امروز: چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الأربعاء 23 شوال 1445 | 2024-05-01
کد خبر: 1644 |
تاریخ انتشار : 15 آبان 1391 - 9:44 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

اسلام: تاريخ مختصر، تأليف كارين آرمسترانگ‏  A Short History :Islam  پيتر آرنولد 65 سال پيش در مقاله‏اى در نشريه The NewYorker، اين سؤال را از توريستى نقل مى‏كند كه از فرد معممى كه در حال نماز بود، مى‏پرسد راه مكه كدام است؟ كلفورد گريتز، استاد مؤسسة مطالعات پيشرفته در دانشگاه پرينستون، در سال 2003 نيز […]

اسلام: تاريخ مختصر، تأليف كارين آرمسترانگ‏

 A Short History :Islam

 پيتر آرنولد 65 سال پيش در مقاله‏اى در نشريه The NewYorker، اين سؤال را از توريستى نقل مى‏كند كه از فرد معممى كه در حال نماز بود، مى‏پرسد راه مكه كدام است؟ كلفورد گريتز، استاد مؤسسة مطالعات پيشرفته در دانشگاه پرينستون، در سال 2003 نيز مقالة خود را با همين پرسش آغاز مى‏كند، كه راه مكه كدام است؟ وى اظهار مى‏كند كه امريكايى‏ها تصوير درست و دقيقى از اسلام ندارند و تا همين اواخر توجه جدى نيز به شناخت اسلام نداشتند. اما چرا شناخت دقيق اسلام براى امريكايى‏ها ضرورى است؟ دليل آن بسيار روشن و واضح است. در حال حاضر, امريكا با پديده‏هايى مواجه است، مانند حادثة 11 سپتامبر، عمليات انتحارى، پديدة اسامه بن لادن، جنگ عراق و… كه دليلى بر ضرورت شناخت و نگاه جدى‏تر به اسلام است.  اين پديده‏ها خاستگاهي اسلامى دارند.

 وى مى‏افزايد ما پديدة كمونيسم و اتحاد جماهير شوروى را كاملاً شناخته بوديم، و تصوير دقيق و روشنى از آن داشتيم. اين در حالى بود كه پديدة كمونيسم يك پديدة غربى و داراى خاستگاه­هاى غربى بود. كمونيسم ريشه در انقلاب فرانسه و نهضت­هاى روشنگرى داشت و بر اين اساس پيش­زمينه‏هاى تاريخى‏اش براى ما قابل درك بود. ماركس و لنين نيز از پيش زمينه‏هايى قابل درك برآمده بودند. مفاهيم ايدئولوژيكى آن­ها نيز براى ماً قابل شناخت و روشن بود چون برآمده و زاييدة همان شرايط و آرمان­هاى اجتماعى به حساب مى‏آمد.

 اما اسلام  پديده­اي غربى نيست. چرا كه خاستگاه اسلام غرب نبوده است. اسلام كيش عرب­ها، ترك­ها، ايراني­ها، افريقايي­ها، هندي­ها، آسياى مركزي­ها، مغول­ها و مالايايي­هاست و تمام اين­ها از قلمرو و جغرافياى فرهنگى غرب بيرون هستند. بنابراين شناخت امريكايي­ها از اسلام شناختى عميق و ژرف نيست، بلكه يك شناخت ظاهرى و سطحى است. شناخت اسلام در چند سال اخير، حجم انبوهى از كتب و مقالات توسط مورخان، روزنامه‏نگاران، سياستمداران، دانشجويان اديان تطبيقى، جامعه‏شناسان و گروه­ها و اقشار فراوان ديگر منتشر شده‏اند؛ به­طورى كه گوش اغلب امريكايي­ها با مفاهيمى چون: انديشة اسلامى، جهاد و… آشنا شده و با مفاهيمى از اين نوع در محافل مختلف علمى و عمومى مواجه شده‏اند.

