به گزارش صلح خبر، نشریه گاردین در مطلب ذیل به بررسی این تناقض نه چندان عجیب در انتخابات اخیر آمریکا پرداخته و احتمال وقوع آن را با استناد به آمار و گفتهها بررسی کرده است: «هیلاری کلینتون، این هفته در بیان آنچه که در انتخابات ۲۰۱۶ گذشت، گفت: “شما میتوانید بهترین کارزار انتخاباتی را اداره کنید، بهترین برنامهها را داشته باشید، کاندید شوید، رای مردم را بدست آورید و در نهایت با از دست دادن آرای الکترال (یا کالج انتخاباتی که نمایندگی آرای هر ایالت را در گزینش نهایی رئیسجمهوری با توجه به میزان نسبی تاثیر آن ایالت بر عهده دارد)، انتخابات را واگذار کنید”.
کلینتون به لحاظ تعداد آرای مردمی انتخابات مذکور، سه میلیون برتری نسبت به دونالد ترامپ داشت اما نتیجه نهایی با تعداد ۳۰۴ الکترال برای ترامپ و ۲۲۷ الکترال برای کلینتون، به نفع ترامپ تمام شد. اگر گمان میبرید که این اتفاق نادر دیگر تکرار نمیشود، لازم به ذکر است که وقوع این وارونگی در سال ۲۰۲۰ به آسانی امکانپذیر است.
نتایج یک تحقیق در دانشگاه تگزاس در آستین، نشان از آن دارد که احتمال گزینش کاندیدایی که رای مردمی را از دست میدهد، توسط کالج انتخاباتی بیش از پیش مطرح است. در انتخابات پیش رو، محققان این وارونگی را “عادی و نه استثنائی” میخوانند. این تحقیق در بررسی رای ۲.۶ میلیون تن، امکان بروز این وارونگی را ۳۲ درصد و در بررسی رای ۱.۳ میلیون تن، ۴۵ درصد نشان داده است.
مایکل گروسو، استادیار اقتصاد درخصوص رقابت تنگاتنگ انتخاباتی میگوید: “تقریبا مثل شیر یا خط انداختن است”.
برخی منتقدان ترامپ، تقریبا هیچگاه او را به عنوان رئیسجمهوری مشروع نشناخته و اشاره دارند که او، نماینده اکثریت مردم نیست. پس از چند دستگیهای بیسابقه در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، برگزیده شدن او با همین منوال مذکور، میتواند واکنشهای شدیدی در پی داشته باشد.
طی ۴۸ انتخابات مختلف ریاست جمهوری که از سال ۱۸۲۴ در آمریکا برگزار شده، تنها ۴ بار وارونگی بین رای مردمی و رای الکترال رخ داده است: انتخابات سال ۱۸۷۶، ۱۸۸۸، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۶. تمام این انتخاباتها به پیروزی جمهوریخواهان ختم شدند؛ با این حال محققان گفتهاند در برخی از انتخاباتهای دیگر، احتمال برگزیده شدن دموکراتها در شرایط وارونگی آرا و الکترالها بیشتر بوده است.
گروسو میگوید: “میخواستیم به این پی ببریم که آیا این اتفاق یک خوششانسی است یا رویدادی است که احتمال رخ دادنش به لحاظ آماری وجود دارد”. این صاحبنظر اقتصاد اظهار داشته که عدم طرح این سوال در دوران مختلف برایشان موضوعی تعجبآور بوده است.
گروسو و همکارانش دریافتهاند که اغلب مدلهای متداول انتخاباتی که اندیشمندان سیاسی به کار میگیرند، نتایجی بسیار مشابه وارونگی در پی دارد. او در این مورد میگوید: “سوالات زیادی درخصوص نتایج برآمده از مدلهای مختلف انتخاباتی وجود دارد، اما در مورد این سوال که احتمال وارونگی در رقابت پیش رو چقدر است، ما نیازی به پذیرفتن یا تصمیمگیری بر سر بهترین مدل انتخاباتی نداریم، تمام آنها نتیجه یکسان میدهند”.
