رضا ساکی
من میدانستم بدنه دولت بزرگ است و هزارویک کارمند و رئیس و مدیر دارد اما واقعا نمیدانستم این قدر بزرگ باشد که هر کس یک گوشهای کار خود را بکند.
نمونهاش مدیر برنامهریزی شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی، که باعث شد خود کرونا بگوید: داداش داری اشتباه خبر میدی!
آقای مدیر خبر دادند: «کارتهای سوخت قابلیت ذخیره ۳۶۰ لیتر بنزین را دارند که با این حساب اگر فردی از ابتدای زمان سهمیهبندی از سهمیهاش استفاده نکرده باشد، سهمیه اردیبهشتماه به آن فرد تعلق نمیگیرد.»
بعد از شنیدن این خبر مردان ایرانی یکی پس از دیگری بر ملاج خود کوبیدند و گفتند: میدانستیم این خانهنشینی آخر توی پاچه ما میرود.
البته آقای مدیر کار روتین و همیشگی خود را انجام داده است اما انگار برخی دولتمردان و دولتزنان هنوز نمیدانند کرونا آمده است.
این آقای مدیر قبل از اعلام خبر باید به خود میگفت: «نکند بعد از این خبر مردم بریزند توی جادهها؟» اگر ایشان این سوال را از خود میکرد، حتما قبل از اعلام خبر به آقای وزیر زنگ میزد و میگفت: دکتر جان من اگر اعلام کنم کارتهای سوخت قابلیت ذخیره ۳۶۰ لیتر بنزین دارند، ممکن است هرجومرج بشود، آیا بهتر نیست ظرفیت ذخیره بنزین را بالا ببریم؟ وزیر هم احتمالا میگفت: بله مدیر عزیز، خیلی کار خوبی کردی خبررسانی نکردنی، حالا برو خبر بالا رفتن ذخیره سوخت را بده.
این طوری لحظاتی طعم سوسیس، ببخشید سوئیس را میچشیدیم و به چنین دولتی افتخار میکردیم که علیرغم طول و عرض گستردهاش، مدیرانی دارد که شرایط را میسنجند.
اما حالا شما برو بگو کارتهای سوخت قابلیت ذخیره کردن ۲۰ هزار لیتر سوخت را دارد، اگر کسی باور کرد!
باقی بقایتان.
انتهای پیام