امروز: جمعه, ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الجمعة 18 شوال 1445 | 2024-04-26
کد خبر: 1695 |
تاریخ انتشار : 15 آبان 1391 - 10:23 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

سال‌های تجاوز و مقاومت نویسنده : محمد اکرم اندیشمند احزاب اسلامي ـ جهادي وسازمانهاي مقاومت در دوره ي جهاد تحريک اسلامي طالبان ـ 4 ـ تحريک اسلامي طالبان ازلحاظ آيدئولوژيک و برنامه هاي ديني خود با افکاروعملکرد متفاوت از بسياري احزاب اسلامي افغانستان وجهان قرار داشت. اين تفاوت،  طالبان را براي بسا ازنويسندگان، محققين وسياستمداران […]

سال‌های تجاوز و مقاومت

نویسنده : محمد اکرم اندیشمند

احزاب اسلامي ـ جهادي وسازمانهاي مقاومت در دوره ي جهاد

تحريک اسلامي طالبان ـ 4 ـ

تحريک اسلامي طالبان ازلحاظ آيدئولوژيک و برنامه هاي ديني خود با افکاروعملکرد متفاوت از بسياري احزاب اسلامي افغانستان وجهان قرار داشت. اين تفاوت،  طالبان را براي بسا ازنويسندگان، محققين وسياستمداران به نيرو وپديده ي ناشناخته ومورد بحث درجهان اسلام وجنبش هاي اسلامي در آورده بود. ” اوليويه روا” نويسنده ومحقق فرانسوي تحريک طالبان را ” بنياد گرايي نوين” خواند: « جنبش طالبان مورد روشني از بنياد گرايي نوين است که بيشتربه قانون شريعت توجه دارد تا به انديشه ي کشوراسلامي. طالبان به آنچه که معتقد اند عمل مي کنند، اما گسترش پيام آنها نا محتمل است. آنها نماينده يک بنياد گرايي بي هويت هستند که هرکسي نمي تواند به آن عمل کند. . .  .  » ( 75 )

اما” ويليام ميلي” محقق افغانستان شناس آستراليايي ميگويد: « رفتار طالبان ممکن است ديدگاه کساني را که طالبان را بنياد گرا توصيف ميکنند، موجه جلوه دهد. اما اگر فردي چون حکمتيار را نيز ميتوان بنياد گرا ناميد، پس ويژگيهاي مشترک آنها چيست؟ . . .   . » ( 76 )

” انتوني ديويس” يکي از تحليلگران ومحققين ديگرغربي به سياسي نبودن جنبش طالبان باوردارد: «  طالبان ازقندهار افراطي گري عنعنوي وعمدتاً تاريک را آموخته اند که با محافظه کاري طبيعي ملاها ملون است ونظريات محدود که از زندگي روستايي ناشي ميگردد درآنها اثر دارد. اين جنبش ماهيتاً غيرسياسي است؛ با استثناي تطبيق شريعت درجامعه هيچ برنامه سياسي ندارند. درشرايط جو سياسي کنوني جهان غرب که ازرشد اسلام گرايي انقلابي نگراني فزاينده يي دارد بعضي ازتحليلگران غربي عنعنه گرايي وگرايش ضد اسلام گرايان( اخواني ها) طالبان را به عنوان نقطه ي برگشت به ارزش هاي ” وافقعي ” افغاني مورد تمجيد قرارميدهند. » ( 77 )

زلمي خليل زاد مشاوراسبق وزارت هاي دفاع وخارجه ايالات متحده امريکا که بعد ازسقوط حکومت طالبان نماينده خاص جورج بوش رئيس جمهورامريکا درافغانستان تعين شد، طالبان را نه ضد غرب بل ضد مدرنيسم خواند. او درروزنامه ” نيويارک تايمز” درروزهاي آغازحاکميت طالبان ( ميزان 1375 ) طي مقاله اي نوشت که طالبان ضد غرب نيستند، بلکه ضدمدرنيسم اند. ازاين رو به نفع امريکا است تا ازاين گروه که هيچگونه تجربه تروريستي ندارند وبه شيوه ي علماي عربستان سعودي ، نه ايران ميخواهند کشورشانرا رهبري نمايند حمايت کند. ( 78 )

