارها بر سرجمع با او ثناها گفته ام و ذکر خرد و ديانت و اخلاص و امانت او بر زبان رانده ، اگر آن را خلافی روا دارم بتناقض قول و رکت رای منسوب گردم و عهد من در دلها بی قدر شودد.
دمنه گفت :ملک را فريفته نمی شايد بود بدانچه گويد «او طعمه منست»، چه اگر بذات خويش مقاومت نتواند کرد ياران گيرد و برزق و مکر و شعوذه دست بکار کند ، و ازان ترسم که وحوش او را موافقت نمايند که همه را بر عداوت ملک تحريض کرده ست و خلاف او در دلها شيرين گردانيده . و با اين همه هرگز اين کار را بديگران نيفگنده و جز بذات خويش تکفل ننمايد .
و چون دمدمه دمنه در شير اثر کرد گفت :در اين کار چه بينی ؟ جواب داد که :چون خوره در دندان جای گرفت از درد او شفا نباشد مگر بقلع ، و طعامی که معده از هضم و قبول آن امتناع نمود و بغثيان و تهوع کشيد از رنج او خلاص صورت نبندد مگر بقذف ؛ و دشمن که بمدارا و ملاطفت بدست نيايد و تمرد او بتودد زيادت گردد ازو نجات نتواند بود مگر بترک صحبت او بگويد .شير گفت :من کاره شده ام مجاورت گاو را ، کسی بنزديک او فرستم و اين حال با او بگويم و اجازت کنم تا هرکجا خواهد برود .
دمنه دانست که اگر اين سخن بر شنزبه ظاهر کند در حال براءت ساحت و نزاهت جانب خويشتن ظاهر گرداند و دروغ و مکر او معلوم شود . گفت :اين باب ، از حزم دور باشد ، و مادام که گفته نيامده ست محل خيار باقی است ، پس از اظهار تدارک ممکن نگردد
سخن نگويی توانيش گفت
و مرگفته را باز نتوان نهفت
و هر سخن که از زندان دهان جست و هر تير که از قبضه کمان پريد پوشانيدن آن سخن و بازآوردن آن تير بيش دست ندهد . ومهابت خامشی ، ملوک را پيرايه ای نفيس است .
چنان از سخن در دلت دار راز
که گر دل بجويد نيابدش باز
و شايد بود که چون صورت حال بشناخت و فضيحت خود بديد بمکابره درآيد ، ساخته و بسيجيده جنگ آغازد ، يا مستعد و متشمر روی بگرداند . و اصحاب حزم گناه ظاهر را عقوبت مستور و جرم مستور را عقوبت ظاهر جايز نشمرند .
شير گفت :بمجرد گمان بی وضوح يقين نزديکان خود را مهجور گردانيدن و در ابطال ايشان سعی پيوستن خود را در عذاب داشتن است و تيشه برپای خويش زدن ، و پادشاه را در همه معانی خاصه در اقامت حدود و در امضای ابواب سياست ؛ تامل و تثبت واجب است .
دمنه گفت :فرمان ملک راست .اما هرگاه که اين غدار مکار بيايد آماده و ساخته بايد بود تا فرصتی نيابد . و اگربهتر نگريسته شود خبث عقيدت او در طلعت کژ و صورت نازيباش مشاهدت افتد ، که تفاوت ميان ملاحظت دوستان و نظرت دشمنان ظاهر است ، و پوشانيدن آن بر اهل تمييز متعذر.
و علامت کژی باطن او آنست که متلون و متغير پيش آيد و چپ و راست می نگرد و پس و پيش سره می کند ، جنگ را می بسيجد
بر بسته ميان و در زده ناوک
بگشاده عنان و در چده دامن
شير گفت :صواب همين است .و اگر از اين علامات چيزی مشاهده افتد شبهت زايل گردد.
نظرات و تجربیات شما
-
سایت خوبی دارید. مخصوصا نوشته کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش۸ جالب بود.
-
nabayad az sayehah tarsid…faghat kafi ast shamei roshan konid
-
روش تماس با شما؟
-
سایت جالبیه خصوصن بخش سرگرمی و عکسهای خبری 🙂
-
از کتاب های سایت خیلی استفاده کردیم خصوصا کتابهای نایابی که قرار داده اید.
-
زیبا بود !
-
آقای صبای عزیز سایت خوبی دارید. موفق باشید.
-
انسان موفق همیشه پیش از دیگران قدم برمیدارد و خطرات را به جان میخرد موفق باشید
-
همیشه موفق باشید.
-
کارتون عالیه…توی این … پیدا کردن مطالب خوب سخته موفق باشین 🙂
-
سایت باید جامع و فراگیر باشه هنوز کار زیاده و امیدوارم تا آخر همین طور ادامه بدین :دی
سایت خوبی دارید. مخصوصا نوشته های کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش۸ جالب بود.