به گزارش مجله فرهنگ و هنر پایگاه صلح خبر ؛ اصولا گروه های مرجع؛ گروههایی هستند که افراد خود را با آن مقایسه و با استانداردهای آن، شان خود را ارزیابی میکنند و بسیار تمایل دارند شبیه به آن ها باشند. در حقیقت این طیف به دلیل تاثیرگذاری بالایی که دارند برای بسیاری الگو و مبدا رفتاری […]
به گزارش مجله فرهنگ و هنر پایگاه صلح خبر ؛
اصولا گروه های مرجع؛ گروههایی هستند که افراد خود را با آن مقایسه و با استانداردهای آن، شان خود را ارزیابی میکنند و بسیار تمایل دارند شبیه به آن ها باشند. در حقیقت این طیف به دلیل تاثیرگذاری بالایی که دارند برای بسیاری الگو و مبدا رفتاری هستند. لذا اگر گروه مرجع مثبت و یا منفی باشند در هدایت یا انحراف جامعه نقش بسزایی خواهند داشت؛ به همین خاطرازمنظر جامعه شناسی و روانشناسی جایگاه این گروه و نوع عملکردی که دارند مهم است. امروزه به دلیل گستردگی و تسلط رسانهها به خصوص رسانههای تصویری، بازیگران چه بخواهند و چه نخواهند در ردیف گروه مرجع عوام قرار گرفتهاند؛ به صورتی که خیلی از مردم به خصوص نوجوانان و جوانان طرفدار آنها هستند و رفتار، گفتارحتی نوع پوشش آنها را برای خود الگو قرار میدهند.
مدیریت قوی جنگ سرد توسط هالیوود
در آمریکا از زمانهای بسیار دوراز هنرپیشههای سینما و تلویزیون برای الگوسازی و فرهنگ سازی استفاده میشده به طوری که در فیلمهای سینمایی از گروه بازیگران زن و مرد که هر کدام شخصیت مرجع مهمی برای هر تیپ از انسانها بوده وهستند بهره گرفته اند تا به واسطه آنها فرهنگ و سبک زندگی آمریکایی را به کشورهای دیگر دنیا صادر کنند؛ از بازیگران معروفی چون الویس پریسنلی، گاری کویر، جمس استوارت گرفته تا مایکل جکسون، مادونا، شوارتزن اگر و…. البته آمریکاییها در این مهندسی فرهنگی در طول دراز مدت موفقیتهای چشمگیری داشتهاند و توانسته اند الگو و مرجع مثبتی برای اغلب مخاطبان در کشورهای دنیا باشند.
در واقع هالیوودیها با همین ابزار، سال ها جنگ سرد را مدیریت کردند و از دشمنان آمریکا برای اذهان عمومی چهرههای منفی ساختند به شکلی که امروز خیلیها، آمریکاییها را شبیه جیمزباند میدانند و روسها را افرادی که این قهرمان پوشالی غرب با آن در جنگ بوده است. “رفیعالدین” تازه مسلمان روسی که قبلا رییس سابق شاخه جوانان حزب کمونیست بوده با ناراحتی در این رابطه میگوید:
« الان بسیاری در نقاط مختلف دنیا تفکر فیلمهای جیمز باند را در مورد روسیه دارند؛ درحالی که این تفکر صحت ندارد و ساخته شده توسط سینمای آمریکاست.» اینها نشان دهنده تاثیرات سینما و تلویزیون و الگوسازی آن ها است بهخصوص برای نوجوانان و جوانان که به دنبال الگوهایی برای تعیین و مقیاس هستند.
دست های خالی سینمای ایران
یکی از مواردی که میتوان با توجه به قدرت تاثیرگذاری بالای گروه مرجع هنری و سینمایی در جامعه نهادینه کرد مساله حجاب وعفاف با پوشش چادر است؛ متاسفانه پس از گذشت سی واندی سال از پیروزی انقلاب اسلامی و پاکسازی فضای هنری به خصوص سینما هنوز نتوانستهایم الگویی خوب از یک زن محجبه و چادری بین هنرپیشههای سینما برای مخاطبان داشته باشیم و از آن به عنوان نمونه مثال بیاوریم.