نه تنها بعضي تحليلگران غربي، با برداشت غلط خود عنعنه گرايي وگرايش ضد اسلامگرايان طالبان را درآغازظهوروحاکميت آنها مورد تقديرقراردادند، بلکه اين ويژگي حرکت طالبان مورد توجه وحمايت افراد وحلقه هاي مختلف داخلي نيزقرار گرفت. تکنو کراتها وسکولرهاي افغاني دربيرون از افغانستان به خصوص روشنفکران پشتون طرفدارمحمد ظاهرشاه، گروه هاي مختلف حزب افغان ملت وحتي گروه هاي کمونيستي وچپ به ويژه جناح خلق حزب دمکراتيک خلق به تحريک اسلامي طالبان با همين برداشت وباور نگاه ميکردند واسلام خواهي طالبان را، اسلام عنعنوي مي پنداشتند که با سياست وحاکميت سياسي کاري ندارد. بنا برهمين باور بود که طرفداران محمد ظاهر، پادشاه مخلوع ومستعفي کشوردرداخل وخارج، طالبان را حرکت ونيرويي براي حاکميت شاه مذکورتلقي ميکردند.

اما طالبان با گسترش ساحه تحت کنترول خود نشان دادند که يک جريان وحرکتي براي تشکيل وتصاحب حاکميت هستند. حاکميتي که آنرا حاکميت شريعت اسلامي خواندند .  بنا برهمين اعتقاد وباور بود که تحريک طالبان در حمل 1375 صدها نفر ملاهاي طرفدارخودراز نقاط مختلف افغانستان به قندهارگرد آوردند وبه رهبر خود لقب ” امير المومنين” دادند وبعداً با تصاحب قدرت در پايتخت نام رسمي دولت افغانستان را به” امارت اسلامي افغانستان” تعويض کردند.

برداشت، پاليسي وسياست طالبان درمورد حاکميت شريعت از تلقي، تصور وفهم ملا ها وعلماي ديني جامعه تسنن افغانستان ريشه ميگرفت. تصور وديد طالبان ازشريعت ونظام اسلامي با باور وسياست دوبخش ازنهضت اسلامي متفاوت بود. با نهضت اسلامي تشيع که جمهوري اسلامي ايران در رهبري آن قراردارد. وبا نهضت اسلامي تحصيل يافتگان عصري تسنن که ازکشورمصربا تأسيس ” اخوان المسلمين ” در 1928 شروع شد. اختلاف وتفاوت درمسايل مختلف مذهبي، سياسي واجتماعي ميان اين ها وتحريک اسلامي طالبان ابعاد وسيع دارد. به خصوص اختلاف تحريک طالبان با نهضت اسلامي تشيع يسار شديد وغير قابل حل محسوب مي شود. ميزان اين اختلاف وخصومت دراظهارات رهبر جمهوري اسلامي ايران ورهبر طالبان بعد از قتل ديپلوماتهاي ايراني درتابستان 1377 ( 1998 ) در مزار شريف بازتاب يافت. درحاليکه آيت الله خامنه اي طالبان را گروه جاهل وبي خبرازسياست واسلام خواند، ملاعمر رهبرطالبان اظهار داشت که شيعه هاي ايران نه نزد مسلمانان به حيث مسلمان پذيرفته مي شوند ونه نزد کفار. ( 79 )

هرچند اين اظهارات درموقع خاص و وضعيت متشنج ميان هردو طرف صورت گرفت اما در واقع باورهميشگي تحريک طالبان از نهضت ومذهب تشيع چيزي غيرازاين نيست.

