در مواجهه با کرونا احتمال پیروزی ۵۰ درصد است
مرتضی نیکوبذل ـ عکاس خبری آژانس عکس سیپاپرس ـ که در ایام قرنطینه و اوج کرونا فعالیت بالایی داشته و اکنون نیز همچنان درباره کرونا و موضوعات مرتبط با آن به عکاسی میپردازد، در مصاحبه با صلح خبر ادامه میدهد: در مورد ویروس کرونا موضوع تا حدودی متفاوت است و شما با چیزی طرف هستید که به صورت فیزیکی برای مردم قابل لمس نیست و نمیتوانید آن را ببینید؛ در نتیجه کار تا حدودی سخت میشود؛ زیرا سانت به سانت محیط اطراف شما میتواند آلوده باشد.
او تصریح میکند: در زمان زلزله یا سیل با رعایت یکسری نکات میتوانید تا ۹۰ درصد مصون باشید، ولی در مورد کرونا در خوشبینانهترین حالت تا ۵۰ درصد امکان ابتلا نشدن وجود دارد؛ زیرا مثلا برای یک عکاس اگر حتی دستکش و ماسک داشته باشد و وسایل خود را ضد عفونی کند، باز هم تا یک حد خاص امکان ضد عفونی کردن دوربین برای او وجود دارد و در برخی جاها امکان ضدعفونی دوربین نیست و ممکن است از همین طریق به بیماری مبتلا شود. اگر هم بتواند همه بخشهای دوربین خود را ضدعفونی کند، امکان آسیب رسیدن به دوربین او وجود دارد.
این عکاس بیان میکند که «مهمترین تجربهام در عکاسی از دوران شیوع کرونا، احتمال ۵۰ درصدی ابتلایم به بیماری، با وجود تمام محافظتی بود که از خود میکردم.»
سوژههای عکاسی کرونا مدام گسترده میشوند
از او سوال میکنیم که از چه تاریخی شروع به عکاسی از این فضا کرد؟ پاسخ میدهد: از همان اوایل اسفند که اولین موارد مشکوک بیماری یافت و در بیمارستان شهدای یافت آباد بستری شدند، کار من با موضوع کرونا کلید خورد. نکته جالب در مورد این ویروس، تغییر مداوم سوژهها و تعداد شاخههای زیاد برای پرداختن به این موضوع است.
نیکوبذل در ادامه برای توضیح بیشتر نمونهای را مثال میزند و توضیح میدهد: فرض کنید، زمانی که از سیل به عنوان یک بحران طبیعی عکس میگیرید، محل سیل، سیلزدهها و کمپ آنها برای عکاسی وجود دارد. بعد از حادثه نیز میتوان از بازسازی مکانها و فضاهای تخریب شده بر اثر سیل عکاسی کرد و بعد از یک هفته تا ۱۰ روز اعلام میکنند که وضعیت به حالت ثابت رسیده و دیگر پرداختن به موضوع اهمیت چندانی ندارد. ولی در مورد کرونا بعد از گذشته سه ماه، از تعداد سوژهها کم نشده و شاید شکل آنها تغییر کرده باشد و حتی سوژههای قبلی اضافه شده باشد.
«همچنین هنوز به مرحلهای نرسیدهایم که بگوییم اکنون بازسازی بعد از بحران را به تصویر بکشیم، بلکه این ویروس هنوز در جریان است و اتفاق میافتد. مثلا یکی از مواردی که با کرونا با آن مواجه شدیم، مشکلات اقتصادی است که البته باید برنامه و یا نقطه نظر خاصی را برای به درستی به تصویر کشیدن این موضوع در نظر بگیریم؛ زیرا در بخشهای زیادی نیاز داریم وارد زندگی خصوصی مردم شویم و برای این کار باید راهی برای به دست آوردن اعتماد آنها پیدا کنیم.»
او در پاسخ به اینکه بیشتر به چه سوژههایی پرداخته است؟ عنوان میکند که چون از سه ماه پیش کار کردن روی سوژه کرونا را آغاز کرده است، به موضوعات زیادی پرداخته است ولی روند کاری او به صورتی بوده است که در ادامه میخوانید:
«زمانی که روی یک داستان کار میکنید، باید مسیر مشخصی برای کار خود داشته باشید. درواقع باید مثلا روی یک کاغذ خانه بندیهایی را انجام دهید و در هر خانه داستان و اتفاقی که رخ میدهد را شرح دهید. در عکاسی استوری بُرد به صورت تصویری نیست؛ بلکه به صورت نوشتاری است که سوژههای خود را لیست میکنید، مرحله به مرحله جلو میروید و طی این مراحل سوژههای جدیدتری میتواند اضافه شود. البته میتوانید کلیه این نکات را در ذهن خود نگه دارید؛ یعنی وارد یک محل میشوید و با توجه به داستانی که میخواهید از آن محل تهیه کنید، خانههای استوری بُرد خود را پر کنید.»
«من عادت دارم زمانی که میخواهم از یک داستان عکاسی کنم، در ابتدا داستان را از بیرون نگاه میکنم و سپس وارد داستان میشوم. دوباره از داستان بیرون میآیم به آن نگاه میکنم و وارد میشوم. زمانی که داخل داستان حضور داشته باشید، مانند این است که وسط یک جنگل ایستادهاید و جزئیات را میبینید ولی اگر برای کلیت جنگل اتفاقی رخ دهد نمیتوانید ببینید مگر اینکه از جنگل بیرون بیایید، فاصله بگیرید و داستان را رویت کنید.»
