به گزارش صلح خبر به نقل از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه،در سالروز عملیات کربلای ۴ نشستی با حضور جمعی از فرماندهان دفاع مقدس و راویان و پژوهشگران مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در محل این مرکز برگزار شد.
در سالهای اخیر و پس از بازگشت شهدای غواص به کشورمان و تشییع پیکرهای آنها در تهران و شهرهای کشور و همچنین انتشار توئیت سردار محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس در فضای مجازی و بازتاب آن در شبکههای اجتماعی و رسانهای کشور، سوالات و ابهامات جدیدی در خصوص عملیات کربلای ۴ در اذهان و افکار عمومی به وجود آمده است.
پرسشی که از سوی مردم، جوانان و حتی محققان و پژوهشگران تاریخ جنگ مطرح میشود این است که آیا فرماندهان با اطلاع از لو رفتن این عملیات اقدام به اجرای آن کردهاند؟
روشی که در این نشست برای بررسی و واکاوی عملیات کربلای ۴ اجرا شد، روش سندمحوری و فاصله گرفتن از اتکاء به ذهن در روایت صحنههای این حادثه مهم تاریخی بود.
بر همین اساس راویان و تاریخ نگاران اصلی این عملیات بر مبنای اسنادی که از عملیات کربلای ۴ به جا مانده بود، به بررسی موضوع و سوال یاد شده پرداختند. در خلال و پایان این بحث نیز فرماندهان حاضر در جلسه نکات مورد نظر و ملاحظات اساسی صحنه نبرد، تصمیمگیری، هدایت و کنترل عملیات را مطرح کردند.
علاوه بر رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، آقایان محمد درودیان، محسن رخصتطلب، مهدی انصاری و داود رنجبر؛ راویان قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء(ص) در عملیات کربلای ۴، فرماندهانی چون سردار احمد غلامپور؛ فرمانده قرارگاه کربلا در عملیات کربلای ۴، سردار یعقوب زهدی، سردار فتحالله جعفری، سردار محمدنبی رودکی، سردار امین شریعتی اعضای شورای مطالعات نظامی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نیز در جلسه حاضر بوده و به فراخور موضوع در مباحث واکاوی اسنادی عملیات کربلای ۴ شرکت کردند.
در ابتدای این نشست رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس ضمن عرض خیرمقدم به بیان کلیاتی از عملیات کربلای ۴ و اهمیت واکاوی این عملیات پرداخته و نکات زیر را گفت:
لزوم آسیبشناسی در روایتگری جنگ
“بهرغم گذشت بیش از ۳۰ سال از پایان دفاع مقدس و پژوهشهای ارزشمندی که طی این سالها در خصوص دفاع مقدس انجام گرفته است، نتوانستهایم به بخشی از سوالات مردم و جوانان امروز و حتی پرسشهای برخی از پژوهشگران و محققان تاریخ پاسخ بدهیم.
شیوههای روایتگری باید آسیبشناسی و مشکلات موجود بر سر راه انتقال روایتها رفع شود. در این رابطه باید به جنگ نرم دشمن و تولیدات رسانهای جبهه معارض که مخدوشسازی روایتهای دفاع مقدس را هدف قرار داده است توجه داشت. بعد از دفاع مقدس دشمن جنگ نرمی را به راه انداخته و تلاش میکند تا روایتهای صحیح و متقن فرماندهان جنگ را هدف گرفته و به دنبال تصویرسازی، انتقال روایتهای خود و مدیریت ادراک جامعه است.
پژوهشهای موجود توانسته است بخشی از گنج دفاع مقدس را شناسایی کند. دفاع مقدس کوه یخی در اقیانوس بزرگ است که ابعاد ناشکافته و پنهانی دارد که به خوبی کشف نشده است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، دوران دفاع مقدس که هر روزش یک یوم الله است، ما هنوز نتوانستهایم به اکتشاف این گنج بزرگ و ذیقیمت بپردازیم.
موضوعات زیادی در خصوص دفاع مقدس وجود دارد که هنوز به آن پرداخته نشده است یا اینکه هرآنچه انجام شده است کافی نبوده است. عمدتاً در حوزهی روایتهای احساسی جنگ ماندهایم و این روایتها بر روایتها و تبیینهای پژوهشی، اسنادی و… غلبه داشته است.
