متن و اجرا: حسامالدین قاموس مقدم / انتخاب موسیقی و تدوین: حسین هرمزی
به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر «از لحظه ورود کاروان به کربلا، رقیه لحظهای چشم از پدر برنمیدارد. تا از او دور میشود، بیتابی میکند و بهانه میگیرد. یکی از سپاهیان یزید میگوید: میان دو لشکر ایستاده بودم. دیدم کودکی از حرم حسین آمد و خود را به او رساند. گفت: به من نگاه کن! […]
به گزارش مجله فرهنگی صلح خبر
«از لحظه ورود کاروان به کربلا، رقیه لحظهای چشم از پدر برنمیدارد. تا از او دور میشود، بیتابی میکند و بهانه میگیرد. یکی از سپاهیان یزید میگوید: میان دو لشکر ایستاده بودم. دیدم کودکی از حرم حسین آمد و خود را به او رساند. گفت: به من نگاه کن! تشنهام. حسین گفت: دخترم، خدا تو را سیراب کند که او یگانه پناه من است. بعد دست کودک را گرفت و او را به خیمه بازگرداند.» آنچه میشنوید، شعری از «وحید قاسمی» و برداشتی آزاد از مقتل «لهوف»، با قطعاتی از «حسین علیزاده» و «آرماند آمار» است.
منبع : Isna.ir