امروز: سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الثلاثاء 29 شوال 1445 | 2024-05-07
کد خبر: 86521 |
تاریخ انتشار : 12 خرداد 1395 - 11:04 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

دین و اندیشه > دین – همشهری دو – روح‌الله کریمی:آیت‌الله محمدعلی فیض‌گیلانی از شاگردان و یاران حضرت امام، سینه‌ای پر از خاطرات و دلی سرشار از عشق به امام دارد؛ پیرمرد ۹۲ساله لاهیجانی از ۱۵خرداد ۴۲ که جرقه انقلاب در فیضیه زده شد، خانه شهید محلاتی را خرید تا افتخار همسایگی حضرت امام نصیبش شود. ايشان، […]

دین و اندیشه > دین – همشهری دو – روح‌الله کریمی:
آیت‌الله محمدعلی فیض‌گیلانی از شاگردان و یاران حضرت امام، سینه‌ای پر از خاطرات و دلی سرشار از عشق به امام دارد؛ پیرمرد ۹۲ساله لاهیجانی از ۱۵خرداد ۴۲ که جرقه انقلاب در فیضیه زده شد، خانه شهید محلاتی را خرید تا افتخار همسایگی حضرت امام نصیبش شود.

ايشان، بعد از پيروزي انقلاب در مسئوليت‌هاي حساسي ايفاي نقش كرده كه رياست و قائم‌مقامي ديوان عدالت اداري به مدت 8سال، نمايندگي حضرت امام در دانشگاه الزهرا، عضويت در 2 دوره مجلس خبرگان رهبري و عضويت در جامعه مدرسين حوزه علميه ازجمله آنهاست. در يكي از روزهاي منتهي به سالگرد ارتحال حضرت امام، با اين استاد حوزه در منزل قديمي‌اش همكلام شديم و خاطرات او از امام را زنده‌ كرديم.

آشنايي ما با حضرت امام از طريق شركت در درس خارج ايشان آغاز شد. در آن زمان ايشان يكي از شلوغ‌ترين درس‌هاي خارج فقه و اصول را در مسجد سلماسي اداره مي‌كردند. تعداد شركت‌كنندگان در اين درس، به قدري بود كه مسجد سلماسي مملو از جمعيت مي‌شد.

  • چه چيز باعث شد كه درس خارج حضرت امام را انتخاب كنيد؟

قدرت بيان و تسلط علمي حضرت امام فوق‌العاده بود. امثال آيت‌الله مكارم‌شيرازي و آيت‌الله سبحاني كه اكنون از مراجع تقليد هستند، از شاگردان حضرت امام بودند. تسلط علمي حضرت امام به قدري بود كه سؤال‌ها و اشكال‌هاي شاگردان را همان‌جا پاسخ مي‌دادند.

  • قبول داريد كه خيلي‌ها نمي‌دانند حضرت امام در مباحث علمي، فلسفي و فقهي تبحر زيادي داشتند؟

مردم بيشتر حضرت امام را به مبارزات انقلابي مي‌شناسند اما حوزويان مي‌دانند كه حضرت امام از نظر علمي در چه جايگاهي بودند. بسياري از كتاب‌هاي ايشان را عموم مردم نمي‌توانند درك كنند. شايد عامه مردم نتوانند امام را آنطور كه ما مي‌شناسيم، بشناسند.

  • در درس اخلاق حضرت امام هم شركت مي‌كرديد؟

از ابتداي ورود به قم باخبر شديم كه عصرهاي پنجشنبه در مدرسه فيضيه، درس اخلاق حضرت امام برگزار مي‌شود. ما هم در آن درس شركت مي‌كرديم.

