سفیران صلح خبر نیوز: شاید جوانان امروز به یاد نداشته باشند؛ در زمان‌های نه چندان دور در دامنه کوه آبیدر استخری روباز برپا شده بود که هر ساله از آب چشمه‌ها و بارش باران پر می‌شد و مردم با شور و اشتیاق با بهایی اندک به آب تنی در آن می پرداختند. به گزارش ایسنا، حال […]
سفیران صلح خبر نیوز: شاید جوانان امروز به یاد نداشته باشند؛ در زمان‌های نه چندان دور در دامنه کوه آبیدر استخری روباز برپا شده بود که هر ساله از آب چشمه‌ها و بارش باران پر می‌شد و مردم با شور و اشتیاق با بهایی اندک به آب تنی در آن می پرداختند.
به گزارش ایسنا، حال از آن زمان بیشتر از 20 سال می گذرد، اما در چند روز اخیر با بارش های مکرری که کردستان را بهره‌مند کرده است، باز هم مردم با لطف و عنایت مهندسی شهرسازی و شهرداری، گذشته نه چندان دور در ذهنشان تداعی شده است.
سنندج شهری است کوهستانی که با چند روز بارش باران به استخری عظیم مبدل شده؛ گاهی هوس می‌کنیم از پشت بام با شیرجه قورباغه‌ای به داخل آب بپریم!!! البته شاید این نشان از توجه ویژه مسئولان به رشته پایه شنا دارد.
نمیدانم این سخنان طنزی شیرین است یا واقعیتی تلخ! اما به نظر من باید گفت این واقعیتی تلخ است که این روزها با آن مواجه شده ایم!
و اما برسیم به بحث زیرگذر «هادی ضیاءالدینی» که پس از تعویض چندین پیمانکار و مهندس و با چند سال تاخیر، بالاخره افتتاح شد.
این زیرگذر از لحاظ نورپردازی جلوه خاصی را به بافت این شهر داده بود و هر خودرویی که از آنجا عبور می‌کرد برای تشکر بوقی می زد! البته کسی چه می داند شاید همین بوق زدن‌ها هم در آینده نه چندان دور موجب تخریب این زیرگذر شود!
بگذریم؛ این مسئله گذشت تا چند روز پیش که بارش رحمت الهی بر آسمان کردستان و شهر سنندج باریدن گرفت و به روح و جان مردمان این دیار طراوت بخشید؛ غافل از اینکه این باران به لطف پروژه های کارشناسی نشده، استخری به وجود آورد به وسعت یک شهر!!!
باران بشدت بارید و استخر ضیاءالدینی! ببخشید زیرگذر ضیاءالدینی آبگیری شد!!! تا جایی که خودروها در وسط آب ماندند؛ البته مردم ما باید عاقل بودند و به این مسئله فکر می کردند که این زیرگذر چند منظوره است؛ در فصل تابستان جهت عبور خودرو، پاییز استخر شنا و در زمستان هم قطعا از آن می توان به جای پیست اسکی از آن بهره مند شد، خدا خیرتان بدهد واقعا چنین ایده‌ای را در تمام جهان نه دیده و نه شنیده بودیم.
اما شنیدن کی بود مانند دیدن!!!
چه محیط مفرحی! دیگر مردم شهر من با دیدن این عجایب چندگانه! به فکر بیکاری و وام و قرض و قوله نمی‌افتند؛ اما ای کاش در این میان یک نکته کوچک هم رعایت می شد و آن اینکه تمهیداتی برای حضور نجات غریق ها هم فراهم می شد تا خدای ناکرده زبانم لال اگر در این استخر پهناور برای کسی اتفاقی افتاد آنها را نجات دهند.
منبع:پایگاه خبری آفتاب