تفاوت و اختلاف  تحريک طالبان با اخواني ها واسلام گرايان جامعه ي تسنن شامل مسايل گوناگون ومتعدد ميشود. تحريک طالبان ازلحاظ مذهبي، مقلد وبه شدت حنفي مذهب هستند. اجتهاد ازديدگاه آنها در دوره ي حاضرکه عصر فتنه خوانده ميشود مجاز نيست. به زنان حق تحصيل واشتغال درجامعه نميدهند. انتخابات براي تعين رهبري وحاکميت را غيرمشروع مي پندارند. اما برعکس اخواني ها به تقليد درمسايل مذهبي پابندي کمتر نشان ميدهند واجتهاد را نه تنها مشروع بلکه ضروري واجتناب ناپذيرتلقي ميدارند. انتخابات، تحصيل واشتغال زنان را در جامعه ي اسلامي مجاز مي شمارند. يک عضو تحريک طالبان، تصور وسياست تحريک مذکور را درمورد نظام اسلام دردوران حاکميت شان مبهم، ناروشن وجاهلانه وانمود کرد : « حرکت طالبان که اقامه ي نظام اسلامي را هدف خود اعلان ميدارند، تصوير واضح وروشني از نظام اسلامي ندارند. ديد وبرداشت آنها از نظام اسلامي در وادار ساختن مردم به گذاشتن ريش، به سر کردن دستار، کوتاه کردن موي سر واجراي بعضي منکرات خلاصه مي شود . . .  .   اعضاي تحريک طالبان افراد متعصب وتنگ نظرهستند. پذيرش افکار مخالف براي شان غير قابل تحمل است وهميشه نظريات خودرا حق وافکار ديگران را باطل مي پندارند . . .   .  تحريک طالبان به تعليم وتحصيل علوم عصري اهميت قايل نمي شوند وحتي درقندهار مقرحکومت طالبان هيچ مکتب ثانوي وجود ندارد. . .   .  طالبان در جلوگيري ازفقر فزاينده مردم طرح وبرنامه اي ندارند. مشکل اقتصادي وفقر مردم درحاکميت آنها آنچنان رو به گسترش است که درکابل جمعي کثيري ازمردم به قبرستانها ميروند تا با جمع آوري استخوان مرده گان وفروش آن سد وجوع کنند . . .   .   برخورد طالبان با مردم بسيارآزاردهنده و وحشتناک است . بنام جمع آوري اسلحه وارتباط با مخالفين مردم را تحت فشار قرار ميدهند وگاهي تا سرحد مرگ به لت وکوب آنها مي پردازند . . .   . » ( 80 )

تحريک اسلامي طالبان در بينش وبرداشت از پديده ها وتحولات اجتماعي وبرخورد وروابط با مردم ومخالفين شان بيشترمتأثرازعنعنات ورسوم بدوي وقبيلوي روستايي وزندگي روستايي خود بودند تا از قوانين وارزش هاي اسلامي. ازاين روآنها درشهرها با فرهنگ وزندگي شهري به مخالفت مي پرداختند. مکاتب دختران را مي بستند. تلويزيون ، ويديو کسيت وکامره هاي عکاسي را مي شکستند. سينما وتصويررا قدغن ميکردند. زنان را ازرفتن به حمام باز ميداشتند .

برخورد با دشمن درجوامع بدوي وقبيله وي هميشه شديد، خشن، کينه توزانه وعقده مندانه است. در دشمني هاي قبيله وي گذشت ومدارا به ندرت صورت مي گيرد ونوعي ازضعف وبي غيرتي تلقي مي شود. درحاليکه انتقام جويي، شجاعت ومردانگي را به نمايش ميگذارد وازآن توصيف وتمجيد بعمل مي آيد. اين عنعنات درميان عشايروطوايف قبايل پشتون بيشترازاقوام ديگرمروج ومتداول است. ازاين سبب طالبان زنان ومرداني را که آراسته به شريعت نمي يافتند به شلاق مي زدند، اذيت وتحقير ميکردند، به بند وزندان مي کشيدند. چون آنها با نقض آنچه که از ديگاه طالبان اوامرشريعت بود، دشمن طالبان بعني دشمن مجريان وحاميان شريعت پنداشته مي شدند. جلوگيري ازدفن اجساد مخالفين در معرکه ها ومناطق جنگ وگذاشتن آن اجسادازسوي طالبان به تماشاي عامه به همين خصوصيت و ويژگي طالبان برميگشت که در رفتار با دشمن ازمعيار ها ورواج هاي بدوي وقبيله وي استفاده ميکردند.

