به گزارش مجله مدیا صلح خبر تاپتِن سینمایی برای خستهها، افسردهها، شوریدهها برترینها: درونگراها و مالیخولیاییها؛ ساکت، آرام و بیآزار و صد البته بیحوصله و غیرقابل پیشبینی. این لیست پیشنهاداتی برای این انزواطلبانِ و افراد گریزان از جامعه دارد، ده فیلم درخشان، اگر شما هم پیشنهادی دارید در این دسته، کامنت کنید. درون لوین دیویس […]
به گزارش مجله مدیا صلح خبر
تاپتِن سینمایی برای خستهها، افسردهها، شوریدهها
برترینها: درونگراها و مالیخولیاییها؛ ساکت، آرام و بیآزار و صد البته بیحوصله و غیرقابل پیشبینی. این لیست پیشنهاداتی برای این انزواطلبانِ و افراد گریزان از جامعه دارد، ده فیلم درخشان، اگر شما هم پیشنهادی دارید در این دسته، کامنت کنید.
درون لوین دیویس «Inside Llewyn Davis»
کوئنها خوب بلدند با مخاطب صمیمی شوند! هنرشان گفتن قصههای ساده و روان است بدون اینکه بخواهند پیچیدهاش کنند. این بار در فیلم لوین دیویس که به عبارتی پس از «ای برادر کجا رفتی» دومین فیلم موزیکالشان محسوب میشود، برخلاف آن فیلم کمدی شاد، با یک فیلم که نورپردازی تیره، پر از سیگار و هوای بارانی و غم و ناراحتی طرفیم. لوین دیویس، یک موزیسین بیاعصاب که معتقده شغلش، یعنی خوانندگی و نوازندگی، فقط برای پول است؛ نه اینکه برای چند نفر بزند و آنها سرهایشان را تکان دهند! این فیلم، تقریبا جادهای نیز محسوب میشود. آهنگهای فیلم بسیار زیبا هستند و تیم بازیگری درجه یک هستند. کافی است چهار دقیقه از فیلم بگذرد، آن وقت دیگر در فیلم غرق شدهاید! راستی، یک گربه هم در فیلم وجود دارد که نقش کلیدی دارد!
جلسه کوتاه ۱۲ «Short Term 12»
این یکی را خیلی دوست میدارم! فضای فیلم به شدت صمیمانهاس و به زیبایی هرچه تمامتر، چند روز از زندگی چهار کارمند بازپروری را میبینیم. بری لارسون که هم جدیت و هم شوخطبعی ریز خود را دارد، جان گلگر جونیور که بار کمدی فیلم را حفط میکند، رمی مالک تو سریخور! و استفانیا بیتریز که وقتی بقیه نیستند، آن جا را میگرداند. از آن طرف، کاتلین دور را داریم که نقش یه دختر مودی و بد اخلاق را بازی میکند و لیکیت استنفیلد که یکی از درون گراترین و غمبارترین کاراکترهایی است که دیدهام. داستان فیلم ساده هست و باز هم میگویم، فیلم فضای به شدت صمیمانهای دارد که کم یافت میشود.
مالیخولیا «Melancholia»
این فیلم فرا بینظیر است! اولا باید بگم آقای فون تریه فیلم را ساختند و از کارگردانان منفور سینما هستند! اما در این فیلم، به شیوهای کاملا متفاوت، افسردگی را مورد بررسی قرار میدهد. نشان میدهد که همه در معرض افسردگی هستیم و یک روز به آن مبتلا میشویم. یکی میگوید نه بابا این حرفا چیه ما شادیم خوشحالیم علم فلان گفته ماها نمیگیریم و فلان و فلان و فلان. یکی میگوید من آن را قبول کردم. از اون نمیتونم فرار کنم و باید قبولش کنم. کریستن دانست به زیبایی تمام، یکی از افسردهترین نقشهای سینما را بازی کرده است. بایستی گفت اگه از غم مرحله اول فیلم گذشتید، بعید میدانم بتوانید از غم مرحله دوم فیلم بگذرید مگر اینکه یه بار این حس عجیب زشت دوست داشتنی مالیخولیایی را تجربه کرده باشید!
