این دیپلمات قدیمی که برای تحلیل شرایط امروز انتخابات در عرصه سیاست داخلی، ابتدا به وضعیت ایران در عرصه سیاست خارجی اشاره میکند براین باور است که جناح رقیب نمیتواند جریان اصلاحات را برکنار کند و در عین حال از رفع اختلاف این جریان با شورای نگهبان حرف میزند.
صادق خرازی در ابتدای گفت وگو با صلح خبر تاکید کرد: اصلاحات باید تکلیف خودش را با خود مشخص کند، آیا جایز اخلاقی و ملی داریم که بخواهیم انتخابات را تحریم کنیم یا مشارکت نیم بند داشته باشیم؟ علارغم بی مهریها یا مشکلاتی که در فرآیند تایید صلاحیت ها وجود دارد یا بد سلیقیگیهایی که میبینیم یا حتی دشمنیهایی که با اصلاحات می شود؛ آیا ما این جواز را داریم که در انتخابات مشارکت فعال نداشته باشیم؟ این پرسش مهمی است.
وی گفت: در این مقطع سیاسی ما باید خردورزانه تر با مسائل ملی برخورد کنیم. نباید با تمام حقیقتهای موجود کینه ورزانه و بی تفاوت برخورد کرد. باید تحلیلی از تحولات سیاسی و ملی مان داشته باشیم و بر اساس آن چیستی یا چرایی شرکت یا عدم شرکت را به بحث بنشینیم. در مقطع فعلی یکی از حساس ترین ایام تاریخ سیاسی ایران رقم خورده است؛ نه تاریخ انقلاب ایران، نه تاریخ جمهوری اسلامی، نه تاریخ اصلاحات، نه تاریخ جنبش اجتماعی مردم؛ بلکه به زعم من به دلیل تصمیم و ارادهای که در آن سوی آب ها در اتاقهایی متشکل از دشمنان کینه توز ایران، اعم از عبری و عربی، صهیونستی و امپریالیستی گرفته میشود، ضرورت دارد نگاه واقع بینانهتری را در ذهن خود داشته باشیم.
خرازی خاطر نشان کرد: تیمی در آمریکا نشسته که جواز قتل سلیمانیها را میدهد. همان تیم و اندیشه در سالهای پایانی جنگ سرد اتاق فکر ریگان شده بود. بعد از تحولاتی که سال 1986 در لهستان و چکاسلواکی اتفاق افتاد، آمریکاییها به یک جمع بندی عینی رسیدند که ناقوس مرگ قدرت شرق، ابر قدرت مارکسیسم و کمونیست به صدا درآمده و بر اساس این نگاه، راهبردی در اختیار گرفتند که انهدام ساختار سیاسی اتحاد جماهیر شوروی یعنی انهدام ابر قدرت شرق، انهدام هیمنه ابر قدرت مارکسیسم که جهان را در اختیار گرفته بود را در میان داشت.
وی تصریح کرد: بر این اساس آمریکا به عنوان کشوری که بیشترین حجم امنیت ملیاش را مقابل جماهیر شوروی هزینه کرد خیلی جدی شد، در این مسیر جلو رفت تا به ماجرای دیوار برلین و پس از آن رسید.
دبیرکل حزب ندای ایرانیان گفت: در تحلیلهایمان در نظر داشته باشیم تا قبل از ترامپ یک آمریکا داریم و از زمان حضور او به بعد با یک آمریکای دیگر مواجه هستیم. متاسفانه آمریکاییها در جزیره ترامپ ، همه موازین حقوق بینالملل را که برای زندگی جهانی تعمیم داده شده بود، به بازی گرفتند.
وی گفت: بر اساس تحلیلهای نادرست آمریکاییها دچار توهم سیاسی شدند. این توهم سیاسی با توطئه اسرائیلیها، توطئه اعراب و توطئه مخالفین قسم خورده ایران همراه شد. آنها تا زمان ماجرای بنزین یک استراتژی برای ایران داشتند و روی خط رژیم چنج(تغییر رژیم سیاسی ایران) حرکت میکردند. وقتی به خط تغییر رژیم نرسیدند، در خط تغییر ساختار قدرت ایران تصمیاتی گرفتند. متاسفانه با بیخردیهایی که ما در ماجرای بنزین گرفتیم، توانستند اقداماتی انجام دهند.
وی ابراز عقیده کرد: صادقانه بگویم ماجرای بنزین در ایران هم قدرت بازدارنده ایران را کم؛ هم مشکلات زیادی را ایجاد و هم نامه قتل برادر شهیدم قاسم سلیمانی را امضاء کرد. جمع بندی آمریکایی ها این شد که ایرانیها در موقعیت سال 1986 هستند و الان وقتش است که ایرانی ها را در جا سرکوب کنند. آنها فکر کردند می توانند با برنامه ریزی و کار جدی روی ایرانیان در اتاق فکرهایشان، برنامههایشان را پیش ببرند. انهدام ساختار سیاسی ایران و انهدام ستون فقرات نظام دیوان سالار ایران مهم ترین استراتژی ایالت متحده آمریکا بود. میگفتند کنار این تغییرات رژیم چنج هم می آید و ما هم به اهدافمان میرسیم. شهادت قاسم سلیمانی و اشتباهات دولت در بنزین و مشکلات دیگر کشور ما را در موقعیت ضعف قرار داد.
خرازی تصریح کرد: لازم است بگویم که دوشنبه بعد از ماجرای بنزین آمریکایی ها قرار بود طرح مشترک ایران و فرانسه را امضاء و عملی کنند، اما نکردند. قطریها میگویند هربار ما آمدیم کاری را به جایی برسانیم شما ضعیف شدیدف موقعیت ما هم متزلزل شد. همین موضوع را عمانیها و سایر کشورهای منطقه هم میگویند.
وی گفت: متاسفانه این موضوع باعث شد اتاق فکری که دنبال مهار و توقف قدرت فزاینده ایران بود به این جمع بندی برسد که الان وقتش است و دوران طلایی مهار ایران فرا رسیده است. با این استراتژی قاسم را زدند. عملیاتهای پی در پی کردند و الان هم میکنند تا ایران را مهار کنند، ساختار نظام دیوان سالار ایران را منهدم کنند، اتحاد ایران را بشکنند، قدرت فزاینده ایرانی ها را محدود کنند و قدم به قدم به اهداف خود نزدیک شوند.
خرازی در ادامه همین موضع افزود: در چنین شرایطی چه طور می توانیم به سیاست داخلی ایران بی تفاوت باشیم؛ یک اشتباه، یک توطئه یا یک انحراف شرایط را تغییر میدهد.
دبیرکل حزب ندای ایرانیان سپس گفت: در ماجرای هواپیمای اوکراین دیدم که چه قدر یک اشتباه میتواند روی افکار عمومی تاثیر منفی بگذارد. آقایان در قانع کردن افکار عمومی مشکل داشتند. به نظر من غیر حرفهایها کار رسانهای دولت روحانی را به عهده گرفتهاند و این بدترین ضربه ای بود که دولت روحانی به خودش زد، در حالی که زیباتر و بهتر از این می توانستند این مشکلات را مدیریت کنند.
وی در ادامه این گفتوگو اظهار کرد: حالا در چنین شرایطی، جریان اصلاحات می خواهد بگوید من در انتخابات شرکت نمیکنم؟ اصلاحات می خواهد بگوید من قدرت بازدارندهام این است؟ علارغم همه حرف های حقی که نسبت به بیمهریهایی که نسبت به اصلاحات شده، وجود دارد؛ باید در انتخابات شرکت کرد.
خرازی خطاب به منتقدان جریان اصلاحات گفت: سالها است که شعار میدهند اصلاحات را می خواهیم دفن کنیم و نتوانستند. می گویند می خواهند اصلاحات رامنهدم میکنیم، اما خب نتوانستند.
وی ادامه داد: ما به عنوان خردمندان و خرد ورزان صحنه سیاسی اصلاحات چه می خواهیم بکنیم . آیا مجوز عقلی و نقلی داریم که در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم؟ این پرسشها را به همراه تحلیل سیاسی که خدمتتان ارائه دادم را در جلسه شورایعالی اصلاحطلبان مطرح کردم. دیدگاه من این است که در اینجا باید با همه وجودمان در انتخابات فداکاری کنیم؛ همان فداکاری که محمد خاتمی در سال 1390 کرد . فداکاری پشتبندش قدرت فزاینده ای برای صحنه گردانان سیاسی به جود میآورد. ما باید در انتخابات شرکت کنیم. علارغم اینکه خیلی از نیروهای موجه را زدند، هنوز دیر نشده، فرصت است و امیدوارم این خرد هم در آن سو به وجود بیاید . خیلی یک بار و یک دفعه و یک تنه همه چیز را سیاه و سفید نبینیم.
دبیرکل حزب ندای ایرانیان در پاسخ به کسانی که میگویند به دلیل اینکه برخی از مردم نمیخواهند درانتخابات شرکت کنند باید لیست انتخاباتی نداد،گفت: این ایده، بی منطق است. مثل این است که آدم برای اینکه گرسنه نشود خودش را بکشد یا از ترس گرسنگی خودش را دار بزند.
