فرهنگ > میراث و تمدن – محمد باریکانی:باستانشناسها میگویند در کشفیات خود توانستهاند ۸گونه انگور، زیره و پسته، انواع گندم و ۴۱گونه پرنده به جای مانده از دوره باستانی شهر سوخته را کشف کنند فرضیه جدید دانشمندان نظریات قدیم در مورد شهر سوخته را برهم میزند. كاوشهاي جديد باستانشناسي در شهر سوخته سيستان در همسايگي شهر زابل […]
فرهنگ > میراث و تمدن – محمد باریکانی:
باستانشناسها میگویند در کشفیات خود توانستهاند ۸گونه انگور، زیره و پسته، انواع گندم و ۴۱گونه پرنده به جای مانده از دوره باستانی شهر سوخته را کشف کنند فرضیه جدید دانشمندان نظریات قدیم در مورد شهر سوخته را برهم میزند.
كاوشهاي جديد باستانشناسي در شهر سوخته سيستان در همسايگي شهر زابل كه بهتازگي به ثبت جهاني در يونسكو رسيد، مشخص كرده است كه متروكه شدن شهر سوخته و نابودي استقرار در اين محوطه باستاني در هزاران سال پيش با تغييرات ناگهاني آب و هوايي در دوران باستان در ارتباط است.
شهر سوخته با برخورداري از نزديك به 300تپه اقماري و محوطه وابسته به محوطه اصلي مثال بينظيري از تبادل ارزشهاي انساني در 3800 تا 3200سال پيش از ميلاد مسيح است.
شهر سوخته كه در هزاره سوم قبل از ميلاد برپا شد حلقه ارتباطي تمدنهاي شرق و غرب بود و كهنتر از شوش و تخت جمشيد است. شهرسوخته مراكز مهم تمدني دره سند را با بينالنهرين مرتبط ميكرد. اين شهر در هزارههاي كهن مركز ابداع، گسترش و انتقال آگاهي، تكنولوژي، علوم و هنرها، معماري و شهرسازي، پزشكي، تغذيه، كشاورزي و دامداري بود و مكاني براي توليد صنايعدستي در زمينه فلزكاري، جواهرسازي، بافندگي، سفال، معرقچوب، سبدبافي و حصيربافي بود.
در رونق پزشكي شهر سوخته همين بس كه چشم مصنوعي بهدست آمده در يكي از گورهاي شهر سوخته مشخص كرد اين شهر در دوره باستان تا چه اندازه پيشرفته بود.
شهر سوخته نقش مهمي در تكامل حيات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بشر داشت. اين شهر براي بيش از هزار سال از 3200 تا 2000 پيش از ميلاد مسيح، مركز يك حوزه تمدني توسعه يافته در امتداد رودخانه هيرمند بود. مردمان شهر سوخته توانستند از طريق تجارت و روابط فرهنگي شهرهاي باستاني مهمي در افغانستان، آسياي مركزي، دره سند، سواحل جنوبي درياي مكران و خليجفارس، جنوب غرب ايران و بينالنهرين را به يكديگر متصل كنند.
سيدمنصور سيدسجادي رئيس هيأت باستانشناسي شهر سوخته كه سالها است اين شهر باستاني را كاوش و مديريت ميكند به همشهري ميگويد: شهر سوخته از سيستم حكومتي ملوكالطوايفي برخوردار بود و به همين دليل هيچ بناي حكومتي مركزي در اين شهر وجود نداشته و مردم بهصورت كاملا مسالمتآميز و نظاممند در كنار يكديگر زندگي ميكردند.
شهر سوخته همچنين نمونه منحصر به فردي از تاريخ معماري و شهرسازي در دوره باستان است. براساس آنچه باستانشناسها ميگويند اين شهر باستاني براساس يك پلان برنامهريزي شده بنا شد كه همين پلان در دورههاي استقراري مختلف بهخوبي رعايت شد. براساس آنچه يونسكو اعلام كرده است، شهر سوخته از سيستم آمايش سرزميني و ملي و همچنين سيستم فاضلاب نيز برخوردار بود.
شهر سوخته كه تنها بهدليل يافتن بقاياي سوختگي در كاخ سوخته به اين نام شهرت يافته است و هنوز نامي براي آن وجود ندارد 151هكتار مساحت دارد. اين شهر همچنين وسيعترين گورستان تاريخي جهان را در خود جاي داده است. گورستاني كه 25هكتار مساحت دارد و تخمين زده ميشود 35 تا 40هزار گور باستاني در آن وجود داشته باشد. باستانشناسها حتي وجود 60هزار اسكلت انساني در شهر سوخته را نيز دور از ذهن نميدانند.
80هكتار از مساحت شهر سوخته منطقه مسكوني اين شهر باستاني است كه اكنون تنها تپه ماهورهايي از خانههاي مسكوني آن به چشم ميآيد. اين شهر داراي منطقه صنعتي و حتي نقاط يادماني و عامالمنفعه متعلق به 6هزار سال پيش است.
نخستينبار يك نظامي بريتانيايي به نام كلنل بيت توانست شهر سوخته را در سيستان بيابد. او هماني است كه بقاياي سوختگي در اين شهر را يافت و آنرا به شهر سوخته نامگذاري كرد. پس از آن سر اورل اشتين در سال1937 به شهر سوخته رفت و اطلاعات ارزشمندي از اين شهر دراختيار باستانشناسها قرار داد. او البته شهر سوخته را تراژدي باستانشناسي جهان نيز خواند و ابراز تأسف كرد كه چرا باستانشناسها نتوانستهاند بر شهر سوخته متمركز شوند.
