
به گزارش صلح خبر، هشتمین دوره ۱۰ روز با عکاسان ایران به دبیری اسماعیل عباسی ۸ آذر در خانه ستاره ها افتتاح شد و تا تاریخ ۱۸ آذر ادامه داشت. در این نمایشگاه ۴۰ پروژه عکاسی از ۴۰ عکاس به نمایش گذاشته شد. تعداد کلی آثار عکاسی این نمایشگاه شاید به ۶۵۰ عدد نیز میرسید.
در ادامه گزارش خبرنگار صلح خبر را از این نمایشگاه میخوانید:
در کلیه گالریهای خانه ستاره ها، مجموعه عکسهای این نمایشگاه در معرض دید عموم قرار گرفته است. بیشتر عکسها در قالب موضوع شهری هستند. گاهی به برجهای تهران، گاهی به ماشینها و سرنشینان آنها، گاهی به زبالهها و حتی جویهای آب شهری و گاهی به درختهای چنار… پرداخته بودند.
هر مجموعه عکس دارای توضیحهایی از زبان عکاس بود که این امر تقریبا مخاطب را از حضور خود عکاس در نمایشگاه بینیاز میکرد. در بین عکسهای این نمایشگاه تقریبا پنج مجموعه را برگزیدیم تا به اختصار توضیحاتی را درباره آنها ذکر کنیم.
مصادره
زمانی که شروع به بازدید از نمایشگاه کردیم، مجموعه عکسی از یک مکان متروکه، توجهمان را جلب کرد. عکاس از باقی ماندههای این محل تصاویری را به ثبت رسانده بود. نگاه کردن به عکاسها این نکته را یادآور میشد که زمانی در این محل کسب و کاری رونق داشته است. این مجموعه عکس که «مصادره» نام داشت، تصویرهایی را از شرکت کفش بلا که در سال ۱۳۴۵ توسط برادران عمیدی تأسیس شده است، نشان میداد. این شرکت پس از انقلاب سال ۵۷ مصادره و به تدریج از رونق فروش آن کاسته شد. این مکان متروکه دفتر فروش شرکت بلا در پاساژی نزدیک به بازار تهران است.
کتابها، قفسههای زنگ زده، عکسهای خاک گرفته، کف زمین که روی آن کنده شده و … تنها بخشی از نشانههای مرگ تدریجی این مکان است.
پنجرههای نمایشگر
در بخشی دیگر، مجموعه عکسی را میدیدیم که پنجرههای بزرگی را با نور زیادی که از آنها ساطع میشود، در فضاهای مختلف ولی با زوایایی تقریبا یکسان، به تصویر کشیده بود. عکاس توضیح داده بود که پنجرههای نمایشگر و سطوح تبلیغاتی به وجود آمدند تا موضوع یک نگاه غالب در منظره شهری باشند. آنها به گونهای طراحی شدهاند تا توجه عابرانی را که از نزدیکیشان میگذرند، به خود جلب کنند.
عکاس همچنین میگوید که این پنجرهها نه تنها با یک دیگر، بلکه با دنیای اطراف خود نیز در رقابت هستند. آیا این پنجرهها با بزرگتر و نورانیتر شدند قصد دارند دنیای پیرامون را در خود غرق کنند؟
میگرن
یکی دیگر از مجموعههای جالب توجه این نمایشگاه، بخش میگرن بود. روسریهایی که در گل افتاده و کماکان با گل و لای ترکیب میشوند و شاید بعد از مدتی اثری از آنها باقی نماند.
عکاس این تصویرها بیان کرده بود که «به زیر پا انداختن شال یا روسری از سنت دیرینه زنان عزادار در کوهپایههای آذربایجان است. در روزهای ماه محرم، زنان عزادار معمولا در کنار مسیر آبراهها به انتظار دستههای عزاداری مینشینند. آنانی که نذر دارند با سلام و صلوات به استقبال میروند و پیش از رسیدن مردان، معجرهای خود را روی زمین فرش میکنند یا به آب میاندازند.»
هانوشکا
تصویرهای این مجموعه به مشکلات و سختی ارتباط افراد مهاجر پرداخته بود. در تصاویر چهرههایی را میدیدیم که با حالتی پرسشگر یا بدون حس به سمت دوربین نگاه کرده و در حال گذر هستند. چهره سوژههای این عکاس دارای بیحسی مشترکی بود که با نگاه کردن به آنها میشد این امر را دریافت کرد. گویی که عکاس قصد داشته با ثبت تصویر چهرههای آنها توجیهی برای مشکل برقراری ارتباط خود ارائه دهد.
این عکاس برخلاف روحیه اجتماعی خود در کشورش، در اتریش به عنوان مهاجر با مشکل برقراری ارتباط رو به رو بوده است. او برای غلبه بر این تناقض و ترس شروع به عکاسی کرد تا درک بهتری از محیط و آدمهایش به دست آورد. این تصویرها از پنجره اتاق عکاس در خیابان هانوشکا نزدیک به ایستگاه مرکزی وین به ثبت رسیدهاند.
ایران مال، یک پارودی
مجموعه آخر به ایران مال و فضای لاکژری آن پرداخته بود. بنایی که هنوز در دست ساخت و ساز است ولی بازدید برای مردم آزاد است. مردم در این فضای لاکچری قدم میگذارند تا عکسهایی را باکتابخانه هری پاتر طور آن یا رستورانهای زرق و برق دارش به ثبت برسانند.
عکاس میگوید که «ایران مال گویی که مجازی مصنوعی از مکانهای توریستی محبوب مردم است. چیزی که من در آنجا تجربه کردم بسیار سردرگ کننده بود؛ همنشینی اصل و جعل و ابزورد بودن فضا و رفتار بازدید کنندههایش.»
انتهای پیام