ترانههایش نوستالژی نسل اندر نسل کُردها است و با خاطرههای تلخ و شیرین زندگیمان پیوندی ناگسستنی دارد، هر روز در هنگام گذر از خیابان و در طول مسیر صدایش در گوش رهگذران نجوا و آوای ملکوتیاش در شهر پراکنده میشود.
نامش حسن زیرک بود و در میان مردم به بلبل کردستان شهرت داشته و دارد، در ٨ آذر ١٣٠٠ در یکی از روستاهای بوکان پا به دنیا گذاشت.
زیرک بخشی از هویت فرهنگی کُرد محسوب میشود و بخش عظیمی از آهنگهایش ماحصل جمعآوری و ضبط آوازهای سنتی مردم کُرد است که توانسته آنها را از گرد باد فراموشی زمان برهاند.
زیرک تنها آوازهخوان ترانههای کُردی نبود زیرک به واسطه زندگی و اقامت در بسیاری از مناطق ایران و عراق، توانستهاست به زبانهای ترکی آذری، فارسی، ارمنی و لری ترانه اجرا کند.
پنج سال بیشتر نداشت که از نعمت وجود پدر محروم شد و از آن پس زندگیش با رنج و مشقت بسیار همراه شد ازدواج مجدد مادرش سبب شد که در همان کودکی برای امرا معاش به کارگری، شاگردی شربت و شیرینی فروشی، کار در چایخانه و غیره در بوکان و سایر شهرها روی آورد.
از همان اوان کودکیش به ترانه و خوانندگی علاقه وافری داشت، همین علاقه وافر او به موسیقی موجب آشنایی او با افراد خوش صدایی در بوکان شده بود.
با آنکه سواد چندانی هم نداشت اما اغلب آهنگهایش را به صورت بداهه و در همان لحظه سروده است و همین موضوع بیانگر توانایی بی نظیر زیرک در دنیای موسیقی بوده است.
از بخت بدش زمانیکه شاگرد اتومبیل بوده در نبود راننده، رانندگی میکند و به دلیل عدم کنترل خودرو سبب مرگ یکی از مسافران میشود که همین امر سبب به زندان افتادن وی و مهاجرت به خارج از کشور شده است.
راه یافتن به رادیو بغداد
جلال طالبانی، رئیس جمهور درگذشته عراق سال ٢٠٠٠ میلادی در مصاحبه با مجله خاک از سالهای حضور استاد حسن زیرک در عراق میگوید و با انتشار عکسی قدیمی از خودش و فردی شبیه به زیرک که در مقابل یک مسافرخانه هستند، در مجله خاک ادعا میکند که او حسن زیرک را در مسافرخانه “الشمال اکتبیر” دیده و شناخته و به همین دلیل زیرک را به رادیو کردی بغداد بردهاست.
ورود حسن زیرک به رادیو کُردی بغداد همزمان بودهاست با سالهای آغازین ۱۹۵۰ میلادی، و او بنا به گفته خودش در آنجا با اساطیر موسیقی کُردی آن سالها از جمله علیمردان، حسن و محمدعارف جزیری، شمال صائب، طاهر توفیق، باکوری، الیاس فرنگی (ارمنیتبار)، و قادر دیلان آشنا شدهاست.
و در همان سالهای ابتدای فعالیت در رادیو بغداد مورد توجه شنوندگان قرار میگیرد و از آنجایی که شناخت و مهارت ویژهای بر ملودیها و ترانههای کردی منطقهٔ مکریان داشته و به اجرای آنها پرداخته بود، توانسته بود به خوبی علاقهمندان زیادی را به صدایش جذب کند و به شهرت برسد.
طنین نوای حزن در ترانههای زیرک
روزگار اما هیچگاه به کامش نبود و در دوران حیاتش چیزی جز دربهدری و آوارگی و حبس نصیبش نشد؛ در دوران خدمتش در رادیو تهران و کرمانشاه بارها مورد بیمهری قرار گرفت و در بغداد نیز مورد شکنجه و آزار و اذیت فراوانی قرار گرفت، زندگی زیرک گویی با حزن و اندوه عمیقی عجین شده است، غمی که ترانههایش را لبریز از حزن کرده است.
رادیو کردی تهران
زیرک در سال 1337 به بخش کردی رادیو ایران در تهران پیوست؛ در شهر تهران برادران مفتیزاده، صدیق و عبدالرحمن از دستاندرکاران رادیو کردی تهران بودند. مفتیزادهها، احمد مفتیزاده را به همکاری دعوت کردند و او هم حسن زیرک را با خود همراه کرد و راهی تهران شدند. حضور زیرک در تهران و در رادیو کردی آنجا موجب خوشحالی دستاندرکاران شد و به این ترتیب حسن زیرک به صورت رسمی به عنوان خواننده در آن رادیو پذیرفته شد.
کار در رادیو کرمانشاه
در مرداد سال ۱۳۴۱ که رادیو کردی تهران تعطیل شد، حسن زیرک و همکارانش به کرمانشاه رهسپار شدند. رادیو کردی کرمانشاه به بخش کردی رادیو ایران تغییرنام پیدا کرد. در واقع آن برنامهٔ محلی تعطیل گردید و یک رادیوی جدید که صدای برون مرزی ایران بود آغاز به کار کرده بود که ساعات پخش برنامه هم افزایش یافت و نه تنها کشورهای منطقه بلکه بخشهای وسیعی از اروپا و خاورمیانه را تحت پوشش قرار داد. ورود حسن زیرک به کرمانشاه و پیوستن به جمع همکاران رادیو، موجب تحرک و فعالیت بیشتر ارکستری گردید که از چند سال پیش وجود داشت و در کار تولید موسیقی و ترانههای کُردی قدمهای خوبی برداشته بود.