درحاليکه دو ويژگي ملايي وقومي ، انگيزه وماهيت داخلي تحريک اسلامي طالبان را تشکيل ميداد، خصوصيت سوم وعمده ترين ويژه گي طالبان دروابستگي آنها به حلقه ها وکشورهاي خارجي مشخص مي شد. ازديدگاه بسا محققين وتحليلگران تحريک اسلامي طالبان دربررسي نقش واثر گذاريهاي عوامل خارجي، زاييده نيازاستراتژيک پاکستان، امريکا وعربستان سعودي به حساب ميرفت. به خصوص نقش وتأثير پاکستان درايجاد وتقويت طالبان بسيار اساسي وتعين کننده بود. البته کارکشورهاي مذکور درايجاد وتقويت طالبان پيش ازآنکه نياز استراتژيک آنها تلقي گردد يک مداخله ي غلط و نادرست درافغانستان بود که بعداً خودمزه ي اين دخالت ناجايز را چشيدند. درميان همه کشورها وحلقات خارجي که درايجاد وتقويت طالبان نقش داشتند، پاکستان پيشقراول وسردسته ي  اين حلقات بود. به قول يک محقق ونويسنده غربي: « حمايت پاکستان از طالبان بدون ترديد بسيار گسترده وجاه طلبانه ترازحمايت هاي سايرقدرتهاي منطقه اي ازگروه مورد حمايت شان بوده است. کمک پاکستان براي شکل گيري طالبان، عامل اساسي بوده است نه فرعي وجانبي. وپاکستان به طورنابخرادانه اي تلاش کرده است با کمک به طالبان، خودرا ازراه نظامي بر يک ملت تحميل کند. . . » ( 81 )

هرچند وابستگي تحريک طالبان به پاکستان درتحولات دونيم دهه ي اخير افغانستان پديده نو وشگفت آور نبود. قبل ازطالبان تنظيم هاي اسلامي وجهادي نيزدرسايه حمايت و وابستگي به پاکستان عرض وجود کردند ورشد يافتند. اما نحوه ي وابستگي تحريک اسلامي طالبان با وابستگي احزاب اسلامي دوره جهاد تفاوت داشت. وابستگي احزاب جهادي به پاکستان حداقل درظاهربه خاطر بيرون راندن قواي اشغالگر شوروي وخنثي کردن اهداف شوروي درسلطه به افغانستان بود. اما وابستگي طالبان به پاکستان براي تحقق اهداف ومنافع استراتژيک پاکستان درافغانستان بود. احزاب مجاهدين را تجاوز شوروي به خاک افغانستان اجتاراً دروابستگي به پاکستان کشانيد. اما تحريک طالبان را پاکستان خود در وابستگي به خويش قرارداد. ميزان وابستگي احزاب مجاهدين به پاکستان درميان اين احزاب متفاوت بود. عناصر وحلقه هاي مختلفي در احزاب وگروه هاي مجاهدين با استقلال انديشي واستقلال عمل درمخالفت با اين وابستگي قرار داشتند. احمد شاه مسعود ازعمده ترين فرماندهان مجاهدين زعامت اين استقلاليت را تا آخر بدوش کشيد.  درحاليکه ميان تحريک طالبان هيچ عنصر وحلقه اي مستقل وجود نداشت. از اين گذشته ريشه ها وپايه هاي ارتباط و وابستگي طالبان به پاکستان بسيار عميق تر، محکم تر وگسترده تر ازدوران حمايت و وابستگي تنظيم هاي مجاهدين محسوب مي شد. احزاب مجاهدين در گذشته تنها به استخبارات نظامي پاکستان ( آي اس آي ) ارتباط و وابستگي داشتند. اما طالبان با تمام مراکز وگروه هاي قدرت درارتباط و وابستگي قرار گرفتند. اين مراکز وگروه ها شامل آي اس آي ، حکومت مرکزي، حکومت هاي ايالتي، احزاب سياسي ـ مذهبي ، افراد وحلقه هاي متنفذ در سياست، اقتصاد وجامعه پاکستان مي شدند. و اين روابط و وابستگي طالبان با مراکز وحلقه هاي مذکوربرخلاف ارتباط و وابستگي هاي احزاب مجاهدين برمنافع واهداف دوجانبه استوار بود که مسايل متنوع وگوناگوني ازمسايل مذهبي، سياسي، قومي، زباني تا سود هاي هنگفت اقتصادي قاچاق وتجارت مواد مخدر را شامل مي شد. گروه هاي متعدد قدرت درپاکستان، احزاب مختلف سياسي ومذهبي آن کشورکه در رقابت واختلاف ذات البيني به سر ميبردند درحمايت ازطالبان به عنوان تأمين کننده ي منافع حياتي واستراتژيک پاکستان درافغانستان وحدت نظر داشتند. برمبناي همين وحدت نظر بود که قاضي حسين احمد رهبر جماعت اسلامي، مولوي سميع الحق رهبرشاخه انشعابي جماعت علماي اسلامي، جنرال نصير الله بابر از حزب مردم ونمايندگان بسياري ازاحزاب متنفذ سياسي ومذهبي پاکستان درگرد هم آيي مشترک، مخالفت خودرا با تحريم اقتصادي شوراي امنيت ملل متحد عليه طالبان اعلان کردند واز حکومت نظامي پاکستان خواستار صدور گندم به کابل شدند. اين گرد هم آيي بروز 31 عقرب 1378( 21 نومبر 1999 ) درشهر پشاور تشکيل يافته بود.