کلینتون در ایالتهایی نظیر کالیفرنیا، ایلینوی و نیویورک با برتری زیادی از ترامپ پیش افتاد اما کم آوردن مجموعا ۷۷ هزار رای در ایالتهای میشیگان، پنسیلوانیا و ویسکانسین، برای او به قیمت از دست دادن آرای الکترال این ایالتها تمام شد.
گورسو، با نظر برخی تحلیلگران که وارونگی و دوباره شانس آوردن ترامپ را غیر محتمل میشمارند، مخالف است: “مردم به راحتی میتوانند با نگاه به عقب دریابند که انتخابات ۲۰۱۶، یک انتخابات و برهه سیاسی غیر معقول بود و در بسیاری از جنبهها غیر عادی بود. تمام این نظرات ممکن است صحیح باشد اما دلیل عدم مطابقت آرای الکترال با آرای مردمی، این نیست. دلیل وارونگی نتایج این است که انتخابات بسیار تنگاتنگ بود و ما میتوانیم به همه نشان دهیم که در انتخابات تنگاتنگ، احتمال وارونگیِ نتیجه وجود دارد”.
نمیتوان فرض داشت که وارونگی، منتج از علاقه ترامپ به برخی حوزههای انتخاباتی خاص است و یا به آمار و جغرافیا ربط دارد. گورسو میگوید: “اینطور فکر نکنید که دلیل بروز وارونگی احتمالی در انتخابات ۲۰۲۰، شرکت داشتن ترامپ در آن است؛ این وارونگی تا زمانی که ما این سیستم گزینشی را داریم، احتمال وقوع در رقابتهای تنگاتنگ را دارد”.
در باور این استاد دانشگاه، دو دلیل عمده باعث بروز این اتفاق میشود. پیروزی کلینتون در حوزه نیویورک و کالیفرنیا با اختلاف زیادی صورت گرفت، اما او ایالتهایی نظیر فلوریدا یا اوهایو را با اختلاف کمی از دست داد. از این رو میتوان گفت در اجماع نهایی آرا، نوعی عدم توازن (در مقایسه با برتریها) وجود داشته است.
از سوی دیگر، تعداد آرای الکترالی که هر ایالت دارد (به طور مثال برای ایالت کالیفرنیا، ۵۵ رای الکترال تخصیص یافته است که فرد منتخب توسط اکثریت ایالت، تمام این آرا را از آن خود میکند)، با توجه به تعداد سناتورها و نمایندگان آن در کنگره تعیین میشود و هر ایالت دو سناتور دارد، ایالتهای کوچکتر، نسبت به ایالتهای پرجمعیتتر تاثیر بیشتری بر نتیجه انتخابات میگذارند. هر سناتور در کالیفرنیا، نماینده ۲۰ میلیون تن به شمار میرود، این عدد در مورد ایالت وایومینگ، ۲۹۰ هزار تن است. از این منظر، آمار کنونی به نفع جمهوریخواهان است، گرچه استثنائاتی نظیر واشنگتن دیسی وجود دارد. محققان احتمال پیروزی جمهوریخواهان را در شرایط وارونگی، ۷۷ درصد عنوان میکنند.
بسیاری از نامزدهای دموکرات ریاست جمهوری، از جمله سناتور الیزابت وارن و پیت بودجج، شهردار ساوثبِند (واقع در ایالت ایندیانا)، خواستار منسوخ کردن سیستم انتخاباتی کنونی شدهاند. با این حال حزب دموکرات در تلاش است تا طریقه استفاده از این موضوع را همانند جمهوریخواهان پیدا کند.
سناتور شلدون وایتهاوس در برنامه تلویزیونی “پخش زنده با بیل ماهر” گفته است: “جمهوریخواهان به طور قاطعانهای، قدرت را با آرای کم در دست میگیرند و ما [دموکراتها] این استراتژی و قابلیت را به کار نمیگیریم. این فوتبال کلاس دومیهاست، دنبال توپ هستیم و آنها همه چیز را از پیش تحت کنترل خود در میآورند”.