حسن زیرک گرچه به خاطر شرایط سخت زندگی از تحصیل بیبهره ماند، اما استعداد کمنظیری در سرودن شعر و آهنگسازی کردی داشت. این استعداد به همراه صدای منحصربهفرد او، سبب شد که ترانههایش در سرتاسر مناطق کردنشین محبوبیت پیدا کند. صدای او همچنان در مناطق کردنشین به ویژه عراق و ایران، در کوچه و خیابان از خانهها و مغازهها به گوش میرسد.
صدای حسن زیرک، با ترانههایی که خواندهاست و اغلب آنها بیش از ۵۰ سال پیش اجرا شدهاند، در میان مردم کرد زبان، نوستالژیک است؛ به طوری که ترانههای وی در ذهن بیشتر مردم کرد، یادآور خاطرات تلخ و شیرین زندگانی آنهاست.
اخراج از رادیو
با این حال پس از کسب معروفیت، افرادی در ایران مانع از ادامهٔ فعالیت حسن زیرک شده و به بهانههای مختلف او را از رادیوهای تهران و کرمانشاه اخراج کردند. در سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۳ زندگی کارمندی زیرک به سرازیری میافتد و دولت به او حقوق نمیدهد چرا که رئیس برنامهٔ کردی وقت شکرالله بابان گفته بود: “ما نزدیک به ۱۵۰۰ ترانه با صدای حسن زیرک داریم، دیگر احتیاجی به خود او نیست.”
زندان
زیرک بعد از اخراج اجباریاش از رادیو کرمانشاه دلشکسته به امید استخدام مجدد در رادیو کُردی بغداد به عراق میرود، اما در عراق بازداشت میشود. در آنجا به مدت ۱۸ ماه زندانی و شکنجه میشود و بعد از رهاکردن در مرز ایران و عراق، اینبار توسط ساواک بازداشت و به زندان کرمانشاه برده میشود. به جهت شهرت بالای حسن زیرک در ایران و عراق، نام او همیشه دستمایه بازیهای سیاسی یا از جایگاهاش در میان مردم سوءاستفاده شدهاست.
ازدواج
حسن زیرک ۲ بار ازدواج کردهاست. همسر اول او، میدیا زندی گوینده بخش کردی رادیو تهران بود. از میدیا زندی دو دختر به نامهای مهتاب و مهناز دارد. همچنین برای این دو دخترش چند ترانه اجرا کردهاست. میدیا زندی در روز جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۸۷ خورشیدی در تهران درگذشت.
همسر دوم زیرک، رابعه نام دارد که در حال حاضر نیز در قید حیات است. به گفته رابعه، حسن زیرک خودش به او گفتهاست که ۲۸۰۰ ترانه دارد که نمیداند چه برسر ترانههای گم شده آمدهاست و با آنها چه کار کردهاند. رابعه پس از مرگ زیرک، تاکنون مجدداً ازدواج نکردهاست و در کردستان عراق زندگی میکند.
زیرک به واسطه زندگی و اقامت در بسیاری از مناطق ایران و عراق، توانستهاست به زبانهای ترکی آذری، فارسی، ارمنی، لری ترانه اجرا کند. همچنین در بسیاری از ترانههای او نامهای جغرافیایی مانند نام شهرهای ایران به وفور شنیده میشود. او ترانههایی با مضمون میهنپرستی سرودهاست که به تمجید از ایران و مردم کُرد و کردستان پرداختهاست.
حسن زیرک نهتنها دارای صدا و حافظه منحصربهفردی بود، بلکه در عین حال شعر میسرود و موسیقی برای آن مینواخت و حتی تغییراتی در شعرها و قافیه و وزن آنها میداد.
مرگ زیرک
سالهای پایانی زندگی حسن زیرک در تلخی و ناکامی گذشت و چندان به آوازخوانی نمیپرداخت. زیرک طی ۵۰ سال عمرش، بارها مورد اذیت و آزار به شکلهای مختلف قرار گرفت، از زندانیشدنش در عراق گرفته تا در ایران توسط ساواک و اخراج از رادیو کُردی کرمانشاه و طرد شدن توسط سایر هنرمندان و همکارانش در رادیو سبب ناراحتی و رنجشش شده بود.
این موضوع آنقدر جدی بود که در یکی از نوارهای کاست که با صدای خودش در سالهای پایانی زندگیاش ضبط شده چنین گفتهاست: هنر برای من بهرهای نداشت. چون کُردم و به زبان کُردی صبحت میکنم. هنر نزد کُرد جایگاهی ندارد. آخر مرگم نزدیک است و خداحافظی کنم و زیر خاک بروم و دیگر هیچ کُردی را نبینم.
در نهایت متأثر از آزرده خاطربودنش؛ مدتی در شهر اشنویه اقامت کرده بود و بعدها به شدت مریض شد و توسط خانوادهاش به بوکان بازگشته و در بیمارستان این شهر بستری میگردد.
حسن زیرک در پنج تیر سال ۱۳۵۱، برابر با ۲۸ ژوئن ۱۹۷۲ در سن نزدیک به ۵۱ سالگی در بیمارستان بوکان به علت سرطان کبد درگذشت و در دامنهٔ کوه نالشکینه (کوهی مشرف به شهر بوکان) به خاک سپرده شد.
انتهای پیام