  • چطور بود؟

در لاهيجان از وقتي كه مجالس وعظ و روضه‌خواني آزاد شده بود، در اينگونه مجالس شركت مي‌كرديم اما درس اخلاق حضرت امام هيچ تناسبي با آن مجالس نداشت. اين درس، داستان و قصه‌گويي و روضه‌خواني نبود بلكه به نحوه روش و رفتار ما نظر داشت؛ اينكه چگونه باشيم و اسلام از ما چه مي‌خواهد. در واقع به رفتار و گفتار و عقيده ما در زندگي ارتباط داشت. از اين نظر براي ما جذابيت خاصي داشت. ما هم روزشماري و ساعت شماري مي‌كرديم كه پنجشنبه برسد و در اين درس شركت كنيم. براي ما جالب بود كه استادي از نحوه عقايد و برداشت انسان مسلمان در زندگي صحبت مي‌كند. در اين جلسه غير از روحانيون، عده زيادي از بازاري‌هاي قم نيز شركت مي‌كردند. مطالبي كه در اين جلسه مطرح مي‌شد به قدري براي ما تازگي و جذابيت داشت كه تا پنجشنبه ديگر در گوش ما طنين‌انداز بود و بسياري از كلمات و جملات در ذهن ما نقش مي‌بست و سعي مي‌كرديم كه آنگونه باشيم.

  • از چه زماني همسايه حضرت امام شديد؟

ابتداي ورود به حوزه، در حجره زندگي مي‌كرديم. چند سال بعد، در خيابان چهارمردان مستأجر بوديم. بعد از ارتحال پدرم مقداري ارث به من رسيد و تصميم گرفتم خانه‌اي خريداري كنم. پس از جست‌وجوي زياد از اين خانه كه متعلق به شهيد محلاتي بود خوشم آمد. با شهيد محلاتي در مورد قيمت خانه به تفاهم رسيديم ولي چون پدر همسر ايشان مي‌خواست چند روز در قم باشد، قرار شد بعد از بازگشت بستگان آقاي محلاتي در آن خانه سكونت داشته باشيم. همان شب شنيديم كه حضرت امام را – كه بعد از جريان 15خرداد دستگير كرده بودند- به قم منتقل كردند. جمعيت زيادي براي ديدن امام آمده بودند. امام را به همان خانه‌اي كه من از شهيد‌محلاتي خريده بودم منتقل كردند. من در خانه را زدم و پسر بچه 12-10 ساله‌اي جلوي در آمد و گفت: ملاقات نيست. من با خنده گفتم صاحبخانه هستم. وارد اتاق كه شدم، حضرت امام نشسته بودند. دست ايشان را بوسيدم و آقاي قدس محلاتي پدر همسر شهيد محلاتي به امام گفته بود كه اين خانه را آقاي فيض خريده است. امام فرمودند: من خيلي خوشحال شدم، چون نگران بودم كه اين خانه را چه‌كسي خريداري مي‌كند. معلوم شد كه آقاي محلاتي قبلا به حضرت امام پيشنهاد داده بود كه اين خانه را براي آقا مصطفي يا احمد آقا بخرد ولي امام تمايل نداشت.

  • چرا امام تمايل نداشت؟

امام مرجع تقليد بود و مردم به ايشان وجوهات مي‌دادند. اگر ايشان اين خانه را خريداري مي‌كردند ممكن بود نظر مردم نسبت به ايشان و ساده‌زيستي ايشان تغيير كند.

  • چه دليلي داشت كه حضرت امام نسبت به خريد و فروش اين خانه نگران باشند؟

ممكن بود اين خانه را نيروهاي ساواك خريداري مي‌كردند تا حضرت‌امام را زيرنظر داشته باشند.

  • با ايشان رفت‌وآمد داشتيد؟

مدتي پس از اينكه در خانه خودمان استقرار يافتيم از حضرت امام و اعضاي دفترشان براي وليمه خانه دعوت كردم. ايشان، آقا‌مصطفي و تعدادي از اعضاي دفتر به منزل ما آمدند. ما هم خيلي خوشحال بوديم كه در خدمت مرد بزرگي همچون حضرت امام هستيم.

  • با خانواده امام چطور؟

همسرم گاهي منزل ايشان مي‌رفتند ولي همسر و فرزندان حضرت امام از اينكه بخواهند به منزل همسايه‌ها بروند خيلي مراقبت مي‌كردند. البته زندگي حضرت امام خيلي ساده بود و گاهي اگر به امكانات و وسايلي احتياج داشتند، از منزل ما مي‌بردند.

  • رفتار حضرت امام با همسايه‌ها و شاگردان چطور بود؟

حضرت امام با همه رفتار كريمانه داشتند. ايشان الگو و اسوه اخلاق بودند و كمالات اخلاقي در وجود ايشان موج مي‌زد. حضرت امام با همسايه‌ها، شاگردان و مردم خيلي مودبانه رفتار مي‌كردند.