مرثیهای برای یک رویا «Requiem For a Dream»
نیازی به معرفی و توضیح آن چنانی نیست. کارگردان فیلم آرنوفسکی است که هر دفعه غم جدیدی در آستینش دارد و رحم کردن به کاراکتر برایش یه شوخی زشت است. جرد لتو و جنیفر کانلی از معتادان قدیمی و دوست داشتنی سینما هستند و مادری که میخواهد لاغر شود تا بتواند در یک برنامه تلویزیونی آبرو داری کند! خلاصه داستان فیلم این است و افرادی که رویا دارند و آرنوفسکی مرثیهای برای آن میسراید. اما چه چیزی این مرثیه را کاملتر میکند؟ بله! موسیقی مسخ کننده و بینظیر کلینت منسل که شما را به درون فیلم میکشد و نمیگذارد نفس راحتی بکشید؛ و پایان شوکه کننده و اعصاب خورد کن و اعصاب خوردکن و اعصاب خوردکن…
مزایای گوشهگیر شدن «The Perks Of Being Wallflowers»
یک درام دبیرستانی درست حسابی. فیلمی که به راحتی باهاش ارتباط برقرار میکنید و فکر میکنید جزء اکیپشان هستید. فیلم، به شدت خوش ساخت است و به زیبایی با تمام شخصیتها ارتباط برقرار میکنید. به احساسات افراد گوشه گیر میپردازد و با آهنگای راک زیبا همراهمان میکند و مهمتر از همه، هیچ وقت خودش را لوس نمیکند و فاز نالیدن الکی بر نمیدارد. بر افسردگی و گوشه گیری اصرار نمیکند و میگوید یه لحظه باید دل را به دریا زد و رفت وسط تا با سمها و پاتریکهایی که در زندگی همهمان است، رقصید، خوش گذراند و لذت برد. نکته آخر اینکه فیلم واقع گرایانه ساخته شده و چارلی قصه ما، راه دراز و سختی برای شاد شدن طی میکند.
فلوریدا پراجکت «Florida Proje»
یک فیلم ساده و باحال و رنگارنگ. چند کودک شیطان که در یک پراجکت (یه سری سوییت که کنار هم دیگه و به صورت یه ساختمون ساخته شدن) دو مادر دیوونه و یک مهماندار با نقش آفرینی محشر ویلیام دفو که زیادی مهربان است و آچار فرانسه است. جدا از اینکه فیلم به زیبایی به مسئله نظام سرمایه داری میپردازد، بلکه یک داستان زیبا هم تعریف میکند. دربارهی فیلم چیز بیشتری نمیگویم، چون نمیخواهم لذت دیدن این فیلم را از شما بگیرم!
جوکر «Joker»
یک فیلم پاپ کورنی که آنقدر عمیق به مسئله تنهایی نمیپردازد، کلیشهای و پر از ایراد هم هست. اما دیوانه بازیها و بلاهایی که آرتور فلک میآورد، گاهی اوقات همان افکار خطرناکی بود که در ذهنمان رژه میرفت. چیزی که حس همدردی مان را قلقلک میدهد، قطعا بازی فینیکس است و بس. پس بیشتر نمیگویم، چون “جوکر” است!
به خلا وارد شو «Enter The Void»
چرا این فیلم را اینجا گذاشتم؟ چون در مورد سفر یک روح است. درمورد «مرگ» است و امکان ندارد یک بار ما در مورد مرگ فکر نکرده باشیم… مخصوصا هنگام تنهایی و ناراحتی. کلا enter the void از تکرارنشدنی فیلمهای تاریخ سینما هست که کلی حرف دارد، اما زبان از گفتن آن حرفها قاصر است! این فیلم را از دست ندهید.
مبتدیها «Begginers»
آخ که چقدر این فیلم خوب است. آخ که چقدر این فیلم همه چیزش، همه چیزش آرام و ملایم است. فیلم درمورد جوانی به نام الیور است که مدتهاست تنها است و در یک مهمانی، با یک دختر زیبا به نام آنا آشنا میشود. کلیشه است نه؟! اما مشکل اینجاس که الیور این سوال را از خودش میپرسد: آیا من لیاقت او را دارم؟ و گشت و گذاری در رابطه او با پدرش و بقیه ماجرا. در نگاه اول فیلم کلیشهای است، ولی چنان دل شما را به دست میآورد که محو فیلم میشوید.
امیلی «Amelie»
یک شخصیت خنده بر لب، یک سفر فانتزی و یک عاشقانه آرام. امیلی، با بازی محشر و لذت بخش آدری توتو یک فیلمی است که در سختترین لحظات عمرتان حکم دیازپام را خواهد داشت. البته یک موسیقی به شدت دلنشین و آرام در فیلم جریان دارد که لذت فیلم را صدبرابر کرده است.
منبع: شبکه اجتماعی ویرگول
منبع :Bartarinha