وی ادامه داد: ما باید مذاکره و چانه زنی کنیم. باید به شورای نگهبان کمک کرد. نگاه این شورا حقوقی است . اجزایی که شورای نگهبان را اداره می کنند شاید سیاسی باشد، اما این پارادوکس ها را با تنظیم یک موقعیت بهتر می شود برطرف کرد. شورای نگهبان میگوید به من گفتند باید بر اساس قانون افرادی را رد یا تایید کنید. میگوید اگر طرف در موضوع اخلاقی پرونده دارد به خاطر دلایلی مثل ماجرای آقای نجفی که نظام را بدنام کرد ما نمی توانیم تاییدش کنیم. حالا این اگرها متاسفانه به نحوی شده که قابل اثبات نیست، و باید کمک کرد تا عینی تر شود.
خرازی یادآور شد: نگاه شورای نگهبان حقوقی است. نگاه سایر مراجعی که استعلامها را اعلام می کنند نگاه تکنیکی حقوقی و سیاسی است. انتخابات با بازیگرانش یعنی احزاب و گروه ها کاملا سیاسی است. یک نهاد نگاهش حقوقی صفر جزمی است دیگری نگاهش سیاسی صفر جزمی است. اینها با هم چفت نمی شود، تبدیل به چرخ دندههای ارابهای می شود که حرکت نمیکنند. به همین دلیل است که من میگویم قانون انتخابات باید اصلاح شود و یک کار جدید اساسی در این قانون صورت بگیرد. نه فقط مجمع تشخیص مصلح خبرت نظام، بلکه از همه گروههای سیاسی در این ماجر باید فکر و ایده گرفت تا مشکلات را حل کنیم.
وی ادامه داد: من این فرصت را می بینم که جریان اصلاحطلب مشکلاتش را با شورای نگهبان بر طرف کند. ضرب المثلی است که می گوید همه چیز ممکن است و هیچ چیز غیر ممکن نیست. ما باید ریل گذاری هایمان را کمی تغییر دهیم.
وی در ارتباط با میزان مشارکت مردمی در انتخابات پیشرو گفت: روستاها و شهرهای کوچک در انتخابات با بحث های قومی و منطقه ای در انتخابات شرکت میکنند. من فکر میکنم در شهرها ی کوچک و روستاها که هویشتان با شهرهای بزرگ و پایتخت فرق میکند انتخابات جریان اصلی دارد. من فکر می کنم در انتخابات حددود 50 تا 60 درصد مشارکت داریم. در تهران زیر 50 درصد پیشبینی میکنم آمار شهرستان ها آمار کل شهرها را بالا میکشد.
خرازی در ارتباط با سیاستورزی اصولگرایان در انتخابات پیشرو نیز گفت: بستگی دارد گادفادرشان چه کسی باشد. اگر گادفادر تصمیم بگیرد و قدرت تصمم گیری داشته باشد می شود انتظار بروز جریان سوم از دل جریان اصولگرایی را داشت. میتوانیم انتظار این را داشته باشیم که قالیباف و احمدی نژاد تبدیل به جریان سوم شوند. جریان سنتی اصولگرا کار خود را می کند.
خرازی در بخشی از این گفتوگو با گرامی داشت یاد سپهبد شهید قاسم سلیمانی اظهار کرد: قاسم ویژگیهایی داشت که دیگران نداشتند. هرچه درباره او صحبت شود باز حق مطلب ادا نمیشود. در مرحله اول مقاومت را در دنیای اسلامی نهادینه و به مکتب فکری تبدیل کرد.
وی در توضیح این گفته، یادآور شد: مثلا می گویند مکتب فکری علامه طباطبایی یا میگویند مکتب فکری حاجی جلوه که از بنیانگذاران اساسی فلسفه اشراق بود . میگویند این افراد صاحب مکتب در فلسفه هستند. در مسائل سیاسی هم میگویند فلانی پیرو مکتب فلان شخص است.
این فعال سیاسی گفت: بعد از چگوارا کسی در جهان دیگر زاده نشد. چگوارا هنوز هم که هنوز است عکسش پرفروش ترین عکس چریک مبارز است. بعد از او جهان در قبال جریان آزادیخواهی در خلاء به سر می برد. نه همفکران چگوارا توانستند این مکتب را ادامه بدهند و نه آنکه این پدیده را به یک مکتب فکری تبدیل کنند. نمیخواهم قیاس کنم و بگویم حاج قاسم سلیمانی چگوارای زمانه است. فضیلتهای نانوشته این مرد بزرگ برتری دارد. می خواهم بگویم بالاترین حد چگوارا به زانوی قاسم سلیمانی هم نمی رسد .معتقد هستم سلیمانی بر فراز جهان رهایی بخش و جهان آزادی بخش است و خواهد بود. قاسم سلیمانی آزادی بخش، رهایی بخش، پدر مهربان، دلسوز مقاومت و… است قاسم سلیمانی دهها مولفه دارد. هرچه درباره قاسم بگوییم کم گفتیم. هرچه در مورد او سروده شود کم سروده شده است.
انتهای پیام