گستردگي وعمق ارتباط و وابستگي تحريک طالبان به پاکستان حکايت ازعدم تغير سياست پاکستان درحمايت ازطالبان ميکرد. حاکميت طالبان نه براي پاکستان و نه براي امريکا وعربستان سعودي علي الرغم تنش هاي که ميان آنها وطالبان ايجاد شد، قابل تغيروتعويض نبود. آنها خواستار تعويض سياست طالبان درحاکميت وتعديل آن بودند. اما طالبان که دردست شبکه تروريستي القاعده وجنگجويان خارجي قرارداشتند وخود بيشترنيروي بدوي جنگجو ونا عاقبت انديش بودند راهي جزخفه کردن واز گلو آويختن براي ولي نعمتان واربابان خويش باقي نگذاشتند.

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید

    تعداد نظرات منتشر شده: 12
    1. نویسنده :soltan-sina

      از زحماتتان متشکرم. :-p

    1. نویسنده :سامان.مقدم

      واقعا نوشته خوبییه. من همیشه سایتتون را چک میکنم.

    1. نویسنده :نازنین.ش

      مطلب قابل تاملی بود.

    1. نویسنده :غمگین

      سایت پارسی وی اگه همین طور ادامه بده خیلی موفق خواهد بود.

    1. نویسنده :نیلوفر

      صحبت از پژمردن یک برگ نیست…وای جنگل را بیابان می کنند…با ارزوی موفقیت برای شما

    1. نویسنده :محسن.فروهر

      مطالب اطلاعات عمومی خوبه…موفق باشید

    1. نویسنده :محسن.خ

      خوب بود. قسمت های طنز و سرگرمی را بیشتر کنید.

    1. نویسنده :مسعود.محبی

      نوشته بدی نبود… اما کاش… :-p

    1. نویسنده :sana.dehghan

      مطلب خوبیه. قسمت دانلود کتاب کتابهای صوت مخصوص موبایل هم اضافه کنید.

    1. نویسنده :رضا.رضووووو

      مثله همیشه خوب و عالیه 🙂

    1. نویسنده :رامین.رامین

      خوب بود…اگر اخبار متنوع تر شود بهتر میشود. امیداورم موفق باشین.

    1. نویسنده :فکر

      نوشته های اطلاعات عمومی خوبه 🙂