به گزارش صلح خبر، «اعتماد» در ادامه نوشت: این پرسشها را با غلامرضا ظریفیان، استاد پیشین تاریخ اسلام دانشگاه تهران در میان گذاشتم.
در تواریخ آمده است که عزاداری برای امامحسین (ع) و یارانش از همان عصر عاشورای روز سال شصت و یک هجری آغاز شد و تا به امروز این مراسم ادامه داشته است. از دید شما به عنوان پژوهشگر و استاد تاریخ اسلام، ریشهها و علل و انگیزههای این مراسم به کجا باز میگردد، کما اینکه میدانیم که ائمه شیعه (ع) تا حدود ۲۰۰ سال پس از این ماجرا، در میان مردم حضور داشتند؟
پیش از پرداختن به پاسخ پرسش شما لازم به ذکر است که مساله سوگ و رنج و رنج متعالی، مقولات عمیق وجودی هستند که بشر از دیرباز با آنها درگیر بوده و متفکران در سنتهای فکری و فلسفی گوناگون کوشیدهاند، توضیح و توجیهی برای آن بیابند. یعنی انسانها در عین طلب شادی و خوشحالی، بهطور طبیعی با مشکلات و مصایب مواجه میشوند. این رنجها خود به دو دسته تقسیم میشوند: «رنج از» و «رنج برای». یعنی رنج از کمبودها و نداریها و فقدانها که در مرتبه پایینتری قرار میگیرد و رنج برای که به معنای سختی برای رسیدن به چیزی است و همان رنج متعالی است. در طول تاریخ این رنج متعالی، هویتساز، انسجامبخش و رهاییبخش بوده است. اصولا خاطرههایی که متکی بر سوگ است، تاثیر عمیقتری میگذارد. زندگی بشر مشحون از بحث سوگ است. در الهیات مسیحی، مساله مصایب مسیح (ع) بسیار پررنگ است. برخی پژوهشگران مسیحی نیز که بعدا به تحلیل واقعه عاشورا پرداختهاند، از این منظر به آن نگریستهاند، مثلا پروفسور آنتوان بارا، پژوهشگر فرانسوی که چند کتاب راجع به امامحسین (ع) و عاشورا نوشته، مثل کتاب «زینب فریاد فرمند»، به این موضوع اشاره کرده است. او که بیش از ۲۵ سال در این زمینه تحقیق کرده، میگوید، مصیبتهای مسیح با مصایب حسین (ع) به دلیل ابعاد گسترده و وسیع عاشورا، قابل مقایسه نیست. مصایب امامحسین (ع) چون متعالی است، انسجامبخش و رهاییبخش است. بنابراین پدیده سوگ با عاشورا آغاز نمیشود، اما سوگ امامحسین (ع) در قلهای از آن قرار میگیرد.
اگر موافق باشید به تاریخ سوگواری برای امامحسین (ع) بازگردیم …
بله، در این زمینه دستکم شاهد دو رویکرد هستیم؛ نخست نگاه خود امامان شیعی به این ماجراست. بیشترین گزارشها و مقتلنویسیهای ماجرای کربلا مختص اهل سنت است و شیعیان بخش مهمی از منابع خود را از منابع و گزارشهای اهل سنت گرفتهاند. مثلا اصل مقتل معروف ابی مخنف که مهمترین و پایهایترین مقتل هست، در دست نیست بلکه گزارش آن را در تاریخ طبری (نیمه دوم قرن سوم هجری) میخوانیم. در ایران این منابع از قرن چهارم تا قرن دهم به فارسی روایت میشود که مشحون از سوگنامهها و مقتلنویسیهای منظوم منثور است.
پیش از ادامه بحث در مورد خود ابی مخنف (درگذشته ۱۵۷ ه.ق) توضیح بفرمایید گفته میشود که او در حدود سالهای ۱۲۸ تا ۱۳۰ ه.ق مقتل خود را به سفارش یا پیشنهاد امامان شیعه یا داعیان عباسی نوشته است.
