این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با صلح خبر، اظهار کرد: اگر ما ادبیات کودک و نوجوان را جدی بگیریم، میتوانیم امیدوار باشیم بچههایی را تربیت میکنیم که از تفکر خلاق و انتقادی برخوردارند. تفکر خلاق به بچهها کمک میکند تا دنیای پیرامونشان را بیشتر درک کنند و تفکر انتقادی به بچهها یاد میدهد هر حرفی را باور نکنند و خیلی راحت بتوانند «نَه» بگویند و آسیبهایی مانند تجاوز به بچهها و هرزروی اتفاق نیفتد. در واقع ادبیات به بچهها کمک میکند تا تفکر خلاقانه و تفکر انتقادیشان تقویت شود. اگر بتوانیم این دو عنصر را تقویت کنیم میتوانیم امیدوار باشیم این آسیبها بچهها را تهدید نکند یا کمتر تهدید کند.
الوندی همچنین درباره اینکه به نظر میرسد ادبیات کودک در میان متولیان فرهنگی جدی گرفته نمیشود و تبعات این موضوع چیست، گفت: پیامدهایی که دارد در واقع ضربه زدن به ریشه تفکر انتقادی و تفکر خلاق است. اگر ادبیات کودک شناخته نشود و به آن اهمیت داده نشود طبیعی است که یکسری از پیامدها را به دنبال دارد، از جمله جدی نگرفتن ادبیات کودک.
او سپس درباره اینکه برخی فکر میکنند نوشتن در حوزه ادبیات کودک کار راحتی است و با نوشتن چند جمله کودکانه میتوانند صاحب کتاب شوند، اظهار کرد: مراحل رشد کودکان و نوجوانان در زندگیشان مراحل عجیب و غریبی است و کسی که این مراحل را نشناسند و آن را درک نکند به هیچجه نمیتواند کاری را برای ادبیات کودکان و نوجوانان تولید کند.
الوندی با اشاره به شعری از مولانا، «چون که با کودک سر و کارت فُتاد / پس زبان کودکی باید گشاد» افزود: فقط انتخاب زبانی که متناسب با درک کودک و نوجوان باشد برای نوشتن کفایت نمیکند.
این نویسنده با بیاناینکه ما درباره کودک و نوجوان به صورت کلی حرف میزنیم درحالی که هر کدام از آنها نیز چند مرحله دارند، گفت: اگر اینها را در نظر بگیریم میبینیم از خیلی لحاظها با هم تفاوت دارند؛ مثلا بچههای دو تا هفت سال در مرحله تفکر پیشعملیاتی قرار دارند و تفکر و استدلالشان برای درک اشیا و محیط پیرامونشان یک تفکر صعودی است. همچنین یادگیریشان بدون استفاده از استدلال است و مفاهیم منطقی و قیاسی برایشان دشوار است. به همین خاطر نمیتوانند بین وقایع، دلایل منطقی برقرار کنند.
او خاطرنشان کرد: اگر یک نویسنده بتواند این مراحل را بشناسند مسلما خیلی راحتتر میتواند برای بچههایی که در سن خردسالی هستند، ادبیاتی ارائه کند که مورد قبولشان باشد. بچهها در این سن سلیقه ندارند که بگویند فلان چیز را در زمینه ادبیات میخواهم. اگر نویسنده مراحل کودکی و نوجوانی را بشناسد میتواند امیدوار باشد کاری که تولید کرده، میتواند مورد توجه بچهها قرار بگیرد و بچهها با آن ارتباط بیشتری برقرار کنند.
نویسنده «دیو کوچولو و بچه آدم» و «تپههای بیمهتاب» در ادامه اعلام نمود: نوشتن ادبیات کودک و نوجوان برای خردسالان، کودکان و نوجوانان یک تخصص است و ابتدا به ساکن و تنها با استفاده از زبان ساده و زبان قابل فهم برای کودکان نمیتوان برای آنها نوشت.
او درباره راهکارهای مقابله با این موضوع، اظهار کرد: ما میگوییم خوردن پفک برای بچههای زیر دو سال ضرر دارد یا خوردن فستفود برای همه ضرر دارد، اما تولید میشود و راه چارهای نیست. تنها راهکاری که در این زمینه وجود دارد و میتوان به آن متوسل شد، تولید کتاب خوب است. اگر کتاب خوب در اختیار بچهها قرار گیرد، یعنی اگر بتوانیم در کودکان برای خواندن کتاب ایجاد علاقهکنیم، دغدغههای آنها را بشناسیم و براساس آن کار تولید کنیم، طبیعی است که به سمت کتابهای دیگر نمیروند.
نویسنده کتابهای «پشت شیشههای مات»، «جان پاتیس» و «ایوان بهار» همچنین در پاسخ به این پرسش که چه راهکارهایی برای تقویت رشته ادبیات کودک پیشنهاد میکند، گفت: هرکاری در زمینه ادبیات کودک انجام بگیرد؛ ایجاد رشته دانشگاهی، ایجاد کارگاه و دورههای تخصصی ادبیات کودک در دانشگاهها، ورکشاپها، درسهای اختیاری و ترم تابستانی، میتواند کسانی را که در این زمینه علاقهمندیهایی دارند به سمتی هدایت کند که بخشی از دانش روز را با خود داشته باشند. همچنین این موضوع کمک میکند تا سهلانگاری در زمینه ادبیات کودک و نوجوان اتفاق نیفتد.
انتهای پیام