سیستان و بلوچستان پس از اسلام در سال 30 ربیع ابن زیاد حارثی فرمانده تازی با لشگری راهی سیستان شد . مردم ایران در جشن سیزدهم نوروز بودند و شادمانی میکردند . آبادی زالک در سیستان خاطره دهشتناکی در تاریخ ایران به حساب می آید . مسلمانان عرب مردان ده را یکی پس از دیگری […]
سیستان و بلوچستان پس از اسلام
در سال 30 ربیع ابن زیاد حارثی فرمانده تازی با لشگری راهی سیستان شد . مردم ایران در جشن سیزدهم نوروز بودند و شادمانی میکردند . آبادی زالک در سیستان خاطره دهشتناکی در تاریخ ایران به حساب می آید . مسلمانان عرب مردان ده را یکی پس از دیگری کشتند و زنان را اسیر و برده کردند . در برخی نقاط شهر ها محاصره شدند و مردمان از گرسنگی از پای در آمدند و تسلیم شدند . سپس کرکویه – هیسون – نوک – زوشت – ناشروز – شراود یکی پس از دیگران ویران و قتل عام شدند . شهر زرنگ ( زرنج امروزی ) در سیستان مقاومت های بسیاری در برابر اعراب نمود . زرنگ از شهرهای بسیار مهم ایران محسوب می شده و داریوش بزرگ نیز در کتیبه اش به نام درنگیانا ذکر کرده است . این شهر پلی ارتباطی و تجاری ایران و هند محسوب می شده است .
بلاذری از کشتار سیستان چنین حکایت میکند:
ربیع ابن زیاد که مردی بلند قامت و سیاه چهره و خشک و چروکیده بود بعد از فتح سیستان قبل از آنکه مرزبان آن شهر را به حضور بپذیرد دیواری قطور از اجساد ایرانی بنا نهاد که صف عظیمی را تشکیل داده بود . وی در بالای این دیوار بر روی اجساد ایرانیان نشست و بعد از آن مرزبان سیستان را فراخواند و قر575;ردادی را در آن حالت منعقد ساخت که مرزبان باید هزار جوان ایرانی را به همراه خراج سالیانه تحویل عربها دهد . بعد از آن ایرانیان از قرارداد سرباز زدند و دوباره لشگری راهی سیستان شد و اینبار 2000 هزار جوان اسیر و مبلغ 2 میلیون درهم از ایرانیان گرفتند . بعد از آن خراسان و نیشابور فتح سد و خراجهای بسیار سنگینی منعقد گشت . در سال 32 شخصی از خاندان کارن در خراسان پرچم مبارزه و طغیان بر ضد اسلام را بلند کرد . او با سپاهی که بالغ بر 40 هزار تن بود و متشکل بود از مردمان طبیس – بادغیس – هرات – کهستان و گرگان . بلاذری مینویسد : خاندان کارن با اسلام بنای جنگ نهاند و در شبیخونی از طرف عبدالله خازم فرمانده آنان به قتل رسید و مردمانش به کلی کشتار شدند
بعد از آن مردمان سیستان شوریدند و “امیر ابن احمر یشکری” که از قهرمانان عرب بود و کارگزار امام علی هم بود با شورش مردم از شهر بیرون شد و از پرداخت باج سرباززدند . بلاذری مینویسد بدلیل آنکه فتوحات داخلی ایران ثروتهای بیشتری را نسیب لشگریان اسلام مینمود آنان راضی به دفاع از جنگ های داخلی برضد علی نبودند و بیشتر مایل به گشودن شهرهای ایران بودند . او اضافه میکند : شهر زالک سیستان مردمانش پیمان شکنی کرده بودند . در آن زمان طایفه حسکه در سیستان از فرمانهای سپاه علی سرپیچی کردند . علی سوگند یاد کرد که 4000 تن از این طایفه را خواهم کشت . بلاذری یادآور میشود : راهزنی و غارتگری در زمان خلافت علی به اوج خود میرسد به طوری که به خود نام ( لصوص ) به معنای راهزنان داده بودند . امام علی “ربعی ابن کاس عنبری” را با 4000 تن روانه سیستان کرد . در این لشگر ” حصین ابن ابی الحر عنبری ” و ” ثابت ابن ذی احره حمیری” حضور داشتند هنگامی که سپاه اسلام وارد سیستان شد مردمان حسکه به جنگ برخواستند . در آخر مردمان حسکه کشته شدند و ربعی سیستان را فتح نمود و عده زیادی از ایرانیان اسیر شدند . فیروز یکی از اسیران ایرانی بود که بعدها به شهرت زیادی رسید
در قرن سوم سیستان به زیر نفوذ صفاریان آمد و سپس سامانیان بر آنجا حکم راندند تا اینکه در عهده نصر دوم سامانی سیستان به یکی از اعقاب صفاریان واگذار شد .
با حمله ترکان مغول به ایران سیستان نیز از این فجایع دور نماند و به کلی ویران شد و سپس آل کرت حاکم سیستان شد .
تیمور لنگ که یکی دیگر از سرداران جنایتکار تاریخ نام گرفته است چون به سیستان رسید تمامی سد ها – کانالها و مناطق آباد و شهر نشین سیستان را ویران کرد .
در دوره عضدالدوه دیلمی و مسعود غزنوی چون شورش ها و غارتهایی از طرف بلوچها صورت گرفت آنان مجبور به لشگر کشی به مناطق کرمان و سیستان شدند تا شورشها را سرکوب نمایند .در سده دوازدهم یک خاندان هندی بر بلوچستان تسلط داشتند به نام راجه گان . رهبر این خاندان به نام کامبار برای جلویگری از تجاوز افغانها نبردی با آنان نمود و آنان را سرکوب کرد و قدرت بیتشری بدست آورد .
شاه اسماعیل صفوی سیستان را در سال 914 هجری قمری پوشش داد و حکمرانی نمود . تا آنکه فتنه شوم افغانها سایه بر سرزمین ایران نهاد و دوباره ویران شد تا آنکه نادر شاه آنجا و دیگر شهرهای ایران را رهایی بخشید . در زمان نادرشاه افشار شاه قدرتمند ایران هنگامی که راهی هندوستان شد و به قندهار رسید لشگری را راهی بلوچستان کرد و آنان را با خود همراه نمود و عبدالله خان به اطاعت نادر در آمد . عبدالله خان در جنگ بانواب سند به قتل رسید و پسرش حاج محمد خان که شخصی ظالم بود جانشین اش شد . در همین حال برادر حاج محمد خان به نام نصیر خان با لشگر نادر راهی هندوستان شده بود تا با نادر همراهی کند . وی در بازگشت به ایران برادرش را کشت و خود حاکم سیستان شد . این وقایع در سال 1152 انجام گرفت . به طور کلی پس از نادر سیستان به زیر نفوذ احمد شاه درونی قرار گرفت و سپس جنگهای داخلی چهره شهر را تخریب نمود .
نظرات و تجربیات شما
-
omidvaram moafagh bashid
-
قالب و سایت قشنگیه موفق باشین.
-
زیبا بود.
-
bego ta shaiad kasi sedayat ra beshnavad
-
خیلی هم خوب…جالبترین قسمت فال و طالع بینی سایته
-
نوشته های اطلاعات عمومی خوبه 🙂
-
جالب بود :دی
-
همیشه موفق باشید.
-
همیشه هم این سیستان و بلوچستان پس از اسلام صحیح نیست…:-)
-
از زحماتتان متشکرم. :-p
-
عالی بود 🙂
مطالب خوبی دارید. ان شاء الله همین سیاست کاری را ادامه دهید.