دكتر مرادي مسئول كاوش منطقه مسكوني شهر سوخته ميگويد: 4دوره استقرار در شهر سوخته وجود دارد كه از دورههاي دوم و سوم استقرار اطلاعات خوبي بهدست آمده است اما از دورههاي چهارم و اول استقراري در شهر سوخته اطلاعات اندك است.
او ميگويد: تا 2سال پيش اصلا فكر نميكرديم كه غيراز كاخ سوخته در شهر سوخته واحد مسكوني ديگري وجود داشته باشد اما با شروع كاوشها متوجه شديم كه اين شهر داراي خانههاي زياد و ديوارهايي به قطر 3متر است.
دكتر مرادي با اشاره به يافتن يك خانه مسكوني در شهر سوخته كه اطلاعات بسيار خوبي از دوره چهارم استقرار در شهر سوخته در 1900 پيش از ميلاد در اختيار باستانشناسها قرار داده است، گفت: دوره چهارم آخرين فاز استقراري در شهر سوخته است و با پايان اين دوره حيات در شهر سوخته نيز به پايان ميرسد.
هنوز مشخص نيست كه دليل نابودي حيات در شهر سوخته چيست؟ اما دليل پايان يافتن حيات در شهر سوخته هر چه باشد در جديدترين يافته باستانشناسها مشخص شده است كه مردم شهر سوخته با پاي خود اين شهر را ترك كرده و رفتهاند. ساختمانهاي شهر با آرامش كامل ترك شده و نشاني از جنگ و ويراني در نابودي حيات شهر سوخته نيست.
در كاوشهاي جديد باستانشناسي نيز حتي كارگاه توليد و بافت پارچه متعلق به 4هزار سال پيش با بيش از 40كيلوگرم پارچه كه خاك نمكدار شهر سوخته آنها را حفظ كرده و سوزنهاي استخواني مخصوص خياطي يافت شده است.
يك ساختمان كه گفته ميشود زماني معبدي در داخل شهر سوخته بود نيز بهدست آمد كه باستانشناسها ميگويند گنجينه شهر سوخته است و در دوره باستان محل انباشت زبالههاي صنعتي و قطعات سفالهاي توليد شده يا مهرهاي تراشيده شده و سنگهاي زينتي بود. آنها ميگويند اين زبالهدان صنعتي شهر سوخته اكنون بيشترين اطلاعات را دراختيار باستانشناسها قرار داده است كه ميتواند حتي نظريات مرتبط با دوره چهارم استقرار در شهر سوخته را اصلاح يا به چالش نقد بكشاند.
باستانشناسها تاكنون در بررسي گورهاي شكافته شده در گورستان باستاني شهر سوخته به اين نتيجه رسيدهاند كه تعداد مردان جوان دفن شده در گورستان بيشتر از زنان است. آنها حتي پي بردهاند كه ميانگين قد زنان در شهر سوخته در نزديك به 6هزار سال پيش 165سانتيمتر بود. امراض پوستي و بيماريهاي مرتبط با استخوان در شهر سوخته رايج بود و حتي ساييدگي شديد دندان و پوسيدگي دندان از بيماريهاي شايع دوره باستان در شهر سوخته است.
بررسيهاي جديد و كاوشهاي باستانشناسي شهر سوخته اما ميتواند تمامي نظرات قديمي در مورد اين شهر باستاني را بر هم بريزد و وجهه باستانشناساني كه بهصورت مطلق در مورد پايان حيات شهر سوخته اظهارنظر كرده بودند را خراب كند.
براساس يافتههاي جديد وقوع يك اتفاق بزرگ در كرمان، سيستانوبلوچستان، ايران و پاكستان و حصار بزرگ شهر سوخته موجب شده است كه استقرار در شهر سوخته از بين برود و مردم با پاي خود اين شهر باستاني زيبا و محصور در ميان آب را ترك كنند. نظريه تغييرات آب و هوايي و ارتباط آن با نابودي شهر سوخته همان نظريهاي است كه ميتواند تمامي برداشتهاي قديمي از شهر سوخته را به چالش بكشد.
شهر سوخته كه اكنون بياباني خشك و لميزرع است زماني در ميان آب هيرمند محصور بود. باستانشناسها ميگويند در انبارهاي مواد غذايي توانستهاند 8نوع انگور، انواع گندم، زيره و پسته كشف كنند و در بررسي جانوري مشخص شده است كه 41گونه پرنده در اين شهر باستاني ميزيستند. آنها به اين نتيجه رسيدهاند كه آب و هواي شهر سوخته در دوره باستان، آبوهواي مديترانهاي بوده و كشاورزي و دامداري اقتصاد معيشتي ساكنان شهر سوخته بود.
موضوع ديگري كه ارتباط مرگ استقرار در شهر سوخته را با تغييرات آب و هوايي تشديد ميكند زندگي مسالمتآميز در شهر سوخته و محوطههاي اطراف آن است. باستانشناسها ميگويند تاكنون هيچ نشاني از بقاياي جنگ و خونريزي يا سلاح در شهر سوخته يافت نشده است. تنها در 2گور از ميان گورهاي شهر سوخته نشان از 2قتل ديده شده كه يكي مربوط به يك مرد جوان است و ديگري يك كودك 14ساله كه هر دو با تشريفات دفن شده و شيوه تدفين آنها نشان ميدهد كه متخلف بوده و اعدام شدهاند. همين كشفيات نظريه احتمال تغييرات ناگهاني آب و هوايي با مرگ حيات در شهر سوخته را تقويت كرده است.
This entry passed through the Full-Text RSS service – if this is your content and you’re reading it on someone else’s site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers.
RSS