در این زمینه توصیه میکنم به فصل اول کتاب بسیار خوب نهضت امامحسین (ع) و قیام کربلا نوشته استاد دکتر غلامحسین زرگرینژاد مراجعه کنید. در این کتاب به خوبی همه فراز و فرودهای زندگی ابی مخنف و اعقاب او که متشیع بودند و اینکه چگونه خاندان او به امیرالمومنین (ع) و ماجرای کربلا پیوند میخورند، اشاره شده است. در منابع رجالی درباره گرایش مذهبی ابی مخنف اختلافنظر هست، برخی او را از امامیه و پیروان امامعلی (ع) میدانند، گروهی برایش گرایشات غیرامامی قائلند، اما نگرش غالب آن است که خاندان ابی مخنف به شدت متاثر از تشیع و متشیع است. کتابی هم که او نوشته، نزدیکترین منبع به واقعه عاشوراست. البته میدانیم که خود مقتل ابی مخنف از دست رفته و در طول تاریخ کم و زیاد شده است. اما وقتی به اسناد مختلف رجوع میکنیم، میبینیم که این کتاب، جزو نزدیکترین روایتهای واقعگرایانه به رویداد کربلا بوده که الان روایتهای متعددی از آن موجود است که موثقترین و مفصلترین آنها روایت طبری (متوفی ۳۱۰ ه.ق) است.
به بحث عزاداری در روایات و نزد ائمه شیعه بازگردیم.
وقتی به سیره ائمه نگاه میکنیم، از خود امامسجاد (ع) گزارشهای زیادی داریم که به این مساله بسیار اهمیت داده است. امامسجاد (ع) در سفر از کربلا به شام و سپس بازگشت به مدینه، در حواشی مدینه اتراق میکنند و مردم مدینه به استقبال نزد ایشان بازمیگردند و آنجا امامسجاد(ع) ماجرای کربلا را با حزن و سوگواری گزارش میکند. مردم نیز بسیار محزون و سوگوار و متاثر میشوند. امام (ع) هرگاه آب مینوشید یا با فرزند عمویش حضرت عباس (ع) روبهرو میشد، اشک میریخت. گزارشات مشابهی درمورد سایر امامان (ع) مثل امام باقر (ع) و امامصادق(ع) وجود دارد. امام صادق (ع) فرمودند که یاران ما با سوگ ما سوگناک و با شادی ما خوشحالند (شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا وعجنوا بماء ولایتنا یحزنون لحزننا ویفرحون لفرحنا). عموم ائمه ما در روز عاشورا مراسمی برگزار میکنند و از شعرا دعوت میکردند. مثلا امام باقر (ع) مجلسی دارد مشهور است یک روز در آن کمیت بن زید اسدی شعر معروف بلند خودش را میخواند. وَ قَتِیلٌ بِالطّفّ غودِرَ مِنُهم / بَینَ غَوغَا أُمّةٍ وَ طَغَامِ]، یعنی: «شهید کربلا هنگامی که میخواست سخن بگوید و مردم را آگاه کند، آن مردم فرومایه، با هیاهو و غوغا، مانع شنیدن سخنان آن حضرت شدند.» امام باقر(ع) با شنیدن این شعر بهشدت گریه میکند و فرمود: «ای کمیت! اگر در نزد ما مال و ثروتی بود به تو میدادیم، اما به تو همان سخن را میگویم که پیامبر (ص) به حسّان بن ثابت فرمود؛ تو تا آنگاه که از ما خاندان دفاع میکنی مورد تایید روحالقُدُس (جبرئیل) میباشی.» روایتهای مشابهی در مورد امامصادق(ع)، امام کاظم (ع)، امام رضا (ع) و… از بزرگداشت کربلا هست. مخصوصا امام رضا (ع) مراسمی برگزار میکرد و گروهی اشعار بسیار زیبایی سرودهاند. خلاصه که عموم ائمه (ع) تاکید کردهاند که اگر قصد دارید مرثیهای داشته باشید، پرچم آن امام حسین (ع) است.
منطق بزرگداشت قیام عاشورا از دید ائمه شیعه در چیست؟
مصیبتها برای ائمه (ع) ما مقدمهای برای طرح مسائل است. یعنی خود زخمها و رنجها و تشنگیها هدف نیست، بلکه ائمه (ع) ما از این مصیبتها استفاده میکنند تا مسالهها احیا و زنده شود. متاسفانه در یک بستر تاریخی، شاهدیم که این امر معکوس میشود. یعنی مسالهها به حاشیهها میرود و مصیبتها عمده میشود. درحالی که این زخمها و تشنگیها و اسارتها، نشانه و علامتی برای آن مسائل است.
آن مسائل چیست؟
مسائل بشر در طول تاریخ است. مثل اینکه چه حکومتی مشروع است؟ انسانها از چه حقوقی برخوردارند؟ انسانها نباید تن به ذلت بدهند. انسانها در برابر رنج دیگران چه وظایفی برعهده دارند؟ برای این رنج متعالی باید چه فداکاریهایی انجام دهیم؟ وقتی اصالت با قدرت میشود، حتی در فرهنگ دینی چه جنایتهای بزرگی را پدید میآورد؟ یا زمانی که دین ابزار قدرت یا خرافات میشود، چه حوادث تلخی را پدید میآورد و از محتوای درونی خودش خارج میشود و به ضد خودش بدل میشود؟ و اینکه اساسا، اشک بر مظلوم، یعنی کسی که بر او ظلم میشود و نباید به ظلم ظالم بیتفاوت بود، اینها مسائلی است که در روایات ائمه (ع) ما به دقت به آنها تاکید شده است. تکیه بر این شده که این مصیبتها سکویی است برای طرح آن مسائل. ذکر مصیبت امامحسین (ع) برای این مقدس است که برای حل آن مسائل قیام کرده است. او علیه الهیاتی قیام کرده که در آن اسارت، تحقیر، تبعیض، فاصله طبقاتی، حاکمیت اراذل بر افاضل، سلطنت به نام دین، محو و امحای عدالت هست. امامحسین (ع) در مقابل از الهیات رهاییبخش سخن میگوید که پیام آن توحید، نفی هرگونه طاغوت، نفی نظام طبقاتی و اشرافیت قبیلهای و حزبی است. ما در تاریخ رنج و غم و کشتارهای جمعی کم نداشتیم، اما علت اهمیت یافتن این واقعه، پرداختن به این مسائل اساسی است. اما در طول تاریخ، متاسفانه شیعه با تحریف و خرافه مواجه شد و عزاداریهای نامشروع پدید آمد. درحالی که مسالهها در کانون این موضوع قرار میگیرد. به میزانی که این مسالهها ترویج میشود، آن مصیبتها و اشکها ارزش مییابد، بنابراین توصیه شده که نباید از آن مصیبت برای فهم آن مسالهها غفلت کرد.
شما به اهمیت پیام عاشورا تاکید کردید، اما به هر حال میدانیم که دینورزی اصولا با آداب و مناسکی همراه است که ضمن آنکه پیامی را که گفتید، به همراه دارد، جنبه هویتی نیز دارد. مراسم روز عاشورا، غیر از زنده نگه داشتن آن پیام، جنبه مناسکی نیز دارد.
حتما چنین است. بشر نه فقط در دینورزی، بلکه برای پایداری رویدادهایش آنها را نشانه من میکند. مثلا در فرهنگهای مختلف روزهای خاصی را درنظر میگیرند و در آن روزها آداب و رسوم خاصی را در پیش میگیرند. بشر عناصر هویتی خودش را با مناسک حفظ و به نسلهای بعدی منتقل میکند، اما این مناسک باید در خدمت مفاهیم اصلی و گفتمانهای دال مرکزی قرار بگیرد و اگر چنین نشود، در عین حال که مناسک ارزشمند است، میتواند آثار زیانبار زیادی داشته باشد که در بستر تاریخی مناسک امامحسین (ع) میبینیم. مقاله بسیار ارزشمند «عزاداریهای نامشروع» علامه سید محسن امین عاملی که جلال آلاحمد آن را منتشر کرد، در این زمینه گویاست.
گزارشها از واقعه کربلا را به چه صورت میتوان دستهبندی کرد؟
گفتارها و نوشتارهای اولیهای که به صورت مقاتل و تک نگاریهای کوچک در منابع اسلامی ما تولید شد، تاریخی هستند. یعنی تا حدودا قرن چهارم هجری یعنی عصر آلبویه، عمدتا منابع با اختلافاتی البته، به مسائل تاریخی این حادثه پرداختهاند. البته در آلبویه ترکیبی از گفتمان تاریخی و عاطفی دیده میشود. از قرن پنجم و ششم به بعد، گفتمان عاطفی غلبه پیدا میکند و گفتمان تاریخی را تا حدی به حاشیه میراند و مباحثی چون ابراز انزجار، اندوه، ایثار، عقوبت اخروی و دنیوی، تشنگی و… در منابع دیده میشود. در نتیجه تحولاتی که در تمدن اسلامی با ظهور سلجوقیان و بعد مغول رخ میدهد، شاهد شکلگیری گفتمان عرفانی میشویم و مباحثی چون فانی شدن پررنگتر میشود. بخشی از این موضوع ادبیاتی است که اهل سنت تولید کردند. بعد از آن شاهد شکلگیری گفتمان ماورایی هستیم که شیعه نیز بهشدت از آن متاثر است. دال