امروز: چهارشنبه, ۷ آذر ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الأربعاء 26 جماد أول 1446 | 2024-11-27
کد خبر: 394842 |
تاریخ انتشار : 29 مهر 1399 - 8:08 | ارسال توسط :
0
1
ارسال به دوستان
پ

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر «اگر بدانیم مقدر است چند دقیقه دیگر از روی یک بلندی به زمین بیفتیم، از ترس سکته می‌کنیم اما محمد دو ماه تمام با چنین تصوری زیست و عاقبت نیز مردانه سوار بالگرد شد و رسالت آموزشش را تا انتها ادامه داد.» به گزارش صلح خبر، «رویای صعود» زندگی‌نامه […]

به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر

«اگر بدانیم مقدر است چند دقیقه دیگر از روی یک بلندی به زمین بیفتیم، از ترس سکته می‌کنیم اما محمد دو ماه تمام با چنین تصوری زیست و عاقبت نیز مردانه سوار بالگرد شد و رسالت آموزشش را تا انتها ادامه داد.»

به گزارش صلح خبر، «رویای صعود» زندگی‌نامه شهید محمد مولایی است که به قلم علیرضا محمدی با تلاش نشر ۲۷ بعثت منتشر شده است. این بار داستان زندگی شهیدی را می‌خوانیم که نه در دوران دفاع مقدس، نه در خاکریز آن روزها و نه آنقدر دور برای خیلی‌ها، بلکه در همین روزهای عادی که صحبت از شهادت کم‌رنگ‌تر شده بود، به شهادت رسید.

محمد مولایی جنگ را ندیده بود. هنوز عملیات «کربلای ۵» آغاز نشده بود که ۱۳۶۵/۱۰/۱۴ به دنیا آمد. آن روزها جنگ شدت گرفته بود و پدرش حاج عباس هم در منطقه بود. بالأخره جنگ تمام شد. همه به شهر و دیار خود برگشتند. زندگی به روال عادی بازگشت. بچه‌های بعد از جنگ قد ‌کشیدند و بزرگ شدند. روزی محمد به حاج عباس گفت می‌خواهد وارد سپاه شود، بیشتر از حرف محمد، برق چشمانش به قلب پدر نشست.

اطلاع از نحوه شهادت» نکته بارز کتاب «رؤیای صعود» است. خواننده با شهیدی روبه‌رو است که بنا به یک خواب و تکرار آن به اشکال مختلف، حتم کرده در آموزش چتربازی شهید خواهد شد.

یک جمله در باره شهید مولایی جالب توجه است و آن از زبان عباسعلی مولایی پدر شهید گفته شده است. وی می‌گوید: «اگر بدانیم مقدر است چند دقیقه دیگر از روی یک بلندی به زمین بیفتیم، از ترس سکته می‌کنیم اما محمد دو ماه تمام با چنین تصوری زیست و عاقبت نیز مردانه سوار بالگرد شد و رسالت آموزشش را تا انتها ادامه داد.»

این کتاب در ۱۲۰ صفحه و با قیمت ۶۰۰۰ تومان عرضه شده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

حالا دیگر محمد زیارت عاشورایش را خوانده و خداحافظی‌هایش را با شهدا کرده است. قبل از اینکه به خانه برگردد، نگاهی به بنای مسجد و گنبد و دو گلدسته‌اش می‌اندازد. خدا می‌داند چقدر خاطره لابه‌لای این گلدسته‌ها دور دور می‌زنند و چه روزهایی را همراه دوستانش در پاتوق دنج زیارتگاه شهدا گذارنده‌اند.

انتهای پیام

منبع : Isna.ir

اگر تمایل دارید خبر یا گزارش یا مقاله ای را با دیگران به اشتراک بگذارید، از بخش خبرنگاران صلح خبر برای ما ارسال نمایید. تا پس از بررسی در مجله گزارشگران یا اخبار روز منتشر گردد.

در صورت تمایل، خبر با نام شما منتشر خواهد شد. البته در ارسال تصاویر و اخبار وگزارش های خودتان، قوانین و عرف را رعایت نمایید تا قابلیت انتشار را داشته باشند.

خبرنگار صلح خبرموسسه صلح خبر

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید