جامعه > میراث فرهنگی و گردشگری – خانههای خشت و گلی خوسف که از دست نامراد زمانه در امان مانده، این روزها به عزای میدان تاریخی شهر نشستهاست. به بهانه ساخت حسینیهای بزرگ در میانه این شهر کهن، بخشهایی از بافت تاریخی ویران شده و به زودی منظر آن هم خدشهدار میشود. فاطمه علی اصغر: ساخت حسینیهای […]
جامعه > میراث فرهنگی و گردشگری – خانههای خشت و گلی خوسف که از دست نامراد زمانه در امان مانده، این روزها به عزای میدان تاریخی شهر نشستهاست. به بهانه ساخت حسینیهای بزرگ در میانه این شهر کهن، بخشهایی از بافت تاریخی ویران شده و به زودی منظر آن هم خدشهدار میشود.
فاطمه علی اصغر: ساخت حسینیهای جدید که از سال گذشته آغاز شده، دل بافت تاریخی خوسف در خراسان جنوبی را میشکند. این بافت کهن که مردم دل در گرو آن دارند و به شکل باورنکردنی تا همین چند سال پیش از هجوم ساخت و سازها در امانش نگهداشتند، این روزها با میلهای آهنی زخم خورده است. رییس شورای خوسف میگوید که مراسم بیلگردانی روز عاشورا با خلوص نیت مردم در میدان تاریخی شهر، شوری عجیب به پا میکرد اما نمیدانم چرا برخی تصمیم گرفتند، این حسینیه ساخته شود و مسئولان میراث فرهنگی هم مجوز ساخت آن را صادر کردند. در حالی که بافت تاریخی خوسف به ثبت ملی رسیده است.
خانههای خشت و گلی خوسف که از دست نامراد زمانه در امان مانده، این روزها به عزای میدان تاریخی شهر نشستهاست. به بهانه ساخت حسینیهای بزرگ در میانه این شهر کهن، بخشهایی از بافت تاریخی ویران شده و به زودی منظر آن هم خدشهدار میشود. اتفاقی که حال و هوای مراسم بیلگردانی مردم خوسف را هم میگیرد، با آهنهای فرو رفته در دل زمین و سقفی برآمده به آسمان. آیا روز عاشورای خوسف نشانی از آن همه شور و غوغا خواهد داشت؟
محمدعلی رحیمی، رییس شورای شهر خوسف و استاد دانشگاه در رشته ادبیات به یاد مراسم بیلگردانی باشکوه خوسف معترض به ساخت این حسینیه میشود: «ساخت این بنای جدید هویت مراسم بیلگردانی و بافت تاریخی شهر خوسف را از بین میبرد، زمانی بود که جوانان شهر با عشق بیل به دست میگرفتند و به این میدان میآمدند تا صحنه روز عاشورا را در چکاچک برخورد بیلها به هم تداعی کنند و مظلومیت او را به تصور کشند، حالا سالهاست که خشکسالی باعث رفتن جوانان ما شده و مدرنیته دارد بقیه امور را مختل میکند. حفظ بافت سنتی و صیانت میتوانست تنها راه نجات داشتههای تاریخی و موروثی ما باشد که متاسفانه به دلیل بیتوجهی مسئولان این هم در حال از دست رفتن است.»
با این همه، سازندگان این حسینیه تبرئه میشوند وقتی پای مجوز سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به میان میآید؛ مصداق این جمله که«هر چه بگندد، نمکش میزنند، وای به روزی که بگندد، نمک». رییس شورای شهر هم نمیتواند با مقاومتهای مداوم راه به جایی ببرد.
اینجا شهر خوسف است. شهری که مقبره ابن حسامخوسفی در آستانه آن بالای «تخت» جای گرفته. درختهای انار دارد و پسته، انگور و عناب. خانه استاد غلامحسین شکوهی، نخستین وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران و «پدر علم تعلیم و تربیت ایران» را دارد و خانه «سیما بینا» که با حمایتهای مردمی حفظ شده. اداره میراث فرهنگی خوسف بارها و بارها در خبرها گفته که افتتاحش کرده اما همچنان درش به روی گردشگران بسته و اقدامی برای تبدیل شدن آن به موزه انجام نشده است.
ساخت حسینیه گویی راه را باز کرده برای اینکه خانههای قدیمی زودتر فرو بریزند و خانههای جدید منظر شهر را به هم بزنند. زنی که رخسار سوخته دارد، به خانه نوسازی که جلوی آب انبار قدیمی خوسف بنا شده، اشاره میکند: «این ساختمان را میبینید الان سوپرمارکت شده، مجوزش رو میگن مسئولای میراث فرهنگی دادن. ما که نمیدونیم. همین چند وقت پیش هم یک عالمه خونههای قدیمی بالای 150 سال قدمت رو خراب کردن. گفتن که خطرناکه. نمی دونم واقعا اینطوری که پیش بره همه خونه ها به زودی خطرناک میشن.»
پیرزن حرف میزند و در بافت راه میرود و خانهاش را نشان میدهد که خودش میگوید از پسرکدخدای خوسف خریده و سالهاست، در آن ساکن شده: «من عاشق اینجام.» خانهاش چهار ایوانه است با کوزه قدیمی که به نظر اشکانی میآید و در آن گل کاشته. پنجره بزرگی در راهروی خانه است رو به باغ انار. میگوید که هر وقت دلش میگیرد رو به پنجره میایستد و باغ را تماشا میکند. نوهاش در آغوشش آرام است: «معلوم نیست که این خانه سر و پا میماند که وقتی یسنا بزرگ شد پشت این پنجره بایستد و باغ را ببیند؟»
او ناراحت است از وضعیت میدان شهر: «باور کنید که دلم گرفته است، میدان را خراب کردن. لازم نبود؟ همون اندازه هم جمعیت جا میشدند، نیازی به حسینیه جدید نداشتیم. اصلا همه زیبایی این مراسم به شلوغی آن بود.»
میلگردها اما تن بافت تاریخی را زخم می زنند. مقاومت مردم در برابر ساخت و سازهایی که با مجوز مسئولان انجام می شود، بی فایده است. این همه تلاش زنان شهر برای صیانت از صنایع دستی همه بی فایده است، وقتی بافت از بین برود، دیگر از آن مردم کویری که رنگ انار دارد زندگی شان و عناب چه چیز باقی خواهد ماند.
۴۷۴۷
Let’s block ads! (Why?)
RSS