این شاعر در گفتوگو با صلح خبر درباره سرقت ادبی و وضعیت رسیدگی به آن اظهار کرد: داستانی درباره انوری بین اهالی ادب معروف است که میگویند انوری به شهری سفر کرده بود، در آنجا دید که مردی روی چهارپایه ایستاده و شعر میخواند. انوری به او گفت که این شعر انوری است، آن مرد پاسخ داد که من انوری هستم؛ آنجا انوری میگوید که ما شعردزد دیده بودیم اما شاعردزد ندیده بودیم. این داستان در حقیقت به شکل تلمیحی بر این حقیقت استوار است که از گذشتههای دور هم شعرها را میدزدیدند و سرقت ادبی صورت میگرفت و سارقان حتی گاهی خودشان را جای شاعر جا میزدند.
او افزود: بحث مفصلی در نقد و بررسی شعر تحت عنوان سرقتهای ادبی وجود دارد، یعنی اصلا شکلهای سرقت ادبی از گذشته را شرح داده که این خود بحثی را در ادبیات باز کرده است.
طبایی با اشاره به سرقت ادبی در روزگار حاضر گفت: اما در دو سه دهه اخیر، به قول معروف «مسلمان نشنود، کافر نبیند»؛ نور علی نور شده است، رسانههای مجازی به عوام و هر کسی که جویای نام و شهرت است، دسترسی داده و امکاناتی که فضای اینترنت در اختیار اینها گذاشته، باعث شده هر چیزی را که دوست دارند به نام خودشان ثبت کنند.
این شاعر سپس به موضوع نشر جعلیات اشاره و اعلام نمود: اخیرا به موضوع دیگری هم برخورد کردهام، خیلی از شعرها را به نام چهرههای مشهور منتشر میکنند؛ مثلا یک مثنوی یا غزل یا نیمایی بسیار سست را با امضای فروغ فرخزاد یا نادر نادرپور یا احمد شاملو منتشر میکنند. اخیرا به این شکل خیلی برخورد کردهام یعنی نه تنها آثار دیگران را به نام خودشان میزنند بلکه به نام دیگران هم آثاری بسیار سخیف، ساده و بیارزش به وجود میآورند و منتشر میکنند. اینها همه ضایعاتی است که متاسفانه ادبیات ما با آن مواجه شده.
علیرضا طبایی همچنین گفت که بارها و بارها آثارش به سرقت رفته و توضیح داد: خودم دسترسی نداشتهام اما دوستانی که کارهایم را میشناختند به من گفتهاند. من چون در همه کانالها، سایتها و گروهها که نیستم اما کسانی که با من در ارتباط هستند، گاهی شعرم را برایم فرستاده و گفتهاند که شعر شما به نام فلان کس در جایی منتشر شده و متاسفانه کاری هم نمیشود کرد. حتی من چند مرتبه در این زمینه شاهد بودهام که در کار ما دخل و تصرف میکنند؛ یعنی به شعر چند خط اضافه یا از آن کم و به نام خودشان منتشر میکنند.
او در ادامه برای جلوگیری از سرقت شعرها به انتشار کتاب توصیه کرد و گفت: تصور میکنم در این زمینه بهترین کار این است که شاعر مجموعهای از آثارش را در یک کتاب به صورت مکتوب چاپ کند تا اقلا سندی داشته باشد. چون نه تنها اثر ادبی انسان را به نام خودشان میزنند بلکه بعد حتی مدعی هم میشوند که «این اثر برای ماست و شما بیخود داری اعتراض میکنی»، برای اینکه این مسائل پیش نیاید، من تصور میکنم بهترین کار این است که مجموعهای از کارها چاپ شود که دیگر اجازه سرقت به متشاعران و سارقان ادبی ندهد؛ البته این هم خیلی موثر نیست ولی چارهای نیست. این کار به وجدان و شخصیت آدمها برمیگردد.
طبایی در پایان اعلام نمود: کسی که شعر دیگری را به نام خودش ثبت میکند و میدزدد، اصلا نه شاعر است و نه نویسنده و نه حتی جزء اهالی ادب است؛ این آدم فرصتطلبی است که میخواهد از فضای آشفته و بلبشوی موجود، ماهی دلخواهش را از آب گل آلود بگیرد.
انتهای پیام