 آثارى كه در رابطه با اين موضوعات منتشر شده‏اند، تصويرى روشن و مشخص به مخاطب نمى‏دهند، بلكه بيشتر او را سردرگم و متحير مى‏كنند. مطالب گوناگون و فراوانى با موضوعاتى همچون اصلاح‏طلبى، تجددگرايى، محافظه‏كارى، افراط­گرايى، بنيادگرايى، وهابيگرى و… منتشر شده و مى‏شوند. كتابچه‏هايى نيز راجع به مباحث احكام و قوانين اسلام، آموزش­هاى قرآنى، حج، روزه، حجاب، مناسك و… منتشر شده‏اند.

 خانم خبرنگار ايتاليايى، اوريانا فالاچى در مصاحبة تلويزيونى‏اش با هنرى كيسينجر در يك دهه قبل اظهار مى‏كند كه بايد به­تمام مسلمانان، اعم از افغان، بوسنيايى، كرد،… و هركس ديگر كه در غرب طرفدار فرهنگ تعصب است، حمله كرد.

 نويسندة سانفرانسيسكويى كه تروتسكيست بوده، صوفى شده و مدير باشگاه يهوديان پيشرو واشنگتن است معتقد است كه غرب در برابر شوروى جنگ سرد داشت، اما هشدار مى‏دهد كه مسلمانان با اسلحه خواهند آمد.

 توماس سيمونز، سفير امريكا در پاكستان در دوران كلينتون مى‏گويد: اسلام سياسى با جهانى شدن ناسازگار است.

 پل برمن با توجه به افراط‎گرايى اسلامى معتقد است، تيرها و پيكان­هاى مختلف از جهات متعدد و با قدرت , توان و تأثيرهاى گوناگون آماده شده‏اند. ما در برابر آن­ها چه خواهيم كرد؟ مسلماً اين تيرها بى‎هدف رها نخواهند شد. او اين پرسش را مطرح مى‏كند كه واقعاً راه مكه كدام است؟

 بنابراين پرسش اصلى غرب اين است كه اسلام چيست؟ اعتقادات واقعى مسلمانان كدام­ها هستند؟ آن­ها چه احساسى داشته و به­دنبال چه چيزى هستند؟ ما در مقابل آن­ها چه مى‏توانيم بكنيم؟ تصور و ايدة امريكايي­ها از اسلام روشن نيست و طيف گسترده‏اى را در بر مى‏گيرد. به هر حال منافع ملى امريكا اقتضا مى‏كند كه تلاش خود را مضاعف نموده، “انديشة اسلام” را بهتر و روشن­تر دريابد و آن­را دقيق تبيين و توصيف نمايد، اين مى‏تواند كمترين واكنش در برابر اين هشدار باشد.

 اين پديده را با چهار شيوه يا نگرش مى‏توان تبيين كرد، كه اين­ها الزاماً شيوه‏هاى كاملاً جدا و متمايز نبوده بلكه مى‏توانند همپوشى داشته باشند:

 1. نگرش تمدنى به اسلام و اين­كه اسلام را يك تمدن بدانيم. به اين معنا كه كل غرب در برابر كل اسلام قرار دارد.

 2. نگرش تنويعى به اسلام، به اين معنا كه برخى از افكار و انديشه‏هاى مسلمانان متجدد را بپذيريم، زمينه‏هايى فرهنگى كه مسلمانان كشورهاى مختلف در آن­ها رشد كرده‏اند در نظر بگيريم و بين اسلامى كه تساهل و تسامح را مى‏پذيرد و اسلامى كه زمينه‏هاى رشد تروريسم را موجب مى‏شود تفاوت قايل شويم. به اين معنا دو نوع اسلام خوب و بد، يا اسلام متسامح و اسلام تروريستى وجود خواهد داشت.

 3. نگرش همگرايى: به اين معنا كه اسلام با بسيارى از اديان ديگر داراى وجوه مشترك بوده و همچون آن­ها خداى واحد را پذيرفته است و اين­كه راه­هاى وصول به حقيقت متعدد است.