  • شما در حمله رژيم به فيضيه در 15خرداد سال 42 هم حضور داشتيد و حتي زخمي هم شديد. واكنش حضرت امام به اين جريان به چه شكل بود؟

فروردين 42 بود كه مراسم سالروز شهادت امام صادق(ع) از سوي آيت‌الله العظمي گلپايگاني در مدرسه فيضيه برگزار شد. وقتي بنده وارد مدرسه شدم و در گوشه‌اي نشستم، احساس كردم مجلس غيرعادي است. نيروهاي ساواك كه در پوشش كارگر و كشاورز به مراسم رفته بودند پاي منبر نشسته بودند و سعي داشتند مراسم را بر هم بزنند. وقتي مراسم تمام شد، طلبه‌ها از اينها فاصله گرفتند و اينها وسط مدرسه ماندند. يكي از آنها اسلحه خود را كشيد و تير هوايي شليك كرد. ما هم از طبقه دوم مدرسه فيضيه ناظر اين صحنه بوديم. همان جا ديديم كه مردي از بيرون مدرسه يك بسته بزرگ كه در آن چوب بود را با خود به حياط مدرسه برد. وقتي چوب‌ها را زمين گذاشت، هر كدام از مأموران رژيم يك چوب بر‌داشتند و شروع كردند حمله به سوي طلبه‌ها. من هم در آن جريان 2بار كتك خوردم. حتي تعدادي از طلبه‌هاي زخمي را از فيضيه به منزل امام بردند. بعد از جريان مدرسه فيضيه كه مبارزه علني شد هدف رژيم كوتاه آمدن روحانيت بود، اما امام خميني كوتاه نيامد و براي روشنگري مردم سخنراني تندي عليه شاه داشتند.

  • حوادث 15خرداد و تبعيد امام چگونه شكل گرفت؟

عصر عاشوراي سال 42 كه 13خردادماه بود، حضرت امام با سخنراني افشاگرانه خودشان علنا وارد مبارزه عليه رژيم شد. آن سخنان جسورانه حضرت امام كه خطاب به شاه گفتند «آقاي شاه نصيحت مرا بشنو» در همين مراسم بود. سخنراني حضرت امام در فيضيه كه هزاران نفر از زائران هم حضور داشتند خيلي قابل توجه بود. ايشان در سخنان خودشان پرده از چهره زشت رژيم برداشتند و نقشه‌هاي آنها را برملا كردند. حتي در گذشته هيچ شخصيتي تا اين اندازه با رژيم درگير نشده بود. آن شب با اينكه حضرت امام پياده به منزل رفت ولي هيچ‌كسي از دولتي‌ها متعرض ايشان نشد زيرا احتمال مي‌دادند مردم مقاومت كنند. شب سيزدهم محرم، نزديك اذان صبح، ايشان را در منزل دستگير كردند و به تهران بردند. فرداي آن روز مراجع تقليد كه خبر دستگيري امام را شنيدند، جمع شدند و مردم قم هم در حرم حضرت معصومه(س) و خيابان‌هاي اطراف حرم اجتماع كرده بودند كه آن كشتار 15خرداد پيش آمد و معلوم شد كه رژيم براي پيشبرد اهداف خود و اسرائيل، حاضر شده بود مردم خود را قتل عام كند تا صداي مخالفان خاموش شود.

  • حضرت امام چند‌ماه بعد از دستگيري به قم برگشتند؟

حدود 8‌ماه بعد از آن جريان، حضرت امام آزاد شدند. آمدن ايشان به قم يك نعمت بود، چون كسي پيش‌بيني نمي‌كرد كه امام با آن سخنراني تند در مدرسه فيضيه به‌زودي به قم برگردند.

  • ايشان در منزل خودشان سخنراني عمومي داشتند؟

بله. حضرت امام چند سخنراني خيلي مهم در منزل خودشان داشتند. يكي از اينها مربوط به قانون مصونيت مستشاران آمريكايي بود كه منجر به دستگيري مجدد ايشان شد.

  • از كيفيت برگزاري آن مراسم بگوييد.

