به گزارش صلح خبر، در سال نهم بعثت، پیامبر (ص) و مسلمانان پس از تحمل تحریمهای ظالمانه مکیان و سختگیریهایی که بزرگان مکه بدلیل به خطر افتادن منافع آنان توسط پیامبر ایجاد شده بود، تمام توان خود را گذاشته بودند که پیامبر در راه ترویج دین اسلام موفق نشده و جوانان و زنان و بردگان و انسانهای آزاده که نمیخواستند دربند ظالمان و صاحبان سرمایه که صرفا به ازدیاد سرمایه میاندیشیدند و تمام تلاش خود را بر این گذاشته بودند که به سرمایه خویش افزوده و انسانهای بیشتری را تحت ستم خود به کار مجانی وادارند و از قبل آنها به سرمایه بیشتری دست و پا کنند گردهم جمع شدند و در مجلس مشورتی که بنای آن را جد اعلای پیامبر گذاشته بود، تصمیم گرفتند و همگی در پای این تصمیم مهر تأیید زدند که از این پس هیچ یک از مردم مکه حق ندارند با مسلمانان مراوده داشته باشند، خرید و فروش کنند، رفت و آمد و مصاحبت با آنها ممنوع و کسی حق ندارد با مسلمان ازدواج کرده و رابطه دوستی برقرار کنند. پس از اینکه این تحریمهای همه جانبه که از سوی بزرگان دارای زر و زور به تصویب رسیده بود، پیامبر (ص) با مشورت ابوطالب تصمیم گرفتند حال که مکیان مسلمانان را از همه امتیازات اجتماعی محروم کردهاند، مسلمانان مشمول تحریم در یک محل گرد آیند و از همدیگر دفاع کنند و در شرایط تحریم سخت در کنار یکدیکر با سختیها مبارزه کنند.
در این دوره سخت و جانفرسا که سرمایهداران مکه با داشتن سرمایه و قدرتی که از داشتن مال و منال بدست آورده بودند، سرمایه بهترین مسلمان و بهترین همسر و بهترین مادر و بهترین همراه و همدم به کمک مسلمانان آمد، تا بوسیله آن، کمی از مشکلات مسلمانان بکاهد و هم به دنیای سرمایهداری آن روز تذکر دهد که جمع کردن مال و عده، هنر نیست. صرف مال در کجا و چگونه ارزش و اهمیت دارد.
آری در آن روزهای سخت که هرگونه خرید و فروش با مسلمان جرم بزرگی محسوب میشد و خاطی به اشد مجازات محاکمه و تنبیه میشد! این اموال خدیجه (س) بود که توسط عوامل خدیجه، به گندم و غذا تبدیل و شبانه بر بار شتران بیراهنما گذاشته میشد و شتر به سمت شعب ابیطالب محل استقرار پیامبر و همراهان رها میشد، اگر شتر میتوانست از مشرکان و مخالفان در امان بماند، شاید غذای مختصری برای مسلمانان تامین میشد.
اموال خدیجه به جای انجام تجارت برای افزایش آن؛ صرف زنده ماندن مسلمانان و تامین غذای تعداد زیادی از انسانهای موحد و آزادهای شد که در پای عقیده خود از جان مایه گذاشته و حسرت یک آه را بر دل مخالفان و مشرکان گذاشتند این روزهای سخت شعب ابیطالب به پایان رسید، همه اموال خدیجه در این تحریم سیاسی اجتماعی و اقتصادی هزینه شد، مسلمانان روزهای سخت و گرسنگی و محرومیتهای اجتماعی را پشت سر گذاشتند.
مشرکان و بزرگان مکه از اینکه دو سال سختی را به همشهری و دوستان خود تحمیل کرده و برایشان نتیجهای حاصل نشده بود سخت نگران بودند، به شکنجههای بیشتر و اعمال سختیهای جدید میاندیشیدند.
پیامبر (ص) با اخلاق حسنه و بردباری همه رنجها را تحمل میکند. در برابر توطئه دشمنان کوچکترین ضعفی از خود نشان نمیدهد. مسلمانان را چون پولادی آبدیده محکم و انقلابی تربیت میکند. مسلمان چنان بر سختیها فائق آمده بودند که تحمل استقامت آنان برای مشرکان روز افزون بود چرا که هرچه بر شکنجه و فشار آزار میافزودند، مقاومت پیامبر (ص) و مسلمانان بیشتر میشد.
پیامبر (ص) در این دوران سخت بعد از خدا و صبر و بردباری دو همراه و پشتیبان داشت که متکی به آنان بود.
یکی خدیجه امالمومنین همسر وفادارش بود که با همراهی همیشگیاش، همراز و پشتیبانی قوی برای پیامبر بود و هر چه مشرکان بر او سخت میگرفتند این همسر باوفا و مهربان و اولین مسلمان زن و بهترین مادر و سختیها را بر پیامبر (ص) آسان میکرد و به احترام همسری پیامبر (ص) امالمومنین نامیده شد.
پیامبر در این روزگار سخت، علاوه بر خدیجه (س) پشتیبان دیگری داشت که از کودکی با او همراه بود که با وصیت عبدالمطلب کفالت پیامبر را به عهده گرفت و به شایستگی از او نگهداری و حمایت کرد. حمایت ابوطالب از پیامبر به جهت بزرگی او درمکه مورد توجه و اثرگذار بود.
با درگذشت ابوطالب در اواخر ماه رجب پیامبر (ص) حامی بزرگ خود را از دست داد و به سوگ عموی خویش نشست. عمویی که نه تنها حق پدری به پیامبر داشت، بلکه در تمامی مشکلات بیرونی مکه و فشارهایی که بر پیامبر به هر دلیل وارد میشد توسط این حامی بزرگ دفع میشد، مشکل از اینجا افزون یافت که به جای ابوطالب بزرگترین حامی پیامبر، ابولهب بزرگترین دشمن پیامبر به بزرگی مکه رسید، ابولهبی که از ابتدای بعثت به هر بهانه به آزار پیامبر میپرداخت! امروز که به درگذشت ابوطالب برای پیامبر سخت بود، اما صبر در این مصیبت را با حضور خدیجه تحمل میکرد و خوشحال بود که اگر ابوطالب را از دست داده همسرش خدیجه هست. اگر ابولهب بزرگترین دشمن قسم خوردهاش به جای ابوطالب بزرگترین حامیاش نشسته! هنوز میتوان غمها را باخدیجه در میان گذاشت و این بانوی کرامت با پیامبر همراهی کند.
هنوز کمتر از دو ماه، از دست دادن عموی مهربان نگذشته بود که مصیبتی جبرانناپذیر بر پیامآور الهی وارد شد و بهترین همدم و بزرگترین یاور و ارزندهترین مونس خود را از دست داد و حزنی بر دل او نشاند که سال نهم را «سنهالحزن» نامید و تا زنده بود از او به عنوان همسری فداکار و مهربان پشتیبان و یار و یاور نام میبرد و میگریست.
او که هر چه داشت در راه خدا داد، تمام وجودش پیروی و حمایت از پیامبر بود و یکی از چهار زن سرور زنان عالم شناخته شد؛ خداوند در برابر ناسزایی که بعد وفات عبدالله پسر پیامبر گفته بودند، دختری به خدیجه عطا فرمود که از نظر مهربانی و حمایت از پدر و همسر یگانه بود و با نزول سوره کوثر، به لقب کوثر متصف شد و دختر این مادر هم به عنوان یکی از زنان سرور زنان عالم شناخته شد.
انتهای پیام