 4. نگرش مليتى به اسلام: به اين معنا كه اسلام يك ملت است با هويت خاص مكانى و… تا اين­كه يك انديشة فراگير باشد.

 نگرش تمدنى به اسلام به اين معناست كه اسلام را با تمام تلقى‏هايش نسبت به اشيا و پديده‏هاى مختلف، در نظر گرفته و به اين معنا آن­را يك تمدن بدانيم. چنانكه مسيحيت را نيز به همين معنا، تمدنى ديگر مى‏دانيم. براين اساس تحول و فراز و فرود تمدن­ها مطرح مى‏شود. براساس همين نگرش تمدنى است كه ساموئل هانتيگتون نظرية “برخورد تمدن­ها” را مطرح مى‏كند و مرزهاى خونين آن­را بالكان، آسياى مركزى، افريقاى سياه و جنوب فيليپين مى‏داند و همين جهان اسلام را از جهان مسيحيت، جدا مى‏كند.

 اما راجع به دو كتاب مهم برنارد لوئيس:

 1. چه اشتباهى رخ داد؟ What went wrong? برخورد اسلام و تجدد در خاورميانه، تأليف برنارد لويس. اين كتاب قبل از حادثة 11 سپتامبر سال 2001 نوشته شده است.

 2. بحران اسلام: The Crisis of Islam? جهان مقدس و ترور نامقدس، تأليف برنارد لويس. اين كتاب پس از حادثة 11 سپتامبر سال 2001 نوشته شده است.

 برنارد لوئيس فارغ‎التحصيل رشتة تاريخ اسلام از لندن، قبل از جنگ جهانى دوم است. او همچنين در دوران جنگ در خدمت ادارة اطلاعات بريتانيا بوده است. وى از سال 1974 تاكنون استاد دانشگاه پرينستون بوده است. او نويسنده‏اى پرتوان و مشهور است. بيش از بيست كتاب و صدها مقاله راجع به موضوعات مرتبط با شرق و اسلام، نوشته است. به همين دليل برخى او را پدر مستشرقان معاصر دانسته‏اند. مجلة تايمز وى را مردى براى جهان معاصر و پدر مطالعات اسلامى لقب داده است. برخى از آثار او عبارتند از: “تأسيس جمهورى تركيه”، “نژاد، رنگ، و برده‏دارى در اسلام”، “تاريخ اعراب”، “زبان سياسى اسلام”، “ظهور مسلمانان در اروپا”، “يهوديان اسلام”، “گروه ترويستى قرن 12” و كتب و مقالات فراوان ديگر. اما دو كتاب ياد شده از آثار مهم و مشهور او هستند كه اخيراً منتشر شده‏اند. مطالب اين دو كتاب پيش از 11 سپتامبر، به عنوان سلسله مقالاتى در نشريات آتلانتيك و نيويوركر منتشر شده است. وى در اين كتاب­ها به مطالب مختلفى از جمله، ما و آن­ها، جنگ دنياها، مفهوم ايمان و كفر در نگاه مسلمانان پرداخته است.

 لوييس به­صراحت بر اين اعتقاد است كه مسلمانان گيج و سردرگم هستند. آن­ها در فرهنگ گذشتة خود كه اكنون از دست داده‏اند، فرورفته‏اند. مسلمانان از غرب، كفر و تجدد بسيار ناراحت و خشمگين‏اند. در دوران قرون وسطى كه اروپاى مسيحى، دوران تاريكى خود را سپرى مى‏كرد، مسلمانان توانستند از راه ترجمه و نوشته‏هاى يونانيان غربى به دانش فراوانى دست يابند. البته وى معتقد است كه در اين دوران هزار ساله، مراكز تجمع مسلمانان اعم از دمشق، بغداد، اصفهان، استانبول و… به­عنوان تنها تمدن برتر دنيا نبودند، بلكه تمدن چين در آن دوران تنها تمدن محسوب مى‏شد كه برپايه‏هاى غيرغربى خود استوار بود. برخلاف تمدن اسلام كه بر انديشة يونانيان غربى مبتنى بود.

اما دوران رنسانس كه عصر اصلاحات و انقلاب صنعتى بود, همة معادلات را تغيير داد. در اين دوران انديشه و فرهنگ غربى احيا و انديشه و فرهنگ عربى، ايرانى، عثمانى و مغربى رو به افول و انحطاط رفت. انديشة مسيحى به سوى عقلانيت و انديشة اسلامى به سوى تعصب و تحجر حركت نمود. از دستاوردهاى اين روند رشد و توسعة فراوان علمى، اقتصادى و نظامى كشورهاى غربى بود كه فاصله با كشورهاى اسلامى بيشتر شد. در حالى­كه غرب در فرايند تحول فناوري بود، شرق سرگرم صنعت سنتى و دستى عقب مى‏ماند. غربي­ها در پى يافتن بازارها و سرزمين­هاى جديد بودند، در حالى­كه مسلمانان در پشت دروازه‏هاى وين در قرن 17 ايستاده بودند و ناپلئون در اواخر قرن 18 وارد مصر شد.

 به­هر­حال اسلام به­تدريج از دوران شكوه و عظمت خود دور مى‏شد و ديگر بزرگانى همچون: ابن سينا، ابن رشد، ابن خلدون و… در جهان اسلام ظهور نكردند.

 لوئيس در كتاب «چه اشتباهى رخ داده؟» به اين فراز و فرود در تاريخ اسلام و مسيحيت توجه نموده و آن­را بر حركت الاكلنگ تشبيه مى‏كند. به اين معنا كه هرگاه يكى در فراز بوده, ديگرى در فرود قرار داشته و بالعكس.

 كتاب “بحران اسلام” كه پس از 11 سپتامبر نوشته شده، در واقع توصيف و تبيينى براى اين حمله است كه از آن به عنوان آخرين تلاشى ياد مى‏شود كه بيش از چهارده قرن ادامه دارد.

 لوييس به صورت بسيار قاطعانه از غرب و به­ويژه ايالات متحده مى‏خواهد كه پاسخى نظامى به اين حمله بدهند. او مى‏گويد همة مسلمانان اعم از مصدق، بعثيها، اخوان المسلمين، وهابيها، انتفاضة حماس، كسانى كه دست به عمليات انتحارى مى‏زنند، طالبان، جبهة نجات اسلامى، صدام، اسامه بن لادن، و… همه با كم­ترين اختلاف و تفاوت يك تهديد براى غرب محسوب مى‏شوند. مسلمانان خشمناكند و خشم آن­ها به دليل عقب ماندگى آنهاست. جنگ مقدس و ترور نامقدس نه تنها يك تهديد براى امريكاست، بلكه تهديدى براى كل دنياست.

 او هشدار مى‏دهد كه اگر مسلمانان افراطى بتوانند انديشه و آراى خود را به جهان اسلام بقبولانند و رهبرى جهان اسلام را به دست گيرند، تنها تهديد و خطر براى امريكا نخواهند بود. وى هشدار مى‏دهد كه اروپاى كنونى، جايگاه و محل رشد بسيارى از گروه­ها و اجتماعات اسلامى است و سرعت رشد آن­ها رو به تزايد است. وى مى‏گويد: دير يا زود القاعده و گروه­هاى هم‏انديش يا طرفدار آن­ها حمله خواهند كرد. حتى كشورهاى همساية جهان اسلام، همچون روسيه، چين و هند كه براى مسلمانان از حساسيت كمترى نسبت به امريكا برخوردارند، از حملة مسلمانان در امان نخواهند بود. چرا كه بنيادگرايان خود را  در نبرد پيروز يافته‏اند. بنابراين به اعتقاد وى آيندة تاريكى در انتظار دنيا و بشريت است.

 نكتة ديگر اين است كه نگرش به اسلام به­عنوان يك “تمدن مستقل” كه خودش دنياى انديشة خود را سامان داده است، الزاماً نبايد در تقابل با مسيحيت يا شرق، مورد تبيين و تجزيه و تحليل قرار گيرد. بلكه مى‏توان آن­را به­طور كلى در نظر گرفت، به اين معنا كه مدل خاص و نسخة ويژه‏اى نسبت به­ويژگي­هاى تاريخ بشرى دانست و در عين حال تصور پيش گفته را نيز از اسلام حفظ كرد. چنانكه مى‏توان اسلام را به­عنوان يك تمدن باسابقه و داراى پيچيدگي­هاى خاص و فراز و نشيب­ها لحاظ كرد، كه در عين حال در عرض آن دين بزرگ ديگرى با فرهنگ طولانى وجود دارد.

 اسلام در دنياى جهانى شدن، تأليف توماس دبليو سيمونز.

 سيمونز سفير سابق امريكا در كشور پاكستان در سال­هاى 8-1996 م. بوده و اينك دانشجوى دكترى در رشتة “تاريخ اروپا” در دانشگاه هاروارد است. وى در اين كتاب اين انديشه را مطرح كرده است كه اسلام نه تنها در دوران معاصر بلكه در دورة سيزده قرن گذشته به­عنوان قوي­ترين عامل در دنيا و موتور محركة دنيا بوده است. اسلام هميشه حامل و داعيه‎دار جهانى شدن بوده و بيشترين كارزارها را داشته است.

 سيمونز در اين كتاب مى‏گويد در واقع كمونيسم و اصلاحاتش جهان را به دو بخش تقسيم كرده بود. پس از سقوط كمونيسم، انديشة جهانى شدن ظهور كرد كه

به­عنوان تقسيم كنندة عام در تحليل­ها مطرح مى‏شد. وى مى‏گويد كه جهانى شدن مستلزم اين است كه همة انسان­ها بتوانند با احساس امنيت كامل و فارغ از هر مرزبندى با هم در تعامل باشند و با يكديگر راجع به مسائل و پديده‏هاى مختلف و بايد و نبايدها بحث كنند. او جهانى شدن را امرى اجتناب‏ناپذير و يك مرحلة قطعى تاريخى مى‏داند. اما اين­كه جهانى شدن با چه سرعت و شتاب و چه عمق و زمان و مكانى در جوامع رخ مى‏نمايد، بستگى به شرايط جوامع مختلف دارد.

 سيمونز مى‏گويد: تبيين و فهم پديدة مبهم و سربستة “جامعة اسلامى”، چندان دشوار نيست. چون در فاصلة هزار سال از فوت پيامبر اسلام تا محاصرة وين، چنين جوامعى وجود داشته‏اند. مسلمانان همانند مسيحيان، هندويان و چيني­ها در نظامى كه اقتصادش مبتنى بر كشاورزى بود و حاكمانش عموماً براساس مقدسات و قوانين مذهبى حكومت مى‏كردند، زندگى مى‏كردند. توسعه و گسترش بسيار سريع جامعة كوچك مسلمانان كه پيامبر اسلام آن­را در شهرهاى تجارى مكه و مدينه تأسيس نموده بود و سوريه، مصر، افريقاى شمالى، آناطولى، عراق و ايران را در برمى‏گرفت، موجب پديد آمدن قدرتمندترين حركت و جريان فرهنگى، سياسى و اقتصادى شد كه تا آن زمان دنيا به خود نديده بود. امويان، عباسيان، آل بويه، سلجوقيان، تيموريان، صفويه و عثمانيان همه با انگيزة جهانى شدن ظهور كردند. شعار جهانى شدن توسط خون و آهن در قرن هيجدهم توسط ناپلئون ظهور يافت و همين موجب طرح مباحث اسلامى نيز شد. اما در دهة 1970 كه جهانى شدن توسط نفت و فولاد به جهانى شدن توسط اطلاعات و فناوري تبديل مى‏شد، جهاد كلاسيك اسلامى به صورت خطرناكى ظهور كرد. قدرت دينى و ضعف حكومت­ها موجب ايجاد جريان راديكاليسم در اسلام شد كه پس از حدود سى سال به حادثة 11 سپتامبر انجاميد. كسى نمى‏داند چه بسا مانند اين حادثه تكرار هم بشود.

