مختار مسعود ـ روزنامهنگار ـ با نگارش یادداشتی با عنوان پناهان بی پناه! که آن را به صورت اختصاصی در اختیار صلح خبر قرار داده است، از دغدغههای شغلی اهالی رسانه و قلم بهویژه در روزهای سخت کرونایی سخن گفته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«جهان گیری ویروس نامرئی و کشنده کرونا همه ابعاد زندگی انسانها را ـ از شیوه مراقبت فردی تا ارتباطات اجتماعی ـ دگرگون ساخته است. در این میان رسانهها نیز از پیامدهای ناگوار این ویروس مصون نماندهاند.
وظیفه و رسالت روایتگری و واقعنمایی خبرنگار حکم میکند که او در همه بحرانها به دل حادثه بزند. در ماجرای همهگیری کرونا نیز خبرنگاران در کنار پزشکان و پرستاران قرار گرفتهاند تا با دیدهبانی هشیارانه، روایتگر روزهای پرتنش و غمانگیز کشور باشند.
متاسفانه در جریان اطلاعرسانی و حضور در بیمارستانها، غسالخانهها، آرامستانها و گفتوگو با پزشکان، پرستاران، بیماران و بستگان جان باختگان، شماری از خبرنگاران به کرونا مبتلا شده و برخی از آنان جان خود را از دست دادهاند.
علاوه بر این برخی مطبوعات به علت گرانی سرسامآور کاغذ و دیگر ملزومات چاپ، کمبود آگهی، کاهش فروش و افزایش آمار برگشتی به کاهش صفحات و همچنین تعدیل نیرو روی آورده و حتی در آستانه تعطیلی قرار گرفتهاند.
کرونا نشان داد همانند سایر بحرانها خبرنگاران جزو قربانیان اصلی چنین وقایع ناگواری هستند و دیواری کوتاهتر از آنان پیدا نمیشود. شرایط فعلی رسانهها مرا به یاد جمله نغز مرحوم پدرم انداخت که میگفت: «اگر از آسمان، باران ببارد/ نصیب کبک در کوهسار، سنگ است»
البته استرس جزو ماهیت حرفه خبرنگاری است، اما اکنون این ویروس آن را دوچندان کرده است. حس ناامنی شغلی و لزوم افزایش سرعت و دقت در خبررسانی همیشه برای خبرنگار استرس زاست. محدودیتهای قانونی نیز دست و پای خبرنگار را میبندد و خود به خود تنش ایجاد میکند؛ زیرا در قانون مطبوعات بیشتر با «حدود خبرنگاران» سر و کار داریم تا با «حقوق آنان».
حتی «انتقاد سازنده» نیز به شرط پرهیز از توهین، تحقیر، تخریب، افترا و تشویش افکار عمومی مجاز شمرده شده است. طبعا افراد ممکن است بر اساس ظن خود، برداشتهای متفاوتی از یک خبر، مقاله و گزارش داشته باشند. از این رو، گاهی به سبب تفسیر به رأی، خبرنگار یا مسئول رسانه به دادگاه کشانده میشود که در گذشته مواردی از این دست را شاهد بودهایم. تهدیدهای برونسازمانی و خط قرمزهای خودساخته درون سازمانی نیز عامل دیگری است که استرس خبرنگاران را در پی دارد.
به هر روی، شرایط کنونی کشور از یک سو نقش حیاتی این قشر خدوم، صادق و بیادعا را بیش از پیش در معرض افکار عمومی قرار داده و از سوی دیگر ابعاد مظلومیت آنان را آشکار ساخته است.
اگر این روزها مسئول ستاد ملی کرونا در استان تهران اعلام میکند مردم تهران در هفتههای اخیر به خوبی از ماسک استفاده کردهاند، یک عامل مهم آن نقش آگاهیبخشی رسانههاست. اهالی رسانه در چند ماه گذشته با تلاش بیوقفه برای مردم جا انداختند که تنها راه قطع زنجیره انتقال این بیماری، استفاده از ماسک و رعایت فاصله اجتماعی است.
یک بحث مهم در این زمینه شیوه اطلاعرسانی در مورد این ویروس کشنده است. برخی معتقدند رسانهها باید خبررسانی در این مورد را کاهش دهند تا جامعه بیش از این دچار اضطراب نشود. در مقابل، کارشناسان علوم ارتباطات و همچنین برخی روانشناسان و جامعهشناسان بر تمرکز بیشتر رسانهها بر این بیماری تاکید میکنند. آنان بر این باورند تا زمانی که ویروس کرونا سلامت کل جامعه را تهدید میکند، باید رسانهها با همفکری، اجماع و همپوشانی بیشتر با راههای مختلف، میزان روشنگری را افزایش دهند.
اینجانب معتقدم کار خبرنگاران به عنوان پیامرسانان اصلی جامعه باید همانند پیامبران بر دو اصل «بشیر» و «نذیر» استوار باشد؛ به عبارت دیگر، از یک سو به مردم بشارت دهند که در صورت رعایت پروتکلهای اعلام شده، خطر چندانی آنان را تهدید نمیکند. از سوی دیگر، افرادی را که مقررات بهداشتی و پیشگیری را نادیده میگیرند، بترسانند که در چنین شرایطی، خطر مرگ در یک قدمی آنان است.
کوتاه سخن، تا زمانی که این قاتل نامریی از بین نرفته یا واکسنی برای مقابله با آن ساخته نشده است، شفافسازی و آگاهیبخشی مهمترین راهکار برای مصونسازی جامعه در برابر این ویروس منحوس است که در این مسیر، نباید جایگاه اهالی رسانه را نادیده گرفت.»
انتهای پیام