به گزارش مجله اخبار روز صلح خبر ؛ شو موشکی با مهر استاندارد! به گزارش صلح خبر؛ ابتکار در صفحه اول روزنامه امروز چهاشنبه، 11 بهمن خود نوشت: شو موشکی با مهر استاندارد! « ابتکار» جلسه دونالد ترامپ و نیکی هیلی با نمایندگان کشورهای عضو شورای امنیت را بررسی میکند شو موشکی با مهر استاندارد! ظریف: […]
به گزارش مجله اخبار روز صلح خبر ؛
شو موشکی با مهر استاندارد!
به گزارش صلح خبر؛ ابتکار در صفحه اول روزنامه امروز چهاشنبه، 11 بهمن خود نوشت: شو موشکی با مهر استاندارد!
« ابتکار» جلسه دونالد ترامپ و نیکی هیلی با نمایندگان کشورهای عضو شورای امنیت را بررسی میکند
شو موشکی با مهر استاندارد!
ظریف: مُهر استاندارد نشانه کیفیت محصولات ایرانی است؛ وقت آن است که برای جعل و تقلب هم کمی همت کنید
محمدرضا ستاری
روز دوشنبه دونالد ترامپ و نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد با فراخواندن اعضای دائم و غیر دائم شورای امنیت، جلساتی را ترتیب دادند که در راستای راهبردهای کاخ سفید، عملیاتی روانی برای اجماع جهانی علیه ایران را فراهم سازند.
روز دوشنبه دونالد ترامپ در جلسه ناهار با نمایندگان کشورهای عضو شورای امنیت در کاخ سفید با برجسته کردن نقش منطقهای ایران در خاورمیانه، مدعی شد که یکی از وظایف این نمایندگان علاوه بر پایان دادن به بحران سوریه، مقابله با تروریسم و خلع سلاح اتمی کرهشمالی و ایستادگی در برابر فعالیتهای ایران است.
پیش از این جلسه نیز نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل با ترتیب دادن نمایشی دیگر، همکاران خود در شورای امنیت را به تماشای بقایای موشکهایی برد که ادعا میشود از سوی ایران برای حمله به ریاض در اختیار انصارالله یمن قرار گرفته است.
او همچنین با ربط دادن این موضوع به توافق هستهای، اظهار داشت که اجماع جهانی برای مجازات ایران به دلیل نقض قطعنامههای شورای امنیت در خصوص موشکهای بالستیک، میتواند ترامپ را برای ماندن در برجام ترغیب کند.
هیلی در ادامه با اشاره به همراهی سایر کشورها از جمله فرانسه در خصوص بحث موشکی ایران، اذعان داشت که پاریس نیز از فعالیتهای موشکی ایران نگران است.
دو جنبه نمایشهای موشکی توسط آمریکا و عربستان
این بهانهجویی تازه از سوی دولت آمریکا که یکبار دیگر نیز توسط نیکی هیلی با نمایش لاشههای موشکی صورت گرفته بود، از دو جنبه قابل طرح و بررسی است. نخست ربط این موضوع به ایران و قضیه توافق هستهای و دومین مساله قضیه یمن و آتشی که اکنون نزدیک به سه سال است که این کشور را میسوزاند.
در مورد مساله ایران، باید خاطرنشان کرد که دولت ترامپ از همان ابتدای روی کار آمدنش در سال گذشته، با کنار نهادن استراتژی تغییر رفتار ایران که از سوی اوباما پیگیری میشد، مبنای مواجهه با ایران را تغییر رژیم بنا نهاده است.
مانورهای ضد برجامی دولت آمریکا از همان زمان مبارزات انتخاباتی مسالهای است که نشان میدهد آمریکای ترامپ، آن را اهرمی برای وارد کردن فشار بر ایران و سایر شرکای برجام قرار داده است.
در طول یکسال گذشته، رفتارهای متناقض کاخ سفید با توافق هستهای نشان دهنده دکترین دولت پست نو محافظه کار جدید در راستای ابهام، تحریک، عقب نشینی و ضربه است.
هر چند آمریکا با گذاشتن شروطی برای 120 روز دیگر پایبندی ایران به برجام را تائید و طرح لغو تحریمهای ایران را تمدید کرد، اما واشنگتن با در اختیار داشتن سهگانه، حقوق بشر، تروریسم و برنامه موشکی، سعی در ایجاد اجماع جهانی برای کنترل و مقابله با نقش منطقهای ایران دارد.
اگر چه موضوع برجام یکی از عوامل واگرایی میان آمریکا و اروپا محسوب میشود، اما برنامه موشکی ایران مسالهای است که این دو قطب قدرتمند نظام بینالملل بر سر آن تا میزان زیادی توافق دارند.
از همین رو است که تلاش دارند با نشان دادن بقایای موشکی علاوه بر بازی با افکار عمومی، دستاویز لازم را برای نقض قطعنامه سازمان ملل فراهم سازند.
در مورد این نمایش موشکی و همچنین ارتباط آن با قضیه برجام دو نکته وجود دارد. نکته اول این است که مذاکرات هستهای طبق آنچه بارها اعلام شده، تنها در خصوص مسائل هستهای صورت گرفت و اگر بنا بود که موضوعاتی همچون برنامه موشکی یا نقش ایران در منطقه نیز در این مذاکرات پیچیده لحاظ شود، به احتمال فراوان تا همین امروز این مذاکرات بدون نتیجه مشخصی ادامه مییافت.
از سوی دیگر ایران نیز بارها از سوی مقامات عالی خود اعلام کرده که مساله موشکهای ایران، موضوعی بازدارنده است که به هیچ عنوان قابل مذاکره نخواهد بود.
در نتیجه در این فضا آمریکا سعی دارد با بهرهگیری از این شرایط در جهت تداوم راهبردهای خود به خصوص در منطقه خاورمیانه استفاده لازم به به عمل آورد. یکی از راهبردهای کلان آمریکا در سیاست خارجی به خصوص در منطقه خاورمیانه، عبور از خاورمیانه عربی (هارتلند نو) به فلات ایران (نوهارتلند) و پس از آن رسیدن به شرق دور (هارتلند علیا) است.
به همین منظور تقویت بازیگران همسو و مقابله با بازیگران ناهمسو برای واشنگتن اولویت مییابد و از همین رو است که مقابله با تهران با هر ابزار و بهانهای در دستور کار قرار خواهد گرفت.
از سوی دیگر ایران بارها اعلام کرده است که موشکهای انصارالله ارتباطی با ایران نداشته و اصولاً ژئوپلتیک یمن امکان ارسال موشک به این سرزمین را توسط ایران فراهم نمیکند.
از سوی دیگر بافت اجتماعی و قبیلهای یمن اکنون در شرایطی است که قبایل مستقر در نقاط مختلف این کشور اکنون خود به تنهایی یکی از منابع مهم تامین سلاح برای گروههای فروملی منطقه بوده و اساساً نیاز چندانی برای تامین سلاح از خارج از یمن را حس نمیکنند.
به همین واسطه است که محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان روز گذشته در واکنش به این نمایش موشکی توسط آمریکا اعلام میکند: مدتی قبل، آمریکا یک موشک ایرانی ارائه شده توسط سعودیها را نمایش داد.
باید به آنها گفته شده باشد موشکی که در آسمان توسط پاتریوت نابود شده کاملا سالم به زمین فرود نمیآید. لذا این بار قطعاتی از موشک را نشان دادند ولی با آرم موسسه استاندارد ایران که ما روی بستههای غذایی بکار میبریم.
دوباره تلاش کنید مدرک تولید کنید! وی همچنین تصریح میکند که : مُهر استاندارد نشانه کیفیت محصولات ایرانی است؛ ولی برای ترامپ و شرکایش متاسفم چون ما این علامت را روی قطعات موشک نمی زنیم. وقت آن است که برای جعل و تقلب هم کمی همت کنید.
سوالاتی که جامعه جهانی باید در مورد یمن پاسخگو باشد
اما در مورد قضیه یمن و مانورهایی که روی آن صورت میگیرد چند نکته قابل بحث است. نخست اینکه این کشور اکنون نزدیک به سه سال است مورد هجوم بی امان عربستان سعودی قرار گرفته و وضعیت غیرنظامیان آن به گونهای رقم خورده که نماینده سازمان ملل آن را به روز قیامت تشبیه میکند.
اکنون زنان و کودکان یمنی در حال درگیر شدن با بزرگترین قحطی سالهای گذشته هستند و اغلب زیر ساختهای این کشور فقیر توسط مهاجمان سعودی نابود شده است.
اهمیت یمن برای عربستان و آمریکا در دو وجه است. نخست ژئوپلتیک این کشور که آن را در شرایط ویژهای قرار داده است. دکتر حمید احمدی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران طی مقالهای در مجله سیاست این دانشگاه معتقد است: یمن به لحاظ ژئوپلیتیک موقعیت جغرافیایی منحصر به فردی دارد که آن را از لحاظ راهبردی پر اهمیت میسازد.
با نگاهی به نقشه یمن به آسانی میتوان نسبت آبراه بابالمندب با خلیج فارس، دریای سرخ، اقیانوس هند و شبه جزیره عربستان را درک کرد. سعودیها به شدت نسبت به ساختار ژئوپلیتیکی یمن آسیبپذیرند و سالهاست که مایلند از رنج این معمای ژئوپلتیک رها شوند.
از سوی دیگر محیط داخلی یمن نیز همواره بستر مناسبی برای زایش بحران بوده و این شرایط به ویژه حاشیهای ساختن سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شیعیان زیدی و فشارهای روحی و روانی از سوی نیروهای افراطی وهابی برای از بین بردن هویت آنها، عنصر مهمی در قیام سالهای اخیر حوثیها برای پایان دادن به ساختار سلطه در یمن بود.
قدرتیابی شیعیان در سالهای 2015-2013 که در پی به قدرت رسیدن شیعیان عراق و همچنین تحولات سوریه، عراق و لبنان روی داد، موازنه قوای منطقهای را به سود ایران بر هم زد.
تمام این عوامل باعث شد تا عربستان برای رهایی از تنگنای ژئوپلیتیک ناشی از کنترل یمن توسط شیعیان و احتمال سرایت آن به مناطق شیعه نشین عربستان و یمن در سال 2015 به این کشور حلمه کند.
آنها فکر میکردند که در مدت کوتاهی کنترل کامل اوضاع یمن را در اختیار خواهند گرفت؛ به همین واسطه بود که نام عملیاتشان را توفان قاطع نامگذاری کردند.
از سوی دیگر گفته میشود که یمن یکی از حاصلخیزترین خاکهای منطقه و غنیترین منابع انرژی فسیلی در جهان را در خود مدفون دارد.
شبکه اسکای نیوز در حدود 4 سال قبل در گزارشی اعلام کرد که طبق برآوردهای صورت گرفته، ذخیره نفت این کشور فقیر از کل حاشیه خلیج فارس بیشتر است و آمریکا طی سالهای متمادی طبق قراری نانوشته با علی عبدالله صالح دیکتاتور یمن که مدتی قبل توسط انصارالله کشته شد، از استخراج این منابع به منظور موازنه سازی در بازار سوخت و همچنین موقعیت شرکای عربش در منطقه جلوگیری میکرد.
حال با قدرتگیری انصارالله یمن، این دو وجه یعنی مساله ژئوپلتیک حساس و همچنین منابع عظیم نفتی به دست گروهی میافتد که فعلا جزء بازیگران ناهمسو قرار دارد. به همین دلیل است که سه سال برای سرکوب آنها تلاش بی امان شده و قصد بر این است که افکار عمومی جهان آنها را گروهی شورشی یا تروریستی بدانند.
اصولاً حوثیها 35 درصد جمعیت یمن را تشکیل میدهند و سوال این است که چطور میشود، 35 درصد جمعیت یک کشور را که سالها برای بدست آوردن حقوق خود مبارزه کرده و سرکوب شدهاند را گروهی شورشی قلمداد کرد؟
از سوی دیگر، هزاران تن بمبهای ساخت اروپا و آمریکا سه سال است که بر سر مردم غیرنظامی یمن فرود میآید و اما مقابله به مثل انصارالله یمن با نیروی مهاجم، آن هم با شلیک موشکهایی که اغلب در همان آسمان از طریق سیستم پدافند هوایی سرنگون میشود، طبق کدامیک از موازین بینالملل و حقوق بشری میتواند مورد محکومیت واقع شود؟
اکنون جای ظالم با مظلوم در یمن کاملاً عوض شده است. نخست عربستان و هم پیمانانش باید پاسخگو باشند که این حمله همه جانبه بدون دستاورد خاص به چه منظوری انجام شده و هزینههای مادی و معنوی یمنیها در اثر آن چگونه جبران خواهد شد؟
در ثانی اگر هدف مبارزه با تروریسم در یمن است، چرا هیچ صدایی برای مقابله با القاعده یمن بلند نشده و تنها بر روی انصارالله مانور داده میشود که همانطور که ذکر شد بخش قابل توجهی از جامعه یمن را پشت سر خود دارد؟
بنابراین اکنون راه برای فرار از این پاسخگویی چیست؟
سعودیها در جنگ یمن گرفتارند و هر چه دست و پا میزنند، بیشتر در این چالش گرفتار میشوند. جنگ زمینی شکست خورده، منصور هادی همچنان فراری است، حوثیها از میان نرفتهاند و سرزمین یمن مامن مناسبی برای گروههای تروریستی شده است.
حال کمکم گویا سازمانهای بینالملل در حال بیدار شدن از خواب غفلت هستند و سعودیها نیز راه پس و پیش ندارند. اگر جنگ با این وضع پایان یابد، اعتبار و حیثیت شان خدشه دار خواهد شد و تن دادن به راه حل سیاسی نیز بدون پذیرش انصارالله غیر ممکن به نظر میرسد.
در چنین حالتی بهترین راه فرافکنی است. حالا که جامعه جهانی در مقابل فجایع انسانی یمن دست و پا بسته به ما مینگرد؛ پس تا جای ممکن هزینههای میلیاردی برای انبار کردن سلاح را صرف آتش بازی کنیم. یا اینکه بهتر است بحران را به جای دیگری سوق داد.
بهترین حالت هم زدن یک تیر با دو نشان است؛ بازی با افکار عمومی در مورد بحران یمن و منصوب کردن آن به ایران برای فشارهای برجامی و منطقهای.