 ساية شمشيرها: جهاد و تعارض اسلام و مسيحيت، تأليف ام.جى.اكبر

 Jihad and the Conflict Between Islam and Christianity :The Shade of Swords

 ام.جى.اكبر مسلمان و سردبير نشرية “عصر آسيا” The Asian Age  و عضو سابق كنگره است. او در اين كتاب به خيزش اسلام از نگاه دهلى مى‏پردازد. او انبوه جمعيت عمامه به سر ضد امريكايى را كه در خيابان­هاى پيشاور پس از حادثة 11 سپتامبر تظاهرات مى‏كردند، به تصوير مى‏كشد. برخى از عناوين اين كتاب اين­گونه هستند. لذت مرگ، حلقة جهنم، خشم تاريخ. او كشمير، طالبان، ضياءالحق يا رمزى يوسف را مورد بحث قرار مى‏دهد. صد صفحة نخست كتاب بدون هيچ مقدمه‏اى به خيزش اسلام و دل­مشغولي­هايى كه با مسيحيت داشته، كه هميشه عملاً خصمانه، جاهلانه و عارى از تفاهم بوده‏اند، مى‏پردازد. سپس به منطقة جنوب آسيا نظر انداخته و با عنوان “جهاد در شرق همچون هلالى بردهلى” بحث خود را ادامه مى‏دهد. وى به تجزية پاكستان از هند اشاره مى‏كند، و از آن به­عنوان مرحله‏اى تلخ و ناگوار براى شبه قاره ياد مى‏كند. او جهاد را امرى در جهت خشونت مى‏داند. مسائل كشمير، بنگلادش، تخريب مسجدبابرى، نهضت هندوهاى راديكال و ظهور اسامه بن لادن تمام اين­ها جنبه‏هاى مختلف نبردند. بنابراين جهاد امرى توقف‏پذير نيست، بلكه هميشه به نوعى استمرار دارد.

 به­طور خلاصه، اكبر، لوييس و سيمونز تمدن اسلامى را در تناسب با واكنش­ها و مواجهة مسلمانان نسبت به موضوعات اطراف خود همچون غرب، شرق، و جهانى شدن تبيين مى‏كنند، به جاي آن­كه آن را فى‎نفسه مورد كاوش و بررسى قرار دهند. به ديگر سخن آن­ها به تبيين ماهيت خود تمدن اسلامى نمى‏پردازند، بلكه با مواجهه‏ها و واكنشها درصدد ترسيم آن برآمده‏اند.

