امروز: شنبه, ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: السبت 19 شوال 1445 | 2024-04-27
کد خبر: 2146 |
تاریخ انتشار : 16 آبان 1391 - 11:40 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

خوزستان پس از اسلام   متاسفانه خوزستان از سال  17  زیر یورش سهمگین اعراب قرار گرفت . مهمترین قبیله تارجگر “عرب بنی” تمیم نام داشت . “هرمزان” از خاندان قدیمی آریایی خوزستان بودند . او لشگری را مهیا ساخت تا جلوی ارتش بدوی و ویرانگر عرب را بگیرد . پس از رسیدن سپاه اسلام به “بازار […]

خوزستان پس از اسلام 

 متاسفانه خوزستان از سال  17  زیر یورش سهمگین اعراب قرار گرفت . مهمترین قبیله تارجگر “عرب بنی” تمیم نام داشت . “هرمزان” از خاندان قدیمی آریایی خوزستان بودند . او لشگری را مهیا ساخت تا جلوی ارتش بدوی و ویرانگر عرب را بگیرد . پس از رسیدن سپاه اسلام به “بازار خوزی ها” آنجا را تاراج نمودند و هرمزان در مناطق اطراف شکست خورد و حاضر به تسلیم شد . طبق قراردادی که منعقد شد مناطق “مهرگان کدک” و “هرمزاردشیر” در دست وی باقی ماند و او والی شهر شد و او یکی از باجگذاران مدینه شد . ولی قرارداد صلح خبر چند ماهی دوام نیافت وهرمزان دست به شورش بر ضد اعراب زد . دوباره لشگری عازم شهر شد برای بار دوم قراردادی منعقد شد . ولی باز هم دوام نیافت و هرمزان مجبور به عقب نشینی به شوشتر کرد . به گفته طبری بیش از  80  حمله به شوشتر برای نابودی هرمزان صورت گرفت .وی با هوادارانی که داشت به درون دژی قرار گرفت و مبارزه کرد . اعراب دژ را محاصره کرد606;د ولی او حاضر به تسلیم نشد .

در نهایت وی مجبور به درخواست امان نامه داد . او را بسته شده به مدینه بردند . وی اولین سرداری بود که زنده تحویل خلیفه مسلمانان میشد . در نتیجه عمرابن خطاب به وی گفت که یا اسلام بیاورد و یا کشته شود . وی با پذیرفتن اسلام جان خود را حفظ کرد . عمر برای او خانه ای تهیه کرد و مقرری  2000  درهم در سال تائین نمود . بعدها که عمر ابن خطاب امیرالمومنین توسط فیروز نهاوندی این بزرگ مرد ایرانی ترور شد معلوم گشت هرمزان یکی از تهیه کنندگان این ترور بوده است هرمزان بعدها توسط عبیدالله پسر عمر ( به خون خواهی پدر ) کشته شد . از اموال شوشتر به هر سوار  3000  درهم رسید و هر پیاده  1000  درهم . این حوادث در سال  21  هجری روی داده است . پس از آن مغیره فرماندار بصره شد و بعد از آن به آبادی موسوم به “بازار اهواز” حمله برد و فرماندار انجا را ( دهکان بیرواز ) مجبور به صلح خبر نمود . ولی صلح خبر بعد از مدت1740; توسط ایرانیان نقض شد و جنگ شروع گشت . ابوموسا اشعری که بعد از او فرماندار بصره شده بود راه وی را ادامه داد و بازار اهواز و نهرتیری ( تیره رود ) را با جنگ شکست داد و آنجا را فتح نمود . در نتیجه روستا پس از روستا و رودی پس از رود گشوده شد و عجمان ( ایرانی ها ) از برابر آنان گریختند و مسلمانان زمینهایشان را گرفتند و از مجوسان ( زرتشتیان ) خراج گرفتند و یا به اسلام گرویدند و یا مبارزه کردند و کشته گردیدند . شویس عدوی درباره غارت ايران توسط سپاه اسلام روایت کرده است : مسلمانان به اهواز لشگر کشیدند و در آنجا مردمان از ” جتها ” و ” اساوره ” حضور داشتند . با آنان با دشواری جنگیدن و نبرد سختی در گرفت . ولی آنان ( ایرانیان ) شکست خوردند و افراد زیادی را به اسارت گرفتیم و زنان و دخترانشان را بین خودمان تقسیم کردیم . سپس ابوموسا به میان آذر ( مناذر ) لشگر کشید و با ایرانیان آنجا وارد نبرد شد . جنگ سختی درگرفت . “مهاجر ابن زیاد حارثی ” برادر ربیع ان زیاد که روزه دار بود و بر آن بود تا خود را تسلیم الله کند مجبور به نوشیدن آب شد و وارد جنگ شد . سلاحی بر دست گرفت و آماده شهید شدن گشت . او در نبرد با ایرانیان کشته شد و مردمان آنجا سرش را بریدند و در سردرب کاخشان در شهر آویزان کردند . سپس ابوموسا – ربیع ابن زیاد را برای جنگ با شهر مناذر مامور کرد . ربیع ابن زیاد با لشگرش وارد شهر شد و تمام سکنه ای که قادر به جنگ بودند که اکثرا مردان بودن را کشت و زنان و کودکان را به اسارت گرفت . در نتیجه “مناذر کوچک” و “مناذر بزرگ” دو شهر مهم عراق که زیر نظر پادشاه ایران بود و ایرانیان در آنجا سکنی گزیده بودند توسط مسلمانان فتح شد . سپس ابوموسا به شوش در خوزستان لشگر کشید و با مردمانش جنگ را آغاز کرد . ایرانیان شوشی به نبرد پرداختند و ابوموسا آنقدر شهر را محاصره نمود تا قحطی در شهر آمد و غذا و آب سکنه به اتمام رسید . سپس ایرانیان درخواست امان کردند و از سر صلح خبر وارد شدند . مرزبان شوش درخواست اماننامه برای  80  نفر از سکنه شهر داد که نام خودش در لیست نبود . ابوموسا آن  80  نفر را بخشید ولی گردن مرزبان شوش را از بدن جدا کرد و به جز آن  80  نفر کلیه مردان شهر را بکشت و اموال و زنان آنجا را به اسارت گرفت . بعد از آن ابوموسا با مردم رامهرمز قرارداد باج سالیانه بست که مبلغ  900  هزار درهم به مسلمانان پرداخت کنند . بعد از اتمام زمان قراداد وی ” ابومریم حنفی ” را به جنگ با آنان روانه ساخت زیرا مردمان کفر ورزیده بودند . ایرانیان مقابله نمودند ولی درنهایت لشگر اسلام با قوه قهریه آن شهر را فتح کردند . بعد از آن شهر “سرک” مثل رامهرمز قرارداد باج سالیانه به مسلمانان را نقض کردند و از دادن باج سرباز زدند . پس ” حارثه این بدر غدانی ” مامور جنگ با مردمان شهر شد و با لشگری عظیم راهی شهر شد . ولی او نتوانست شهر را بگشاید . پس از “عبدالله ابن عامر” کمک خواست و او با لشگری راهی شد و شهر را با قتل مردمانش فتح نمودند . سپس ابوموسا اشعری به شوشتر در خوزستان لشگر کشید . دشمن ( ایرانیان ) نیروی بسیاری در شوشتر آماده کرده بود تا درب ورودی شهر را ببندد و مبارزه کند . اشعری به عمر ابن خطاب خلیفه و امیرالمومنین آن زمان نامه داد و درخواست مدد کرد . سپس عمر ابن خطاب از “عمار ابن یاسر” کمک خواست . او “جریر ابن عبدالله بجلی” را مامور شوشتر کرد مردم شوشتر با سختی و مشقت بسیاری با آنان جنگیدند و کشته 607;ای بسیاری داده شد . ولی در نهایت مسلمانان وارد شوشتر شدند و چون سکنه ایرانی شهر – مسلمانان را در شهر دیدن برای آنکه زنان و فرزندانشان به دست مسلمانان نیافتد آنان را در چاه انداختند . در آخر شوشتر مجبور به صلح خبر شد . ولی چندی نگذشت که سر عصیان برافراشت و مسلما;نان دوباره به آنجا حمله ور شدند . جنگجویان ایرانی را کشتند و زنانشان را به اسارت برداشتند . سپس ابوموسا به جندی شاپور در خوزستان لشگر کشید . مردم شهر نتواستند مقابله کنند و درخواست صلح خبر دادند . ولی بعد از مدتی شوریدند و در نتیجه “ابوموسا ربیع ابن زیاد” به ش;هر حمله ور شد و آنان را کشتار نمود سپس “ایذه” پس از جنگی سخت و طولانی گشوده شد و به دست مسلمانان افتاد . بدین گونه خوزستان پس از سالها نبرد با مسلمانان عرب اسلام آورد و به زیر باجهای خلیفه عرب در آمد . اعراب که از مقاومت ایرانیان خوزستان به تنگ آمده بودند در چندین جا از مردم خوزستان شکایت می کنند منجمله ابن مسعود که از صحابه حضرت محمد بوده است میگوید : از خوزی زن نگیرید زیرا آنان بیوفا هستند و از مردش دوری کنید .