اسناد دفاع مقدس بخش قابل توجهی از حقایق جنگ را میتواند آشکار کند؛ به خصوص اسنادی که توسط راویانی که در کنار فرماندهان و ناظر صحنههای مختلف بودند، به عنوان اسناد دست اول تولیدشده و به دست آمده است”.
قبل از ارائه گزارش مباحث این نشستِ تخصصی، مروری بر اهداف و چگونگی انجام عملیات کربلای۴ از نگاه فرماندهان جنگ خواهیم داشت. فرماندهانی که مسئولیت اصلی جنگ بر دوش آنان بود و با در نظر گرفتن همه جوانب اقدام به عملیات میکردند.
اهداف انتخاب منطقه عملیاتی کربلای ۴
سرلشکر رحیمصفوی؛ جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه در دوران دفاع مقدس در باره اهمیت عملیات کربلای۴ و اهداف مورد نظر، با ذکر این نکته که عملیات کربلای۴ دومین عملیاتی بود که سپاه خودش طرحریزی میکرد میگوید:
“در طراحیهای جنگ معمولا ارزش سیاسی، نظامی، اقتصادی آن هدفی که میخواهیم تصرف کنیم مدنظر است. این که ارزش سیاسیاش چقدر است، ارزشهای نظامیاش چه هست و ارزش اقتصادیاش؟ با توجه به این مهم اولاً کربلای۴ نزدیک شهر بصره هست. بصره بعد از بغداد بزرگترین شهر عراق است؛ هم ازنظر جمعیت و هم از نظر موقعیت. عملیات کربلای۴ در نزدیکی شهر بصره انجام میشد، در قسمت جنوبشرقی بصره. نزدیکشدن به بصره جزء اهداف سیاسی بود. وقتی که توپخانه نیروهای ما به شهر بصره میرسید دیگر آن شهر ناامن بود، تهدید میشد. پس این، یک. دومین هدف این بود که این عملیات تکمیلکننده عملیات والفجر۸ بود. اگر این منطقه را تصرف میکردیم پیوسته میشد به عملیات فاو. سومین هدف جلوگیری از خطر بازپسگیری فاو توسط ارتش عراق بود؛ چون عراقیها آماده میشدند فاو را پس بگیرند. عقبه اصلی برای بازپسگیری عراق همین جاده البحار و جاده استراتژیک و جاده امالقصر بود. یعنی خود این عملیات مانع این میشد عراقیها حمله کنند و فاو را پس بگیرند. یعنی یکی از اهمیتهای این عملیات جلوگیری از حمله نظامی عراق برای بازپسگیری فاو بود. ارزش دیگر این عملیات این بود که خطوط نفتی عراق از بصره و چاههای نفت آنجا به منطقه فاو میرفت و از فاو هم میرفت به اسکلههای العمیه و البکر. تقریباً از زیر این زمینها خطوط اصلی نفت میرفت. البته عراقیها دیگر بعد از جنگ از سکوهای العمیه و البکر قادر به صدور نفت نبودند. ولی بالاخره خطوط نفتی از زیر این منطقه میگذشت. یعنی خود این که این منطقه را تصرف بکنیم خیلی مهم بود. یک بحث نظامی تاکتیکی هم که داشتیم این بود که عملیات کربلای۴ یک رخنهای بود بین سپاه سوم عراق و سپاه هفتم عراق. سپاه سوم عراق مسئولیت بصره و دفاع از آن را داشت و سپاه هفتم عراق هم که از ابوالخصیب تا فاو را مسئولیت داشت. ما درست میان این دو سپاه عملیات را انجام میدادیم، شکاف ایجاد میکردیم و نیروهای عراق تجزیه میشدند”.
آیا همه فرماندهان برای انجام عملیات کربلای ۴ اتفاق نظر داشتند؟
سردار رحیمصفوی با اشاره به اتفاقنظر دستاندرکاران جنگ به انجام عملیات کربلای ۴ در منطقه مورد نظر اظهار میدارد:
“همه متفقالقول بودند که این عملیات انجام شود. در انجام عملیات اختلاف نظر نبود و این تصمیم فرمانده جنگ آقای هاشمی(بود) و آنها (فرماندهان) هم قانع شده بودند ولی اظهار نظر میکردند که اینجا سخت است عملیات”.