نیکوبذل ادامه میدهد: درباره کرونا نیز روند کار به همین صورت است؛ گاهی وسط داستان هستم و گاهی کاملا از آن بیرون میآیم و سعی میکنم چیزهایی را پیدا کنم که در دل خبر اصلی نیست و به تعریف کردن داستان کمک میکند؛ البته گاهی ممکن است از سه هفته قبل روی یک سوژه کار کرده باشم و چند روز دیگر بخواهم به سراغ آن بروم و کار را تکمیلتر کنم. گاهی نیز سوژه به صورت لحظهای پیش میآید و نیاز به تکمیل بیشتر ندارد.
فضای شرقی را در عکسهایم به تصویر میکشم
او با بیان اینکه ویروس کرونا یک داستان جهانی است که کل دنیا را درگیر کرده است، میگوید: زمانی که درباره قرنطینه خانگی کار میکنم، به عنوان یکی از اعضای تیمی به حساب میآیم که در کل دنیا درباره این سوژه عکاسی میکنند؛ یعنی اگر سازمان یا نهادی بخواهد داستان کرونای کل زمین را تعریف کند، قطعا از همه کشورها عکس میخواهد؛ پس این عکسها باید بتوانند فرهنگ هر کشور را منتقل کنند. نکتهای که بیشتر به آن توجه کردهام این است که اگر از قرنطینه خانگی عکاسی میکنم، سوژههایم تم و زمینه شرقی داشته باشند که مخاطب با نگاه کردن به تصویر متوجه شرقی بودن آن بشود.
این عکاس ادامه میدهد: باید از سوژههایی عکس بگیریم که واقعی باشد، مثلا عکسی دیدهام که خانمی در پشت بام وزنه میزده است. ولی هیچ آدم عاقلی در پشت بام خانه خود وزنه برداری نمیکند؛ چون وقتی که فرد وزنه را بلند میکند موقع زمین گذاشتن آن را به آرامی روی زمین نمیگذارد و آن را ول میکند، برای اینکه نمیخواهد به بدنش فشار وارد شود. باید کرونا و سوژههای مرتبط به آن را واقعی ببینیم، حالا درست است که برخی موضوعات میتواند جالب و هیجانانگیز باشد ولی ما عکاسان که داستان علمی تخیلی نمیسازیم، میخواهیم زندگی واقعی کره زمین را در مدت کرونا به تصویر بکشیم.
«مثلا خود من از دو خانم ورزشکار که یکی از آنها در خانه دوچرخه کار میکرد عکاسی کردم که به من گفت تا روز گذشته در پشت بام این کار را میکرده است ولی چون سر و صدا داشته، تصمیم گرفته است در پارکینگ این کار را انجام دهد. اگر من نیز در بالای پشت بام از او عکاسی میکردم منظره خیلی بهتری داشت ولی زندگی واقعی او این بود که در پارکینگ دوچرخه کار میکرد.»
کرونا چه تأثیری در آینده عکاسی خبری خواهد داشت؟
او در پاسخ به این سوال میگوید: کرونا بیشتر باعث شکوفایی عکاسی خبری شد و نشان داد که چه کسانی واقعا مرد عمل هستند و چه کسانی بیشتر شیفتهی شکلِ شاید زیبای خبر باشند که البته عکاسی خبری هیچ شکل زیبایی ندارد و تنها بخش هیجانانگیز آن شاید زمانی باشد که عکسِ عکاس در یک روزنامه یا سایت معتبر منتشر میشود. آن دسته از عکاسان خبری که بیشتر شیفته شکل ظاهری عکاسی خبری شده بودند و فکر میکردند که شکل ظاهری خوبی دارد، اکنون حضور ندارند.
نیکوبذل ادامه داد: مثلا در تظاهرات امریکا برای جورج فلوید، یک زن عکاسی که به هیچ آژانس خبری وابسته نیست، با ضربه پینت بال پلیس، یک چشمش نابینا شده است ولی معتقد است که او به عنوان یک عکاس وظیفه دارد حقیقت را به مردم نشان دهد. البته اگر عکاس خبری بخواهد به دنبال منفعت مالی خود باشد و زمانی که برایش خطرناک باشد یا سود نداشته باشد کار نکند، همان بهتر که یک مغازه فست فود بزند؛ چون دیگر خطری برایش ندارد و سود مالی بیشتری هم برایش خواهد داشت.
«خود من در سه ماه گذشته حدود ۱۲۲۰ یورو هزینه کردهام؛ چون به خاطر حضور در محلهای آلوده و جلوگیری از آلوده شدن خانواده حدود دو ماه در یک هتل آپارتمان اقامت کردم و هزینههای دیگری مانند لباس مناسب، هزینههای رفت و آمد و … نیز داشتم. اکنون نیز برنامه دارم به اهواز بروم که آن نیز هزینه و خطرهای خود را دارد؛ چراکه اکنون این منطقه قرمز است.»
* کلیه تصاویر استفاده شده در این مصاحبه، با اجازه عکاس بوده است.
انتهای پیام