به گزارش صلح خبر، کتاب «ناجی نیروها» سرگذشت زندگی شهید دل آذر را امیرحسین انبارداران نوشته و سوره مهر این کتاب را به چاپ رسانده است.
شهید دل آذر اولین فرمانده عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) محسوب میشود.
سردار شهید جواد دل آذر از ارکان اصلی مبارزات انقلابی مردم قم با رژیم شاه بوده است. البته این شهید در آن دوران، نه تنها در ایران، بلکه در خارج از کشور نیز با رژیم شاه مبارزه میکرد.
شهید دل آذر همان کسی بود که بعد از بسته شدن مدرسه فیضیه قم در دوران مبارزات انقلابی مردم توسط رژیم شاه، و در مراسم تشییع یکی از عالمان دینی قم، درب مدرسه فیضیه را بعد از گذشت ۶ ماه باز کرد تا مراسم تشییع از این مکان انجام شود که خاطره این رخداد هم در کتاب ناجی نیروها نوشته شده است.
نویسنده کتاب ناجی نیروها در مورد نحوه نگارش این کتاب به صلح خبر میگوید: تابستان سال ۱۳۹۴ در غذاخوری حوزه هنری ناهار میخوردیم که احمد دهقان (نویسنده دفاع مقدس) گفت: شما که زیاد به قم رفت و آمد میکنی یک کتاب بنویس برای شهید جواد دل آذر. ذوق کردم از خوشحالی. گفتم مگر شما میشناسید شهید دل آذر را که افتخار ما قمیها است؟! لبنخدی زد و گفت: آره بابا….. من هر وقت با سردار حاج غلام جلالی هستم ایشان به من میگوید نویسندهای را پیدا کن برای جواد دل آذر کتابی بنویسد.
از خوشحالی ناهارم را تندتر خوردم. آن چلو جوجه کباب، شاید لذیذترین غذای عمرم شد. چقدر آرزو داشتم همیشه از جواد دل آذر بنویسم اما چون سالها بود در تهران زندگی میکردم و در قم چندان شناخته شده نبودم دستم به جایی بند نبود. اهالی فرهنگ در قم مرا چندان نمیشناسند و هنوز هم نمیشناسند. از میان حدود سی چهل کتابی که برای شهیدان و دفاع مقدس نوشتهام فقط یکی برای قم است؛ دلاوران کوچه تنگ، داستان زندگی برادران شهید حسن و حسین محمودنژاد.
با اشتیاق گفتم که جواد دل آذر ساکن محله مادریام است. او با دایی هایم در روزهای انقلاب و سالهای جنگ در میدان مبارزه و جهاد بوده و آنها هنوز هم جواد فری مینامندش. دهقان با لبخند گفت: پس بزودی یک کتاب خوب خواهیم خواند.
فردای آن روز رفتم قم و مستقر شدم. ابتدا با برادرش حاج محمد رضا قرار گذاشتم که قهرمان روزهای نوجوانیام بود. اذن گرفتم و کار را شروع کردم. مصاحبههای پی در پی با دوستان شهید آغاز شد و تا اسفند همان سال در مدت حدود هفت ماه حدود چهارصد ساعت مصاحبه گرفته بودم و گل سرسبد آن گفتوگوها حرفهای مادر شهید بود.
اواخر اسفند ۱۳۹۴ از حوزه هنری تماس گرفتند و پرسیدند در ژانر قصهی فرماندهان چه کتابی آماده دارم. گفتم در حال مصاحبه هستم برای یک کتاب حدود ۵۰۰ صفحهای از شهید جواد دل آذر فرمانده عملیات لشکر ۱۷ حضرت علی بن ابیطالب. پیشنهاد دادند از لابلای آن انبوه خاطرات یک کتاب قصه فرماندهان نیز بنویسم.
این کار شد و در نهایت همین چند روز قبل کتاب ناجی نیروها در ژانر قصه فرماندهان توسط سوره مهر منتشر شد.
چند روز بعد از انتشار این اثر، یکی از مؤسسههای فرهنگی تماس گرفت و خواست کتابی حجیم در قالب داستان بلند برای جواد دل آذر بنویسم. فردای آن روز هم یکی از برادران شهید تماس گرفت و ضمن تشکر، خواست همدیگر را ببینیم و هماهنگ بشویم برای نگارش یک کتاب دیگر از این شهید دلاور. اینها را از الطاف شهیدان نسبت به خودم میدانم.
در حال حاضر چند کتاب در دست نگارش دارم از جمله دو کتاب برای سردار سرلشکر شهید مهدی زینالدین. یکی قصه فرماندهان، یکی هم داستان (من و مهتاب) که داستانی بلند است بر مبنای خاطرات منتشر نشده یکی از نیروهای اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام از آقامهدی.
امیدوارم شهید زینالدین هم دستم را بگیرد و آثاری خواندنی منتشر بشوند.قول دادهام پس از نگارش دو کتاب شهید زین الدین، انشاالله بر اساس انبوه خاطراتی که در بایگانی دارم نگارش داستان بلند جواد دل آذر را آغاز خواهم کرد.
در حال حاضر کتاب «عمود ۶۱» را توسط انتشارات دارخوین که سفرنامه پیادهروی اربعین بین نجف و کربلا در سال ۱۳۸۹ است در دست انتشار دارم و قرار است دو اثر دیگر را انتشارت شهید کاظمی منتشر کنند.
انتهای پیام