مرکزی این گفتمان رفع یک پارادوکس است، اینکه از یکسو امامحسین (ع) به عنوان نواده رسول اکرم (ص) در میان همه مسلمانان، از جایگاه رفیعی برخوردار است و از سوی دیگر عامل کشتن او یک حکومت متعلق به اهل سنت است. در این گفتمان برای رفع این پارادوکس گفتند که این حادثه، به اختیار کسی نبوده و از ازل بر آن تدبیر شده است. در برخی منابع اهل سنت، این گفتمان برجسته شده است. هدف این گفتمان به نوعی سلب مسوولیت از عاملان این جنایت بود تا بگویند که این امری اجتنابناپذیر بود. در دوره جدید از مشروطه به بعد، اما شاهد شکلگیری گفتمان تحلیلی-عقلانی از حادثه کربلاست و میکوشد هم از رویکرد تاریخی استفاده کند و هم به مسائل عاطفی توجه کند و هم تلاش میکند از خرافهگوییها و تحریفاتی که بهویژه در اوایل دوره صفوی با آثاری چون روضهالشهدای ملاحسین واعظی کاشفی سبزواری صورت گرفته، تحریفزدایی کند، بهخصوص که آن آثار مبنای نگارش آثاری در دوره قاجار شد. اما نگاه تحلیلی-عقلانی جدید کوشید مسائل را برجسته سازد و نگاه انتقادی به متون داشته باشد، البته ممکن است جاهایی دچار افراط هم شده باشد و مسائل انگیزشی و عاطفی را کمرنگ ببیند. البته در این نگرش تحلیلی-عقلانی هم شاهد طیف گستردهای هستیم که از مرحوم صالحی نجفآبادی و شهید مطهری تا دکتر شریعتی و دکتر شهیدی و دیگران، میتوان این تنوع را دید.
در پایان میخواستم به عزاداری در شرایط امروز هم اشاره کنید. مردم به لحاظ مذهبی و عاطفی سخت علاقهمند شرکت و برگزاری مراسم سوگواری برای امام حسین (ع) هستند، از سوی دیگر در وضعیت بیماری فراگیر، نگرانیهایی درباره شیوع این بیماری وجود دارد. پیشنهاد و توصیه شما به جامعه در این زمینه چیست؟
کرونا امروز با ما زندگی میکند و همه ما کم و بیش این پاندمی جهانی را پذیرفتهایم. غیر از ماههای نخست که در شوک بهسر میبردیم، الان از دنیای مجازی و تجارب جهانی بهتدریج آموختیم که با عقلانیت رفتاری با این موضوع کنار بیاییم، بنابراین با این پدیده باید با حفظ قواعد و پروتکلهایی که متخصصان میگویند، برخورد کنیم. مساله عاشورا، جزیی از حیات همیشگی زندگی ما شیعیان بهطور خاص است. اما این نکتهای است که در بیانات رهبری و علمای بزرگی چون آیتالله سیستانی تاکید کردهاند که حفظ جان واجب و مراقبت از جان خود و دیگری واجب است. اصلا مساله کربلا نیز همین است. در عاشورا دیگری به ناحق، حقی را از یک حیات متعالی گرفته است، بنابراین ما باید بکوشیم که با یک امر ممدوح هویتبخش انتظامبخش که مستحب موکد است، خدای نکرده دچار این تناقض نشویم که امر واجب را به خطر بیندازیم.
البته خوشبختانه جامعه ما به خوبی این نکته را فهمید و علما نیز به درستی بر آن تاکید کردند. نگرانی که قبل از محرم شکل گرفت که ممکن است یک دو قطبی مشکلساز شکل بگیرد، با هوشمندی مردم و برخورد نهادهای درگیر با کرونا، مرتفع شد. اما باید همچنان مراقب سلیقههای فردی بود. فرصت فضای مجازی سبب شده که بخش قابلتوجهی از این مراسم به فضای مجازی بیاید. حسن آن هم این است که به دلیل ماهیت فضای مجازی، اقبال به محتوا جدیتر شده است. هیاتها با رعایت پروتکل به عزاداری میپردازند. اما در روزهای تاسوعا و عاشورا که فضای عاطفی عمیقتر است، باید مراقبت بیشتری کرد و به جامعه دیندار تاکید کرد که اگر خدای نکرده بعد از ایام محرم آمارها حکایت از افزایش این بیماری کند، میتواند آثار منفی در دینداری جامعه بگذارد و نقض غرض پیام عاشورا رخ میدهد. توجه به عاشورا برای تعمیق معرفت دینی است و نباید بگذاریم خدای نکرده بیتوجهی عدهای تبدیل به نقض غرض شود و این گناهی نابخشودنی است.
انتهای پیام