امروز: پنجشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الخميس 8 شعبان 1446 | 2025-02-06
کد خبر: 47825 |
تاریخ انتشار : 06 بهمن 1394 - 20:21 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

اجتماع > اجتماعی – سید اکبر میرجعفری:بام:چند سالی پیش، شبی بهاری را در کلبه‌ای جنگلی به سر بردیم.  جنگل گلستان. ما براي فرار از سرما كاملا درز پاي در و شكاف پنجره را پوشانديم؛ اما صبح كه از خواب برخاستيم، ديديم بين سقف و ديواره‌هاي كلبه كاملا باز است و از هم حدود 20سانتي‌متر فاصله دارند! و […]

اجتماع > اجتماعی – سید اکبر میرجعفری:
بام:
چند سالی پیش، شبی بهاری را در کلبه‌ای جنگلی به سر بردیم.

 جنگل گلستان. ما براي فرار از سرما كاملا درز پاي در و شكاف پنجره را پوشانديم؛ اما صبح كه از خواب برخاستيم، ديديم بين سقف و ديواره‌هاي كلبه كاملا باز است و از هم حدود 20سانتي‌متر فاصله دارند! و اغراق نبود اگر بگويم: كلبه سقف نداشت!
مي‌گويم: من يكي كه از سرما يخ مي‌زدم، اگر مي‌دانستم در كلبه‌اي بي‌سقف خوابيده‌ام!

سد سليمون (بخوانيد: سيد سليمان!) مرد ملايي بود. اصلا تنها ملاي ولايت ما همان سد سليمون بود.
اگر شبي منت بر سر ما مي‌گذاشت و مهمان ما مي‌شد، براي شام سفارش مي‌كرد:
– درسته كه گوشت خروس به‌هم نمي‌سازه؛ ولي به من نگيد، مرغه يا خروسه؛ چون اگه بدونم به جاي گوشت مرغ، گوشت خروس خوردم، مريض مي‌شم!

من بيمه نبودم؛ مثل بقيه اعضاي خانواده‌ام؛ مثل بقيه هم ولايتي‌هايم. پدرم از آن شغل‌ها نداشت كه ما را بيمه كند. نخستين‌بار اين كلمه را از پشت يك وانت خواندم؛ نوشته بود: «بيمه ابوالفضل(ع)». يك روز هم وقتي ديفتري گرفته بودم، آقاي دكتر به مادرم گفت:
– بيمه‌ايد؟
و مادرم جواب داد: «نه»!

با اينكه بيماري‌هاي سختي مثل ديفتري، روماتيسم و… را از سر گذرانده‌ام؛ اما گويا آن سال‌ها چندان هم به بيمه نيازي نداشتيم. هيچ وقت يادم نمي‌آيد كه مادر يا پدرم گفته باشد:
– ‌اي كاش ما هم مي‌تونستيم بچه‌هامون رو بيمه كنيم.
چرا؟ شايد چون آن سال‌ها هزينه‌هاي درمان كمرشكن نبود.
ولي اكنون با كمال افتخار، من و خانواده‌ام دفترچه بيمه خدمات‌درماني داريم و همين كه دفترچه‌مان به صفحه آخر مي‌رسد، به هول و ولا مي‌افتيم كه مبادا در فاصله تعويض دفترچه مريض شويم!

شايد گمان مي‌كنيد، بيمه خدمات‌درماني، خيلي‌خيلي در خدمت ماست؟ نه؛ اما احساس كاذبي را در ما مي‌پروراند كه بدون بيمه بسيار بي‌پناهيم!
شركت‌هاي بيمه مي‌توانند به‌خود ببالند: «حتي نام ما نيز ايمني‌بخش است.»!

ناچارم يادآوري كنم اگر از اين نوشته مي‌خواهيد نتيجه بگيريد كه بيمه چيز خوبي نيست، سخت دراشتباهيد. مسئوليت بيمه شدن يا نشدن شما به گردن خودتان است،اما با حال آنها چه كنيم كه بيمه‌اند؛ حتي بيمه تكميلي‌اند، اما احساس بيمه بودن ندارند؟ اينان با چه احساس غبني حق بيمه خود را مي‌پردازند؟!

به‌راستي: چقدر از پناهگاه‌هاي ما پناهگاهند و چقدرشان توهم؟!

  • شاعر و پژوهشگر ادبيات

This entry passed through the Full-Text RSS service – if this is your content and you’re reading it on someone else’s site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers.

RSS

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • تعداد نظرات منتشر شده: 2
    1. نویسنده :روناک

      کاش یه مسیر برای تماس می ذاشتین

    1. نویسنده :سایه

      به راه تون ادامه بدید

    بدون نظر :