بلوری که از او با عنوان پدر حادثهنویسی مطبوعات ایران یاد میشود در یادداشتی که در اختیار صلح خبر قرار داده، از وضعیت مطبوعات در روزهای کرونایی و روزنامهنگارانی که در این مدت بیکار و خانهنشین شدهاند، سخن گفته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«جمعی از خبرنگاران مطبوعات پس از سالها قلم زدن بدون گرایشهای سیاسی و جناحی و تحمل مشکلات اقتصادی ناشی از حقوق اندک بهخاطر عشق و علاقه به کار، در آستانه سال نو با تصمیم مدیران چند روزنامه از کار برکنار شدند و با دست خالی به خانهنشینی روی آوردند تا روزهای سخت ناشی از بیکاری را بگذرانند.
در این تصمیم، کاهش شدید تیراژ مطبوعات، نبود رغبت در تولیدکنندگان کالا و خدمات به چاپ آگهی و گرانی ملزومات چاپ ازجمله کاغذ را دلیل این کار عنوان میشود، بیآنکه خبرنگاران و نویسندگان نقشی در این مشکلات داشته باشند.
امروزه بخشی از مشکلاتی که گریبانگیر مطبوعات شده و بیش از همه از نظر اقتصادی خانوادههای خبرنگاران را گرفتار کرده، ناشی از اهدافی غیر از اصول روزنامهنگاری مدیرانی بوده است که برای رسیدن به اهداف سیاسی و اجتماعی یا حفظ مقام و موقعیتهای بهدستآمده، بدون داشتن تجاربی در روزنامهنگاری روی به این حرفه آوردهاند و جوانان خبرنگار را با حداقل حقوق ماهانه که اغلب همپا با دستمزد کارگران ساده ساختمانی است، بهکار گرفتهاند و شیوه سوداگرانه اهداف سیاسی و جناحی در امر روزنامهنگاری با دیگر غفلتها در اصول روزنامهنگاری سبب شده با کاهش شدید و رغبت عمومی نسبت به مطبوعات روبهرو شویم. هر چند بسیاری بر این باور هستند که با ورود شبکههای تصویری و شنیداری ضربهای تاثیرگذار به مطبوعات وارد شده است در حالیکه این شبکهها نمیتوانند جایگزین مطبوعات با ویژگیهای خاص شوند.
افکار عمومی بهخاطر دارد در سالهای دور پس از انتشار روزنامهها، هر روز شاهد بودیم که خوانندگان با چه اشتیاقی در ادارات، روی نیمکت پارکها و حتی اتوبوسهای شهری سر روی صفحات مختلف روزنامهها خم میکردند و سرگرم مطالعه گزارشها و خبرهای روز میشدند، اما امروزه میبینیم که در سراسر واگنهای مترو و… مردم سر روی صفحات روشن موبایل خم کردهاند، اما عجیب اینکه هیچکدام به مطالعه اخبار و گزارشهای خبری سایتها سرگرم نیستند، بلکه همگی به حل جدولها و معماهای مختلف مشغول هستند.
با ایجاد تحول کیفی در مطبوعات میتوان اشتیاق عمومی به مطالعه روزنامهها را برانگیخت. همانگونه که در دهههای ۴۰ و ۵۰ شاهد بودیم تیراژ روزنامههای کیهان و اطلاعات با حضور خبرنگاران باتجربه و روی اصل رقابت بین خبرنگاران دو روزنامه و تامین شغلی و بهرهمندیشان از دستمزد تیراژ روزنامهها هر یک با ۲۰۰هزار نسخه در روز منتشر میشدند که در اواخر دهه ۵۰ با سرعت قابلتوجهی تیراژ هر یک از این روزنامهها افزایش یافت و در اواخر سال ۵۷ با وجود حدود ۳۰ میلیون نفر جمعیت هر یک از این دو روزنامه روزانه با یک میلیون نسخه منتشر میشدند، در حالیکه امروزه با وجود جمعیتی افزون بر ۸۰ میلیون نفر جز روزنامههای همشهری و ایران، بقیه روزنامهها تیراژی حتی کمتر از ۱۰ یا حتی ۵هزار نسخه دارند که نیمی از این تیراژ هم به فروش نمیرسد.
در آن زمان مدیران روزنامهها بر این واقعیت اشاره داشتند که تجربه کاری روزنامهنگاران یکی از عوامل اصلی رونقها بوده است و همانگونه که یکی از این مدیران در تایید بر تجربه خبرنگاران میگفت: میتوان مدرنترین ماشین چاپ را از آلمان خریداری کرد و طی مدت دو یا سه ماه همزمان با تدارک ابزار مورد نیاز روزنامهای را منتشر کرد اما برای کسب تجربه یک خبرنگار باید حداقل پنج سال سرمایهگذاری کرد.
اما امروز شاهد هستیم خبرنگارانی در روزنامهها با حداقل دستمزد و تحمل تنگناهای اقتصادی بر خانوادهها، صبورانه به کار ادامه میدهند و کسب تجارب ارزنده میکنند، اما برخی از مدیران مطبوعات به خاطر بالا رفتن هزینههای چاپ و انتشار جمعی از آنان را اخراج میکنند. در حالیکه مدیران کارآزموده سابق حتی با فرارسیدن دوره بازنشستگی خبرنگاران، آنها را دعوت به فعالیت دوباره در روزنامهها میکردند تا از تجربههای آموزندهای که کسب کردهاند، استفاده کنند.
امروزه در بسیاری از واحدهای مطبوعاتی، با دستمزدهای اندک، بدون بهرهمند کردن از مزایای قانون کار، بیمه تامین اجتماعی، درمان و بازنشستگی با خبرنگاران قراردادهای دو یا سه ماهه تنظیم میکنند که در پایان هر دوره میتوانند از تجدید قرارداد خودداری کنند و به فعالیت آنان پایان دهند؛ با این دلجویی که از این پس میتوانند بهصورت خرید و فروش گزارش و خبر با روزنامه همکاری کنند. بیشتر اینگونه پیشنهادها جنبه تعارفی دارد، در حالیکه بسیاری از مدیران با بهرهمندی از قلمزنی چندساله خبرنگاران به مال و مکنت قابل توجهی میرسند و در صورت بینیازی به چنین نیروهای کارآمدی آنان را بدون برگزاری مراسمی قدرشناسانه بهخاطر سالها فعالیت صادقانه با آینده بیمناک ناشی از بیکاری به حال خود وامیگذارند.
یکی از همین مدیران در دفتر کار پرتجملش در ساختمان بلندمرتبه چندده میلیاردیاش که ثمره تلاش صادقانه گروهی از خبرنگاران است، هنگامیکه حکم پایان خدمت چند تن از قلمبهدستان را تنظیم میکرد، حتی در اندیشه برگزاری مراسمی نبود تا برای قدردانی از زحمات این خبرنگاران، مراسم خداحافظی سادهای برگزار کند و پاداشی به نشانه حقشناسی به خاطر سالها تلاش صادقانه بپردازد.»
انتهای پیام