این یک حقیقت تلخ است که بگوییم چادر در سینمای جامعه اسلامی ما که ادعای ام القرایی جهان را داریم آن قدرمظلوم غریب و مهجور مانده است که امروز نمیتوانیم بگوییم سینمای ایران در این سال ها حتی یک سوپراستار چادری به جامعه تحویل داده که هیچ، بلکه چادر در سینما و تلویزیون بیشتر برای تطهیر برخی از بازیگران مسالهدار و بد سابقه به کار میرود تا ذهن مخاطب را نسبت به او تغییر دهند، چنانچه وقتی از بازیگری فیلم، عکس یا اتفاقات نابهنجاری منتشر میشود که باعث بدبینی مخاطبان درباره او و ذهنیت منفی میشود؛ عوامل سینما به مدد پول بیتالمال و قدرت اثرگذاری رسانه تصویری برای تطهیرسازی او آستین همت بالا میزنند و زمینهسازی برای بازگشتش به عرصه، چند فیلم و سریال تولید میکنند که با محوریت فرد خاطی در نقش زن چادری تدارکی داده شده است. در فیلم سینمایی «دستهای خالی» ساخته ابوالقاسم طالبی، مریلا زارعی بازیگر فیلم دیالوگ جالبی داشت، زمانیکه او به عنوان مجرم محکوم شد و باید به زندان میرفت چادر از سرش برداشت و گفت قرار نبود چادر پوشش یک محکوم باشد!؟ البته آنچه او گفت و انجام داد محصول تفکر انقلابی کارگردان ارزشی و متعهدی چون ابوالقاسم طالبی است و این مسئله حکایت آن کاری است که مسئولان ما با چادر میکنند چه در زندان و چه در سینما و رسانههای الگو ساز…
افکار دهه۶۰ درمورد حجاب در سینمای۹۵
در سینمای ما وقتی زنی محکوم و زندانی میشود چادر به سرش دارد به طوری که ذهن مخاطب را ناخواسته به این سمت سوق دادهاند و زیبایی پوشش با چادر را نشان نمیدهند.
اما شاید نبود سوپراستارهای چادری در کشور به زعم برخی بهخاطر ظرف سینماست که اجازه نمیدهد افراد با حضور در این ظرف برسر اعتقادات و باورهای خود بمانند ولی آیا همین بهانه ای میشود که نتوانیم حتی یک زن چادری ستاره در سینما داشته باشیم؟! به نظر میرسد مشکل اصلی و اولیه در این حوزه، ضعف مدیریت و نبود اتاق فکری در این رابطه باشد، زیرا در حوزه سینما مدیریت واحد و منسجمی وجود ندارد. مذهبیون ما هم در مورد بحث سینما و تلویزیون دچار اغفال شدهاند برخی از مسئولان هنوز مساله ترویج حجاب را در حد برنامههای دهه شصت میبینند ماحصل این سوء مدیریت دو سویه همان چیزی است که امروز میبینیم.