  اسلام: تاريخ مختصر، تأليف كارين آرمسترانگ‏

 A Short History :Islam

 كارين آرمسترانگ كتاب­هاى متعددى در موضوع دين نوشته است. مانند: “بودايى‏گرى”، “آفرينش”، “صوفي­هاى قرون وسطى”، “يهوديت”، “بنيادگرايى”، “شعرعبادى”، “پيدايش جنگ سكس مسيحى در غرب”. او تجربيات خود را نقل مى‏كند كه راهبه شده و سپس از راهبه بودن كناره‏گيرى كرده و به فن شعر در دورة تاريخ اسلام به­عنوان مكاشفه‏اى موقت از بنياد الهام بخش كه منجر به ثبات ايمان يا ايمان مستقر در دنياى بى‏ثبات مى‏شود، روى مى‏آورد. او معتقد است رنج و كوشش­هاى تاريخى جامعة اسلامى، ترورهاى سياسى، جنگ­هاى داخلى، تهاجم­ها، ظهور و سقوط حكومت­ها هيچ كدام اين­ها مانع تلاش­ها و پژوهش­هاى باطنى دينى نشدند. يك مسلمان بايد راجع به حوادث جارى و گذشته تأمل كند، چنانكه يك مسيحى بايد با اعمال خلاقيت اين تصوير را كامل كند، تا هستة اصلى الهى خود را بيابد. بررسى جنبة خارجى تاريخ اسلام يك وجه ثانوى صرف نيست، چرا كه از ويژگي­هاى اصلى مسلمانان تقدس بخشى به تاريخ است.

 على عسگرى يزدى‏

 بخش فرهنگى نمايندگى دايم ج.ا.ايران در سازمان ملل – نيويورك‏.

گزارشي از همايش «نوگرايي و تجديد انديشة ديني: فرصت‎ها و چالش‎ها» در تونس

همايش مشترك علمي ايران و تونس «نوگرايي و تجديد انديشة ديني: فرصت‎ها و چالش‎ها» با حضور سفير جمهوري اسلامي ايران در تونس و جمعي از اساتيد و صاحب‌نظران ايراني و تونسي، در بيت الحكمه تونس  افتتاح شد.

            اين همايش طي دو جلسة كاري به رياست دكتر كمال عمران از تونس و دكتر محمدعلي آذرشب از ايران برگزار شد و يازده مقاله توسط صاحب‌نظران و شخصيت‌هاي ايراني و تونسي قرائت شد.

دكتر عبدالوهاب بوحديبه رييس بيت الحكمه در مراسم افتتاحيه، ضمن تأكيد بر ضرورت توسعه و گسترش ميراث فرهنگي اسلامي جهت رويارويي با چالش‎هاي جديد گفت: «اين همايش فرصت خوبي براي تضارب آرا و هماهنگي تلاش‎هاي مسلمانان درخصوص مسئلة تجديد انديشة ديني به­شمار مي‌رود. ما برخلاف مسائل اقتصادي و علمي و اجتماعي، بستر پيشرفت انديشة فلسفي ـ فرهنگي و ديني را فراهم نكرده‌ايم. متأسفانه جهان اسلام دين را در رتبة دوم الويت‎هاي خود قرار داده است و ما هم‎اكنون در پرداخت بهاي اين سير قهقرايي و در جا زدن فكري و انديشه‌اي هستيم. چنانچه نسبت به اين چالش‎ها بي اعتنا باشيم و يا در برابر آن ايستادگي نكنيم، قطعاً موجب محو فرهنگ و تمدن اسلامي مي‌شود.»

دكتر محمدعلي آذرشب در بخشي از سخنان خود گفت: «پيشرفت جنبة شموليت دارد و انديشة ديني ملزم به همسويي با تحولات عصر است. ولي متأسفانه انديشة ديني در بسياري از كشورهاي اسلامي و عربي، فاقد پيشرفت و ترقي بوده است. انديشة ديني بايد از محيط تنگ خود خارج شود و مسلمانان ‌بايد به توانمندي‎هاي خود اعتماد كنند و بر مشروعيت خود پايبند باشند و هدفي واحد را دنبال نمايند. ما نبايد همانند غربي‎ها تنها از آزادي , عدالت و دموكراسي سخن بگوييم؛ ما بايد آزادي، عدالت و دموكراسي ديني را در عمل نشان دهيم.»

هيئت ايراني پس از پايان همايش از مركز الدراسات الاسلاميه باالقيروان وابسته به دانشگاه زيتونية تونس بازديد كردند و با رييس اين مركز، دكتر حراني بوعقلاقي ديدار و گفتگو داشتند. روزنامة الصباح تونس نيز در محل رايزني فرهنگي با هيئت ايراني مصاحبه كرد. لازم به­ذكر است كه گزارش كامل اين همايش همراه با مجموع مقاله‌ها در قالب كتابي به زبان عربي تدوين و تنظيم شده و به زودي منتشر خواهد شد.