عدهای از ناظران ترس آن را دارند که سیستم انتخاباتی الکترال، برخی رایدهندگان را سرکوب کند؛ از این رو تلاش جمهوریخواهان در اعمال قوانین صدور کارت شناسایی برای رایدهندگان جهت محدود ساختن رایها در میشیگان، پنسلوانیا و ویسکانسین، زیر ذرهبین قرار خواهد گرفت.
استانلی گرینبرگ، استراتژیست سیاسی و از ناظران انتخابات میگوید: “اگر رقابت انتخابات تنگاتنگ باشد، جمهوریخواهان به کارهایی متوسل خواهند شد که آشکارا در دههها تلاش برای سرکوب رای، مرتکب شدهاند”.
این نویسنده میگوید: “شکی نیست که در مورد ایالت ویسکانسین در سال ۲۰۱۶، نتیجه حاصل شده نه بخاطر مشارکت کم سیاهپوستان، بلکه بخاطر طرد شدن آنها از ثبتنام برای رای دادن، از طریق قانون جدید کارت شناسایی رایدهندگان بود. از این رو، تعداد افراد واجد شرایط رایدهی شدیدا کمتر شد و از طریق قانون، از رای دادن مردم جلوگیری به عمل آمد. پس موضوع مهم این است که ما اصلا انتخابات تنگاتنگی نداشتیم”.
اگر چه ایالتهای جنوبی آمریکا نظیر میسیسیپی، لوئیزیانا و جورجیا بیشترین نسبت جمعیتی سیاهپوستان را دارا هستند، کسانی که به دموکراتها رای میدهند توسط آرای الکترال نادیده گرفته میشوند.
لاتوشا براون، از بنیانگذاران موسسه “رایدهندگان سیاه مهماند” میگوید: “آنها هیچگاه تاثیری در انتخاب رئیسجمهوری ندارند و این بخاطر سیستم ‘برنده همه چیز را میبرد’ است؛ اینطور القا شده که تمام افرادی که در جنوب کشور زندگی میکنند، حامی محافظهکاراناند”.
او ادامه میدهد: “در این ایالتها، این موضوع مربوط به تاریخ سیستمیک نژادپرستی است. آنچه که میبینم، این است که مردم رنگینپوست اساسا باور ندارند که در یک دموکراسی زندگی میکنند. چرا نمیخواهید نمایندگی تناسبی داشته باشید؟ چه توجیه احتمالی برای سیستمِ برنده همه چیز را میبرد، وجود دارد؟ نظام الکترال در واقع دموکراسی را زیر پا میگذارد”.
عده کمی به کسب آرای مردمی توسط ترامپ باور دارند. نشریه نیویورکتایمز در یک هشدار دلسردکننده به دموکراتها، از احتمال پیروزی مجدد ترامپ در آرای الکترال خبر داده است؛ زیرا بخش شمال شرقی آمریکا که جمعیتی اغلب سفیدپوست دارد، در کانون نقشه الکترال باقی است.
نِیت کان، روزنامهنگار نیویورکتایمز مینویسد: “یک استراتژی که ریشه در قطبیسازی بر اساس نژاد دارد، احتمالا در برههای از زمان، بخشی از پشتوانه رئیسجمهوری را تحریک کرد و حمایت رایدهندگان سفیدپوست را مجددا برقرار ساخت؛ بسیاری از این مردم در انتخابات گذشته به دلیل دیدگاههای ترامپ بر سر موضوعات حساسی از جمله مهاجرت و نژاد، از او حمایت کردند”.
به باور بیل وِیلن، عضو اندیشکده هوور در دانشگاه استنفورد، جورج واکر بوش در سال ۲۰۰۰ رای مردمی را از دست داد اما در انتخابات ۲۰۰۴ پس از بهبود امور مربوط به ایالت تگزاس و نیویورک (پس از حملات یازده سپتامبر)، موفق شد آرای مردمی را بدست آورد.
این محقق درخصوص رقابت ترامپ میگوید: “بسیار تنگاتنگ است، جای زیادی برای اشتباه وجود ندارد. اما او میتواند مجددا همانند سال ۲۰۱۶ بدون کسب آرای مردمی، پیروز شود”. او گفته است: “انتظار بدتر شدن سندرم پریشانی ترامپ را داشته باشید”.»
انتهای پیام