اخراج دیپلمات های روسی و اتحاد غرب به گزارش مجله اخبار روز صلح خبر ؛ در چند روز اخیر شاهد اخراج دیپلمات های زیادی در آمریکا و اروپا بوده ایم. این مساله در پی ادعای دولت انگلیس در رابطه با مرگ مشکوک جاسوس اسبق روس در انگلستان به راه افتاده است. کاخ سفید با صدور بیانیهای اخراج ۶۰ […]
اخراج دیپلمات های روسی و اتحاد غرب
به گزارش مجله اخبار روز صلح خبر ؛ در چند روز اخیر شاهد اخراج دیپلمات های زیادی در آمریکا و اروپا بوده ایم. این مساله در پی ادعای دولت انگلیس در رابطه با مرگ مشکوک جاسوس اسبق روس در انگلستان به راه افتاده است. کاخ سفید با صدور بیانیهای اخراج ۶۰ دیپلمات روس و تعطیلی کنسولگری روسیه در سیاتل را تایید کرد. از طرف دیگر کشورهای اروپایی و کانادا نیز در اقداماتی مشابه اخراج دیپلمات های روس را در دستور کار خود قرار دادند.
کاخ سفید در بیانیه خود اعلام کرده است اقدام امروز، با کاهش توانایی روسیه برای جاسوسی، ایالات متحده را امنتر میکند. با این اقدام، ایالات متحده و متحدانش برای روسیه روشن میکنند که اقداماتش بدون تبعات باقی نمیماند. از سوی دیگر سفير روسيه در واشنگتن به وزارت امور خارجه آمريکا برای اخراج ديپلمات های روسی اعتراض کرد.
فارغ از اینکه این اقدامات به بهانه پاسخ به مسمومیت یک جاسوس دوجانبه روستبار در انگلیس صورت گرفته است، و هنوز هیچ مدرک رسمی دال بر اثبات آن ارائه نشده است، می توان به نکات مهمی در زمینه اتحاد استراتژیک بلوک غرب در مقابل وقایع سیاسی و جهانی دست یافت.
اینگونه عملیات روانی و اجرایی و تحریم های پس از آن بر یکی از کشورهای قدرتمند و صاحب حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل، به ما می آموزد که اتحادیه اروپا، آمریکا و متحدانش هیچگونه تعهدی به مبانی اخلاقی و قواعد سیاسی بین المللی در مواجهه با رقبای خود در سطح جهان ندارند و تنها به منافع خودشان می اندیشند.
ساده انگاری است که بپذیریم این هیاهوها و جنجال های دیپلماتیک، به علت حمایت از یک شهروند روس تبار ساکن انگلستان است یا برای دفاع از انسانیت و حقوق بشر! پُر واضح است سیستم ادارکی و احساسی غرب، در یک بهم تنیدگی ِ پیچیده با آمریکا بر سر منافع مشترکشان، سبب واکنش های زنجیره ای به وقایع بین المللی و جهانی است. این سیستم پس از جنگ جهانی دوم و دوران جنگ سرد، باعث اتحّاد غرب در مقابل شرق بوده است. خواه این شرق روسیه باشد خواه افغانستان، عراق و سوریه.
به همین دلیل است که باید در سطح منطقه غرب آسیا به دنبال تشکیل یک ساختار متحد برای حل مسائل منطقه ای بود. این ساختار متحد همچنین می تواند عملکرد فرامنطقه ای در آسیا و در سطح جهانی داشته باشد. شاید با این حربه بتوان، به یک موازنه قدرت در مقابل سیاست های انگلیسی و مستعمرات قرن هفدهمی استقلال یافته از امپراطوری بریتانیا، دست یافت.
شورای سردبیری