جای خالی الگوهایی با پوشش مناسب در سینما
دستاندرکاران سینما و تلویزیون باید پاسخگو باشند که چرا نتوانسته اند برای دختران نوجوان ما یک سوپراستار و الگوی محجبه وخوب چادری ارایه بدهند؟! تا در سن بلوغ که وقت استقلال رفتاری و تعیین یک گروه مرجع مورد علاقه است بداند از چه کسانی الگوگیری میکند؛ البته متاسفانه برخی مدیران مروج حجاب فکر میکنند زرق و برق دادن به حجاب باعث ترویج آن میشود که این یک اشتباه مسلم است چراکه فلسفه چادر و حجاب برای زن مسلمان دوری از جلب توجه و تبرج است نه آن که خود ابزاری برای جلب توجه نامحرم شود. (چادرهایی که این روزها به بازار مد و لباس آمده بیشتر خودنمایی را بین دختران و زنان محجبه نشر میدهد تا فرهنگ عفاف و پوشش )
جای تاسف است چادر در حجاب کاراکترهای سینمایی ما کوچکترین نقشی ندارد چه برسد به الگو شدن و معرفی نماد حجاب و عفاف، البته نمیتوان هنر را به صورت دستوری پیش برد اما میتوان هنرمند را آنچنان درعرصه فرهنگ و باورهای دینی و ارزشی غنی کرد که خود در راستای فرهنگ اسلامی هنروری کند. شاید اگر در بین فیلمهای سینمایی جستجویی کنیم تنها در فیلم سینمایی «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» به کارگردانی وحید جلیلوند بود که شاهد بازی دختری محجبه با چادر بودیم؛ دختری که نه برای ادا درآوردن و به قول خود بازیگران ایفای نقش وبازی، بلکه پوشش اصلیاش چادر بود. خبرگزاری فارس با وی مصاحبه ای داشت و سحر احمد پور درباره پوشش ظاهریاش گفته بود: «من همیشه چادر میپوشم. شاید یکی از دلایل برای انتخابم در این فیلم هم همین موضوع بود چرا که بازیگر نقش ستاره چادری بود.» چه آن که در جشنواره فیلم فجر که بیشتر به مزون لباس و آرایشهای ناهنجار بازیگران فیلمها شباهت دارد تا فضای هنری نقد و بررسی فیلمها، سحر احمد پور بازیگر نقش ستاره تنها دختر جوانی بود که با پوشش چادر و بدون هیچگونه خودنمایی و مدگرایی حضور پیدا کرد؛ اتفاقی که برای خیلیها خوشایند وقابل تحسین بود، که آری میشود درسینما هم چنین کاراکترهایی پرورش داد و به مخاطب ارائه کرد؛ اما متاسفانه آن اتفاق فقط درهمان حد بود و تمام شد؛ چنانچه درهفتاد و دومین دوره جشنواره فیلم ونیز که به روی پرده رفت و برنده جایزه فیپرشی شد و بازیگران دعوت شده بوده اند از این دخترچادری خبری نبود تا در صحنهای بینالمللی از بازیگر چادری سینمای ایران تجلیل شود و دیگر روی آن مانوری داده نشد و مسئله ادامه پیدا نکرد.
سینمای امروز مروج بد حجابی
آنچه مسلم است در این زمینه باز هم سوء مدیریتهای زیادی در میان است که عمدا یا سهوا موفق نشدهاند الگویی از یک بانوی محجبه و چادری را از طریق سینما به مخاطبان عرضه کنند؛ در زمانی که تهاجم فرهنگی دشمن باعث شده تا هر روز شاهد بدحجابی و شل حجابیهای زیادی در جامعه بین دختران و زنان باشیم ،سینمای ما به جای کمک کردن به وضعیت بیمار فرهنگی متاسفانه خود بیشتر مروج و نشر دهنده ضدفرهنگ درجامعه شده است. بیلان محوریهای رایج که افت همه فعالیتهای فرهنگی ریشه در آن دارد سبب میشود به جای محتوا و کیفیت، تنها به کمیت و گیشه تاکید شود ظاهرا تولید آثار سینمایی در ایران بیشتر از آنکه بر انتقال پیام بهخصوص در اجزا و کل تاکید داشته باشد بر کمیت و فرم کار توجه دارد که این با اصل تربیت و پرورش در تضاد است.
* باحجاب
Let’s block ads! (Why?)
سینماپرس
اگر خبر یا گزارشی دارید از بخش خبریار صلح خبر برای ما ارسال نمایید.
قوانین خبریار صلح خبر
- لطفا در ارسال اخبار و تصاویر و گزارش های خود قوانین و مقرارت را رعایت فرمایید.
- از ارسال مطالب خلاف عفت عمومی یا تصاویر موهون اکیدا خودداری فرمایید.
- در صورت مشاهده تخلف پس از تذکر ، حساب کاربری موردنظر بلافاصله حذف می گردد.