وی در خصوص نظر خود نیز میگوید:
“من هم اعتقاد داشتم همین منطقه باید عملیات شود”.
در ارتباط با اتفاقنظر فرماندهان در انجام عملیات کربلای۴، سردار غلامپور که فرماندهی قرارگاه کربلا در زمان انجام عملیات کربلای۴ را بر عهده داشت میگوید:
” به نظرم در طرح ریزی کربلای۴ شاید به اندازه مثلاً والفجر ۸ یا جاهای دیگر هم مخالفتی به آن معنا نیست . یکی از دلایلش هم این است که یک نوع اعتماد به نفس و اعتماد به آقای رضایی پیدا میشود. چون در والفجر ۸ همه مخالفت میکنند اما ایشان میگوید باید بکنید و انجام میشود و موفق هم میشویم. خود این یک اطمینان خاطری در فرماندهان ایجاد میکند که بالاخره اصرار آقای رضایی برای انجام کربلای۴ چیزی شبیه شاید والفجر ۸ است و لذا اینجا دیگر تقریباً آن مخالفتهای قبلی نیست و فشار قبلی نیست که مثلاً مخالفت بشود. بگویند این جا سخت است، چنین و چنان است”.
چرا عملیات موفق نشد؟
سرلشکر رحیمصفوی در پاسخ به این پرسش که چرا عملیات کربلای۴ با طرحریزیهایی که شده بود موفق نشد؟ با بیان جزئیات عملیات اظهار میدارد:
“عملیات در شب ۳ دیماه در ساعت ۲۲:۳۰ با رمز یا محمد(ص) قرار بود شروع شود. یگانهای ما بعضاً از ۶ بعدازظهر، ۷بعدازظهر نیروهایشان را وارد منطقه عملیات کردند. بعضیها هم آرامآرام عبور را شروع کردند؛ البته آن زمان ۶ بعدازظهر دیگر هوا تاریک میشد، این را دقت بکنید، ما داریم دیماه را صحبت میکنیم. مثلاً لشکر۱۹ فجر از ۶ بعدازظهر، اتفاقاً اولین یگانی که درگیر شد با دشمن قبل از اینکه ما دستور شروع عملیات را بدهیم لشکر ۱۹ فجر بود، اینها زودتر وارد عمل شدند. غواصها همینطور. حالا آنچه که اتفاق افتاد این است که عراقیها قبل از شروع عملیات شروع کردند با هواپیما فلرریختن. فلر یک چیزی است که روشنکننده هوا است. مثلاً منور عراقیها که با توپخانه و خمپاره یک محدوده را روشن میکرد ولی فلر که با هواپیما میریختند یک محوطه وسیعی را روشن میکرد. یعنی من از همینجا میخواهم وارد دلایل عدمموفقیت بشوم… ریختن فلر غیرطبیعی بود. در هیچ عملیاتی من یادم نیست که عراقیها در شب با هواپیما فلر ریخته باشند! یا بمباران هوایی کرده باشند. در شب نیروی هوایی ارتش عراق بمباران نمیکرد. ما با سردار رضایی و آقای شمخانی در قرارگاه بودیم، سردار رشید هم بود، این حرکت دشمن سابقه نداشت که در شب با هواپیما فلر بریزد و بمباران بکند”!
وی در تشریح تاکتیک جدید دشمن اضافه کرد: “دشمن در این روش جدید، هم عقبههای ما را بمباران میکرد و هم خطوط مقدم را”.
تجربه فاو به داد دشمن رسید
سردار رحیمصفوی در توضیح چرایی بکارگیری روش جدید توسط دشمن در بمباران عقبه و خطوط مقدم جبههی خودی میگوید:
“عراقیها تجربه فاو را داشتند. این خیلی مهم است. عراقیها از تجربه فاو فهمیدند که نباید بگذارند غواصهای ما از رودخانه عبور کنند. عراقیها از فاو فهمیدند که نگذارند قایقهای پشتیبانی که اصل نیرو بودند، یعنی نیروهای اصلی را نگذارند وارد شوند. ما هم اینجا محدودیت داشتیم. یکی دهانه رودخانه کارون بود، یکی هم رودخانه نهر عرایض بود. اصلیترین قایقهای ما از این نهرها یا مثلاً یکی دو نهر کوچک روبهروی جزیره مینو بود باید وارد عمل میشدند”.
دشمن هوشیار شده بود اما نمیدانست کجا و کی عملیات خواهد شد
سردار رحیمصفوی در پاسخ به این ابهام که آیا اقدامات دشمن قبل از شروع عملیات فرماندهان را نسبت به لو رفتن عملیات مجاب کرد یا نه؟ میگوید:
“این اخبار میرسید ولی برای فرماندهی سپاه اتمام حجت که دستور توقف عملیات را بدهد یا از قبل شروع نکند عملیات را، این حاصل نشده بود… چون فرماندهی جنگ باید به یک تصمیم برسد… فرماندهی جنگ یک فرماندهی عاقل است، نمیخواهد بهترین فرزندان این ملت و حیثیت جمهوری اسلامی که یک سال است میگوید میخواهیم عملیات سرنوشتساز انجام دهیم از دست برود. هیچ آدم عاقلی که میداند شکست در این عملیات یعنی شکست حیثیت سیاسی ایران و روحیه مردم و تلفات دست به این کار بزند. همه فرماندهان جنگ نسبت به اینکه ما کمتر شهید بدهیم حساسیت داشتند… هوشیاری دشمن را من قبول دارم. ، ما این همه طراحی کرده بودیم، دشمن بالاخره میدانست ما میخواهیم عملیات بکنیم ولی اینکه کدام منطقه میخواهیم انجام دهیم، چه روزی میخواهیم انجام دهیم، با چه تاکتیکی میخواهیم انجام دهیم این را نمیدانست”.
شواهد نشان نمیداد که عملیات لو رفته است
وی با بیان این که شواهد و قراین حاکی از لو رفتن عملیات نبود میگوید:
“یکی از مهمترین اصول جنگ غافلگیری است و برای فرماندهی جنگ، آقای هاشمی رفسنجانی یا فرماندهی سپاه آقای محسن رضایی محرز نشده بود که این عملیات لو رفته است. اگر این اتمام حجت شده بود، نه آقای هاشمی نه آقای رضایی نه هیچ آدم عاقل و نه هیچ فرماندهی تصمیم به عملیات نمیگرفت. بنابراین اینکه میگفتند عملیات لو رفته است درست نیست. بنابراین من جمعبندی بکنم که برای فرماندهی جنگ یعنی آقای هاشمی رفسنجانی، برای فرماندهی قرارگاه خاتم(ص) و برای فرماندهان لشکر که در خط میجنگیدند و عناصرشان رفته بودند شناسایی کرده بودند، همه فرماندهان لشکرها نمیگفتندکه عملیات لو رفته است. یعنی اطمینان از این که عملیات لو رفته نداشتند. در شب عملیات یک دفعه شروع کردند به اینکه دشمن ظاهراً پشت تیربارهایش آماده است. این را آن شب شهید احمد کاظمی به راحتی گفت. پشت بیسیم گفت ظاهراً دشمن چشمهایش بیدار است. عراقیها دارند ما را کامل میبینند و تیرتراش میزنند”!
دستور تخلیه منطقه پس از لو رفتن عملیات
سردار رحیمصفوی در ادامهی تشریح عکسالعمل فرماندهان بعد از اطلاع از قراین و شواهد آگاهی دشمن از انجام عملیات میگوید:
“ساعت ۱۲:۳۰ شب یا ۱ بامداد رادیو عراق اعلام کرد که ایرانیها در این منطقه حمله کردهاند. ما ۴ صبح شروع به تخلیه منطقه کردیم. این دیگر دستور خود من بود. تمام نیروها را موظف کردیم منطقه را تخلیه کنند چون ما میگفتیم فردا عراق میآید همه منطقه را بمباران شیمیایی میکند. تمام نیروها موظف بر تخلیه منطقه شدند. نه تنها عملیات متوقف شد حتی به لشکر ۱۹ فجر و تیپ ۵۷ حضرت اابوالفضل(ع) که موفق به پیشروی شده بودند هم گفتیم برگردد، با اینکه موفق بودند و مناطقی را گرفته بودند ولی ما به فکر عملیات بعدی بودیم. ضمن اینکه این را ناقص میدیدم یعنی اگر آنجا میماندند حتماً آنها هم مجبور به ترک منطقه میشدند”.
