این داستاننویس و نمایشنامهنویس در گفتوگویی با صلح خبر درباره اولین و آخری کتابی که خوانده، کتابهایی که در نوبت خواندن دارد و کتابهایی که دوست داشته او نویسندهاش باشد، میگوید.
متن این گفتوگو در پی میآید:
آخرین کتابی که مطالعه کردهاید، کدام کتاب بوده است؟
کتاب «خانم بلوم دلش میخواهد با شیرفروش آشنا شود» نوشته پتر بیکسل با ترجمه احسان کشاورزیان بود که انتشارات آفتابکاران آن را چاپ کرده است. آخرین کتابی که خواندم و خیلی پسندیدم. داستانهای کوتاهی دارد و خیلی مدرن است. داستاننویسی بیکسل شبیه نویسنده دیگری نیست و در حوزه زبان آلمانی او را به عنوان یکی از داستان کوتاهنویسان خوب دنیا میشناسند.
کتاب کلاسیک و یا معروفی هست که نخوانده باشید؟
بله کتابهایی هست. کتابهایی دارم که چندین سال پیش خریدهام و متأسفانه پشت گوش انداخته و نخواندهام. الان هم چون حجمشان زیاد است، خواندنشان برایم سخت است، در واقع دستهایم درد میکند و نمیتوانم کتابهای حجیم را دست بگیرم. اما اکثر کتابهای معروف را خواندهام زیرا کتابخوانی را از کودکی و ۱۰سالگی شروع کردهام.
اولین کتابی را که خواندهاید، به خاطر دارید؟
اولین کتابیکه خواندم تاریخی بود؛ «ده مرد رشید» که شاپور آریننژاد آن را نوشته بود و اگر اشتباه نکنم ۱۰ جلد بود. این را خواندم که خیلی پسندیدم و حالت عشق به ایران در آن کتاب بود. من دوستش داشتم و زمانش هم برای دوره هخامنشان است.
کتابی هست که از خواندنش پشیمان شده باشید و یا نصفه رها کرده باشید؟
بله، نصفه که هیچی؛ برخی از کتابها را ۳۰ صفحه خوانده و کنار گذاشتهام زیرا دیدم نه با سلیقه من جور است و نه چیزی از آن درک میکنم. هست و فکر میکنم همه همینطور باشند؛ البته به وضعیت روحی آدم در زمان مطالعه هم بستگی دارد. گاهی آدم حوصله ندارد یعنی عوامل خارجی باعث میشود که خواندن کتاب مقداری برایش سخت باشد.
چه کتابی را دوست داشتید که شما آن را مینوشتید و نام شما پای آن کتاب بود؟
کتابهای بسیاری هست مخصوصا کتابهای خارجی. کتابهای بسیاری بوده که من دوست داشتم و همیشه حسرت میخوردم. من به موضوع کتاب اهمیت میدهم و حس میکردم موضوع این کتابها ناب و بکر است و کاش این موضوع به ذهن من آمده بود و من مینوشتمشان؛ کتابهایی چون آثار داستایوفسکی، «خوشههای خشم» جان اشتاینبک، «فونتامارا» اثر اینیاتسیو سیلونه، نویسنده ایتالیایی که منوچهر آتشی آن را ترجمه کرده است. البته کتابهای بسیاری هست.
از نویسندههای ایرانی هم کتابهای کیهان خانجانی، ابوتراب خسروی، محمد کشاورز، داریوش احمدی و فرهاد کشوری را دوست دارم.
همه ما گاه کتابهایی داریم که در کتابخانههایمان در نوبت خوانده شدن هستند، کدام کتابها در کتابخانه شما چنین وضعیتی دارند؟
کتاب «گریزها» که نویسندهاش یک زن است و برنده جایزه نوبل هم شده در نوبت است. همچنین یکسری داستانهای معروف جهان که احمد گلشیری ترجمه کرده و یکسری هم قاسم صنعوی ترجمه کرده است. اینها در نوبت خواندن هستند.
دوست دارید کتابهایی را بخوانید که شما را به لحاظ احساسی درگیر کند یا به لحاظ فکری؟
هر کتابی خاصیتی دارد یا به اصطلاح شیرازیها هر گل یک بویی دارد. آدم هر کتابی را که بخواند خواه و ناخواه برداشتی از آن دارد که ممکن است گاهی مثبت باشد و گاهی منفی.
کتابی که احساسات شما را بیشتر از بقیه برانگیخته، کدام کتاب بوده است؟
کتابهای طنزی بوده که بیاختیار آدم را به خنده میاندازد؛ کتابهایی مانند «شوایک سرباز پاکدل» نوشته یاروسلاو هاشک، «کلاه کجاست؟» یوهانس روسلر، «خانه نینو» نوشته جووانینو گوارسکی و یا کتابهای وودی آلن که برخی از قسمتهایش بیاختیار آدم را به خنده میاندازد. کتابهایی که داستانهای حساس دارند هم طبیعتا آدم را به گریه میاندازند و من هم خیلی راحت گریه میکنم. زود اشک از چشمم سرازیر میشود. الان نمیتوانم کتابی را نام ببرم زیرا در خاطرم نیست اما خیلی از داستانها اینطور بوده است.
امین فقیری متولد ۳۰ آذرماه سال ۱۳۲۳ در شیراز است. مجموعه داستان کوتاه «ببینم نبضتان میزند» و نمایشنامههای «در تو تکرار نمیشود آن گل سرخ» و «سقزی» از آخرین آثار او هستند. همچنین تا کنون کتابهای دیگری چون «کوفیان»، «غمهای کوچک»، «مویههای منتشر»، «دهکده پرملال»، «رقصندگان»، «زمستان پشت پنجره»، «زندگی قوامالدین شیرازی» و نمایشنامههای «غربت عشق»، «گرگ» و «پهلوان حیدر» از این نویسنده وارد بازار کتاب شدهاند.
آخرین کتاب او هم با عنوان «ظلمت شب یلدا» ۱۵ اسفندماه از سوی انتشارات آفتابکاران منتشر شده که عاشقانهای در بستر تاریخ، قرن دهم، است و حدود ۳۵۰ صفحه دارد.
انتهای پیام