روز چهارم آبان 43 كه همزمان با سالروز ميلاد حضرت فاطمه(س) بود حضرت امام تصميم گرفتند در مورد قانون مصونيت مستشاران آمريكايي سخنراني و از اين طريق مخالفت خود را ابراز كنند. ما با وجود اينكه همسايه حضرت امام بوديم ولي از اين سخنراني اطلاع نداشتيم. صبح آن روز ديدم مردم دسته دسته به سمت منزل امام در حركت هستند. پرسيدم چه خبر است؟ گفتند امام سخنراني دارد. افراد زيادي از تهران آمده بودند و مي‌گفتند در بازار تهران شايع بود كه امام امروز سخنراني دارد و حتي بعضي از اين افراد ضبط صوت هم با خود آورده بودند تا سخنراني امام را ضبط كنند. تراكم جمعيت به قدري بود كه در حياط منزل امام و كوچه، جا براي ايستادن نبود. من در منزل خودم را باز كردم تا مردم از حياط منزل ما هم استفاده كنند. كساني كه ضبط صوت داشتند هم از برق منزل ما براي ضبط صداي امام استفاده مي‌كردند. حضرت امام خيلي جسورانه سخنراني كردند. با اين سخنراني، امام تير‌آخر را به چله كمان گذاشت. اين در حالي بود كه رژيم فكر مي‌كرد با دستگيري امام و كشتار مردم در 15خرداد، روحانيت اخطار لازم را درك كرده و ديگر به‌خود جرأت نمي‌دهد كه در امور كشور با رژيم مخالفت كند. رژيم تصميم گرفت حضرت امام را بعد از آن سخنراني دستگير كند و ايشان را شبانه به تركيه و بعد هم عراق تبعيد كند تا شايد زير سايه مراجع آنجا خرد شوند. وقتي امام به عراق رفت، نه‌تنها از طرف مراجع نجف نسبت به ايشان بي‌اعتنايي نشد بلكه روزبه‌روز موقعيت امام در نجف بهتر شد و ايشان تدريس موفقيت‌آميزي در نجف داشتند.

  • گويا در قضيه دستگيري حضرت امام زخمي شديد.

چند روز بعد از سخنراني حضرت امام در آبان 43، نزديك صبح متوجه شديم كه يك نفر با دسته كليد، قصد دارد در خانه را باز كند. چند كليد را امتحان كرد ولي در باز نشد. فكر كرديم دزد است. جلوي در رفتم و پرسيدم كسي هست؟ يك نفر پشت در از من خواست در را باز كنم. وقتي كليد پشت در را كشيدم، بلافاصله يك لگد محكم به در خورد و راستاي در به پيشاني من برخورد كرد و پيشاني‌ام شكست. از شدت درد، حالم دگرگون شد و به روي زمين افتادم. ناگهان ديدم حدود 20نفر، يكي يكي وارد خانه شدند. نيمي از آنها چاقو در دست و عده‌اي هم اسلحه به دوش بودند. يكي از مأموران نزديك من آمد و گفت: خميني كجاست؟ من فهميدم كه اينها دنبال امام خميني هستند. گفتم در منزل خودش است و اينجا منزل من است. آنها در منزل ما، اتاق‌ها را يكي پس از ديگري جست‌وجو كردند و همه از منزل خارج شدند. اين عمل چاقو به دست‌ها و اسلحه به دوش‌ها بيشتر مرا ناراحت كرد، چراكه فكر كردم اينها قصد كشتن امام را داشتند. وقتي از منزل بيرون رفتند، من خون سر و صورتم را پاك كردم و جلوي در رفتم. يكي از ماموران، سرنيزه اسلحه را روي سينه من گذاشت و گفت: برو داخل و در را ببند. نردباني روي در گذاشتم و از پنجره بالاي در، نظاره‌گر اين جريان بودم. در اين هنگام ديدم حضرت امام از در خانه استيجاري كنار منزلشان بيرون آمدند و سوار ماشين فولكس شدند و با آنها رفتند. با رفتن اينها كه حدود 200نفر بودند، ما هم آمديم داخل كوچه و كم‌كم همسايه‌ها هم آمدند. پرسيدند چه شده؟ من هم جريان را براي مردم تعريف كردم. ساعتي بعد حاج آقا مصطفي آمد و جريان دستگيري حضرت امام را براي ايشان هم تعريف كردم. فكر مي‌كنم تنها ناظر اين صحنه من بودم.