در دوره صفویه حکومت خوزستان در دست مشعشعیان بود که نخست در اطراف هویزه و سپس در سایر نقاط بسط داده شد . با انقراض صفوی ها خوزستان به اشغال افغانها در آمد . پس از این حرکت نادر راهی خوزستان شد و سپاه افغان را شکست داد و آنها را بیرون راند و پس از مدتی شروع به آباد نمودن خوزستان نمود . سد میزان یکی از بناهای نادر در خوزستان است . پس از نادر این شهر دچار قحطی و خشکسالی شد و رو به ویرانی رفت . سد میزان شکسته شد و اختلافات داخلی و قبیله ای سر گرفت . کریمخان زند برای سرکوب شورشهای داخلی به خصوص قبیله بنی کعب راهی خوزستان شد . در دوره قاجار خوزستان به دو قسمت تقسیم شده بود . قسمت شمال740; در دست میرزا محمد علی دولتشاه و قسمت جنونی در دست حکمران ایالت پارس . در زمان فتح علی شاه پسرش خوزستان را ضمیمه کرمانشاهان کرد و جزوی از آن شد و سدهای ویران را تعمیر نمودند . در این دوره بود که بسیاری از مردم خوزستان با آمدن بیماری وبا و طاعون جان باختند .

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید

    تعداد نظرات منتشر شده: 6
    1. نویسنده :امین.خوی

      نوشته های اطلاعات عمومی جالب توجه بود. ممنون از زحماتتان.

    1. نویسنده :محسن.فروهر

      جالب بود. سرعت دانلود کتابها واقعا عالیه. دستتون درد نکنه.

    1. نویسنده :سهمیه.بندی

      سایته خوبیه. از نوع نمایش گالریها لذت بردم. جالبه که عکسای سایت به این راحتی لود میشن.

    1. نویسنده :دلسوخته

      انسان موفق همیشه پیش از دیگران قدم برمیدارد و خطرات را به جان میخرد موفق باشید

    1. نویسنده :علیرضا

      خوب بود. قسمت های طنز و سرگرمی را بیشتر کنید.

    1. نویسنده :Yas.Yas

      مطالب قشنگیه