در همین ارتباط سردار امین شریعتی از فرماندهان دوران هشت سال دفاع مقدس میگوید:
“به نظر من دو تا نکتهی خیلی مهم در عملیات کربلای4 هست. یکی جسارت فرماندهی است. اینجا از نظر شجاعت میگویم، جسور بودن فرماندهی ترمز عملیات را کشید. این خیلی مهم هست. یعنی یک فرمانده باید بهجا تصمیم بگیرد که عملیات آفندی بشود، بهجا تصمیم بگیرد متوقف بشود. اینجا بهترین کاری که فرماندهی انجام داد این بود که عملیات را متوقف کرد، یعنی دید که آن قدر عراقیها آماده هستند که ما اگر بیایم امالرصاص را هم بگیریم، بوارین را هم بگیریم ،کانال ماهی را هم بگیریم، عبور هم بکنیم، عمق ندارد کار ما. چون لایه به لایه اینها نیروهایشان آماده بودند. مستقر بودند و پیشبینی کرده بودند برای این کارها. خب ببینید این خیلی مهم بود که عملیات متوقف شد. این به نظر من از افتخارات جنگ ما است و نباید این را نادیده گرفت. نکته بعدی در کربلای4 عقبنشینی است. شما ببینید اگر این عقبنشینی با سرعت اتفاق نمیافتاد تلفات خیلی سنگین میشد. این اقدامات صورت نمیگرفت نابود میشدیم. پس ببینید این دو تا نکته حائز اهمیت است که باید به آن توجه بشود. بعد هم باید به یک نکته دیگر هم باید توجه بکنیم. در همه عملیاتها عراق فهمیده اما درصد فهمیدنش بعضی جاها خیلیخیلی خفیف بوده، بعضی جاها شدید بوده. در عملیات فتحالمبین عراق چرا آمد به چزابه حمله کرد؟ فهمید که ما میخواهیم عملیات فتحالمبین انجام بدهیم. در عملیاتهای دیگر هم همین طور. در عملیات والفجر8 فرمانده تیپی که اسیر شد گفت من رفتم به فرمانده لشکر گفتم، فرمانده لشکر به من گفت تو احمق هستی، چه کسی میتواند از این رودخانه عبور بکند! مثلاً در عملیات طریقالقدس که ما انجام دادیم سه شب عملیات عقب افتاد. شب سومی که ما عملیات انجام دادیم، موقعی که رفتیم همه عراقیها خواب بودند، چون باران آمده بود. موقعی که اسیر از آنها گرفتیم گفتند که آقا ما سه شب است منتظر شما هستیم. سه شب اصلاً خواب نداشتیم. امشب که شما عملیات انجام دادید که ما خوابیم، یک باران خیلی شدیدی آمد که تا زانو در گل بودیم!
ما که عملیات انجام دادیم، باران که میآید آنها خیالشان راحت میشود و میروند میخوابند. میگویند که دیگر عملیات انجام نمیشود. پس ببینید در همه عملیاتها این طور نبوده که واقعاً دشمن غافلگیر شود.بله در بعضی عملیاتها دشمن غافلگیر میشد ولی در عملیات همان اندازه که ما تلاش میکنیم که دشمن نفهمد، مطلع نشود، استتار بکنیم، اختفاء بکنیم، حفاظت و اطلاعات را رعایت بکنیم و تمام مسائل را رعایت بکنیم ولی دشمن هم بالاخره احمق که نیست”.
حال با آگاهی از نظرات برخی فرماندهان، که نقش اصلی و مسئولیت اصلی جنگ را بر عهده داشتند، در ابتکاری جدید عملیات کربلای 4 از زاویه دید راویان جنگ مرور میشود.
ادامه دارد…