چند نكته:

1 . ارائة مقالة «فقه: چالش‌ها، كاسته‌‌گي‌ها و بايسته‌گي‌ها» از سوي علي‌اكبر رشاد و مقالة «نوآوري در انديشه‌هاي عرفاني امام خميني (ره)» از سوي دكتر فاطمه طباطبايي، موجب آشنايي انديشمندان و روشنفكران تونسي با آراي فقهي تشييع ايراني و انديشه‌هاي امام خميني (ره) شد.

2 . برگزاري اين همايش علمي با استقبال شايان‎توجه نخبگان و صاحبان انديشة اين كشور مواجه شد؛ به­گونه‌اي كه آن‎ها خواستند چنين نشست‎هاي علمي باز هم برگزار شود. از اين­رو، طبق توافق‌نامه‌اي ميان بيت‎الحكمة تونس، به­عنوان اصلي‎ترين خاستگاه توليد فكر و انديشه در اين كشور و اعضاي هيئت ايراني قرار شد، همايش بعدي در ايران برگزار شود و عنوان «مستقبل الاحضاره الاسلاميه: الفرض و التحديات» از سوي هيئت ايراني براي همايش آينده پيشنهاد شد.

3 . برگزاري همايش موجب شناخت متقابل انديشمندان ايراني و تونسي و تبادل آراء و افكارشان شد. اين شناخت مي‌تواند مقدمه‌اي براي پيوند مجامع و نهادهاي علمي و فرهنگي و صاحبان فكر و انديشة دو كشور باشد.

4 . برگزاري اين همايش بازتاب بسيار خوبي در مطبوعات و رسانه‌هاي عمومي و جامعة علمي و آكادميك اين كشور داشت.

تهيه كننده: عاطفه نوري

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید

    تعداد نظرات منتشر شده: 13
    1. نویسنده :فرمانده.کل

      از زحماتتان متشکرم. :-p

    1. نویسنده :دختر.ایرونی

      مطالب خوبی دارید. ان شاء الله همین سیاست کاری را ادامه دهید.

    1. نویسنده :امیر.ف

      اسلام: تاریخ مختصر، تألیف کارین آرمسترانگ‏ خوبه!!!

    1. نویسنده :امیر

      آخه بابا این یعنی چی… اسلام: تاریخ مختصر، تألیف کارین آرمسترانگ‏… 🙁

    1. نویسنده :علی.مرادی

      صحبت از پژمردن یک برگ نیست…وای جنگل را بیابان می کنند…با ارزوی موفقیت برای شما

    1. نویسنده :انجل

      آقای صبای عزیز سایت خوبی دارید. موفق باشید.

    1. نویسنده :پسرای.ایران

      نوشته اسلام: تاریخ مختصر، تألیف کارین آرمسترانگ‏ خوب بود. بیشتر به قسمت سرگرمی و عکسهای روز توجه کنین.

    1. نویسنده :dokhterbndri

      خیلی هم خوب…جالبترین قسمت فال و طالع بینی سایته

    1. نویسنده :سمیرا.جون

      همیشه هم این اسلام: تاریخ مختصر، تألیف کارین آرمسترانگ‏ صحیح نیست…:-)

    1. نویسنده :دختران.جوان

      آقای صبای عزیز سایت خوبی دارید. موفق باشید.

    1. نویسنده :مرغ.سبز

      همین طور ادامه بدین … موفق باشید.

    1. نویسنده :محسن.خ

      با تشکر از مطلب خوبتان

    1. نویسنده :نسترن

      مشت می کوبم بر در پنجه می سایم بر پنجره ها من دچار خفقانم خفقان درها را باز کنید