  • رمز موفقيت حضرت امام را در چه مي‌دانيد؟

حضرت امام با مردم صادقانه رفتار مي‌كردند. ايشان وقتي صحبت از حلال و حرام الهي مي‌شد خيلي شجاع و نترس بودند. در برخي مواقع با اينكه مي‌دانستند پس از سخنراني دستگير مي‌شوند، به هيچ‌وجه ترس به‌خود راه نمي‌دادند. امام يك مرد الهي بود و فقط از خدا مي‌ترسيد. تكيه به مردم عنصر ديگر موفقيت حضرت امام بود. ايشان بدون اتكا به سرنيزه داخلي و خارجي، سلطنت را در هم كوبيدند. اين شجاعت و اقدام حضرت امام در تاريخ، بي‌سابقه است. حضرت امام با اينكه مي‌توانستند از مردم بخواهند كه با اسلحه وارد خيابان شوند و درگيري مسلحانه داشته باشند ولي اين كار را نكردند و به قدرت و نصرت خداوند و پشتيباني مردم اعتماد داشتند.

  • اين خانه بوي امام مي‌دهد

خانه تاريخي حضرت امام كه در محله يخچال قاضي قم واقع شده اين روزها محل بازديد گردشگران خارجي و داخلي است. اين خانه كه حدود يك قرن پيش ساخته شده در عين سادگي نوعي حس مانايي به انسان مي‌دهد. وقتي از در چوبي اين خانه وارد حياط آن شويد، حوض 8 ضلعي، باغچه حياط و گلدان‌هاي شمعداني لب حوض چشم نوازي مي‌كنند. دروديوارهاي بي‌نقش و نگار اين خانه حكايت از صفا و صميميت ساكنان آن دارد. وسط اين بنا راه‌پله‌اي ساخته شده كه خانه را به 2 بخش بيروني و اندروني تقسيم كرده. اين خانه خشتي300 مترمربع مساحت دارد و شامل 2 طبقه همكف و زيرزمين است. حضرت امام پس از اينكه وارد حوزه علميه قم شدند، 8سال در حجره‌هاي مدرسه فيضيه زندگي كردند. ايشان پس از ازدواج، 16سال در 7خانه مستأجر بودند و در سال1324 به‌عنوان مستأجر در خانه معروف به يخچال قاضي سكونت داشتند. يك سال بعد، صاحب خانه تصميم گرفت اين خانه را بفروشد. حضرت امام اين خانه را 13هزار تومان از محل فروش ملك ميراثي خود در خمين خريداري كرده و تا سال ۱۳۴۲ در آن زندگي كردند. خانه حضرت امام در طول 19سال شاهد اتفاقات عجيب و تاريخ‌ساز بود. جرقه انقلاب از همين منزل زده شد و شعاع آن به سراسر دنيا تابيد. به گفته حجت‌الاسلام «عزت‌الله كاظمي» مسئول فرهنگي بيت حضرت امام، اتاق مهماني اين منزل را مي‌شود اتاق انقلاب نامگذاري كرد؛ چون سخنراني‌هاي مهم حضرت امام در اين اتاق بود. او خاطرات زيادي از حضور عاشقان حضرت روح‌الله در اين خانه تاريخي دارد. كاظمي مي‌گويد: چند روز پيش 5خانم از كشور كويت براي بازديد خانه حضرت امام به اينجا آمده بودند. 2نفر از آنها پس از ورود به حياط، گريه مي‌كردند. وارد اتاق‌ها كه شدند، گفتم اينجا اتاق انقلاب است و اين عكس متعلق به همين اتاق است. وقتي مكان سخنراني حضرت‌امام را به آنها نشان دادم، روي زمين نشستند و صداي هق هق گريه آنها بلند شد. حجت‌الاسلام كاظمي مي‌افزايد: امام خميني(ره) 50سال قبل در اين خانه زندگي مي‌كرده ولي روح ايشان چنان در اين مكان حاكم است كه افرادي كه وارد اينجا مي‌شوند احساس آرامش مي‌كنند؛ چون حضرت‌امام در اين خانه، سال‌ها مناجات و بندگي خدا را مي‌كرد. خانه تاريخي حضرت امام از سال75 به‌عنوان يكي از آثار ملي به ثبت رسيده است.

Let’s block ads! (Why?)

RSS

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید