زنی برای یک فصل هرجا دوقطبی هاشمی- احمدینژاد در حال شکلگرفتن باشد، پای یک خواهر در میان است؛ پروین احمدینژاد همان خواهری است که بعد از مدتها غیبت، از تلفنهمراه و نرمافزارهایی که او را به فضای مجازی پیوند میدهد، قدری فاصله گرفت و با یک خاطرهای که بهسرعت تکذیب شد، بهیکباره خود را […]
زنی برای یک فصل
آنجاکه هاشمیرفسنجانی در بازگویی خاطراتش از نگرانی همسر امام(ره) درباره انتخابات ٨٤ و درخواستش از او برای کاندیداتوری سخن گفته بود، بیآنکه نامی از احمدینژادیها در میان باشد، بهیکباره پروین ظاهر شد. او نهتنها خاطره هاشمی را تکذیب کرد، بلکه به بیان روایتی پرداخت که اتفاقا با تکذیب بیت امام(ره) روبهرو شد. پروین در خاطرهای که برای رسانههای همسو با مشی خود ارسال کرده بود، درباره روزهای بعد از پیروزی برادرش در انتخابات ٨٤ و حضورشان در جماران، از خرسندی همسر امام(ره) از انتخاب احمدینژاد به سمت ریاستجمهوری نوشته بود. لیلی بروجردی، نوه دختری امام(ره) اما با تکذیب این خاطره درباره آن روز گفته بود: «خانم خیلی صریح به ایشان گفت، من به شما رأی ندادم، البته من به آقای هاشمی رأی دادهام و شما را نمیشناختم.
شما هم جوان هستید و انشاءلله بتوانید به کشور خدمت کنید…».پروین احمدینژاد شاید تنها عضوی از خانواده احمدینژادیها باشد که در فضای رسانه تا لحظه آخر هر دو دولت برادرش و البته تابهامروز، از حمایت از محمود دست نکشیده است. چه او این نام و رسم امروزی خود را هم مدیون همین برادری است که توانست هشت سال ریاست دولتهای نهم و دهم را برعهده بگیرد. پروین احمدینژاد را کسی نمیشناخت، اگر خواهر رئیس دولتهای نهم و دهم نبود. نسبت خونی، این خواهر و برادر را، هم در ظاهر به هم شبیه کرده است، و هم در رفتار و گفتار. شاید بهخاطرهمین نسبت خونی بود که پروین در حمایت از محمود احمدینژاد کم نگذاشت و خواهرانه از او دفاع کرد. از تلاش برای تمدید ریاستجمهوری برادرش در انتخابات ٨٨ گرفته، تا شهید خواندن او، آنهنگام که او را در روزهای آخر مسئولیتش «شهید تهمت» خوانده و با رجایی و بهشتی مقایسه کرده بود. تنها مسئولیتی که او را در قاب تصاویر ثبت کرد، عضویت در شورای شهر سوم تهران بود.
ارتباط خانوادگی احمدینژادیها با خاندان هاشمی
پروین، البته از ابتدای انقلاب همانطور که خودش گفته در برخی مناصب حضور داشته است؛ مناصبی که چندان به هاشمیرفسنجانی بیربط هم نبوده است. فاطمه هاشمی، یکی از دختران اکبر هاشمیرفسنجانی، در مصاحبه با روزنامه ایران گفته است «آن زﻣﺎن ﮐﻪ ﭘﺪرم در زﻧﺪان ﺑﻪﺳﺮ ﻣﯽﺑﺮد، روی ﻗﺮآن ﮐﺎر ﻣﯽﮐﺮد. ﻣﺎدر دستنوشتههای ﭘﺪرم را از زﻧﺪان ﺧﺎرج ﻣﯽﮐﺮد و ﺑﺎ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ آﻗﺎی دﻋﺎﮔﻮ آن ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻓﯿﺶﺑﺮداری ﻣﯽﺷﺪ. من هم در اﯾﻦ ﻓﯿﺶﺑﺮداریها ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﺮدم. ﺑﻪﺻﻮرت گروهی ﮐﺎر ﻣﯽﮐﺮدﯾﻢ و من هم ﻋﻀﻮی از ﮔﺮوه ﺑﻮدم».
این کار در حزب جمهوری اسلامی هم ادامه پیدا میکند و پروین احمدینژاد هم جزو افرادی بوده است که در این فیشبرداری کمک میکرده است.از بعضی سخنان میتوان چنین برداشت کرد که از همان ابتدای انقلاب باید ارتباطاتی بین خانواده احمدینژاد و هاشمیرفسنجانی وجود داشته باشد. ارتباطاتی که به مرور زمان دستخوش تغییرات اساسی شده و آن را بهگونهای تغییر داده است که برادر پروین در کسوت ریاست دولت بارها هاشمیرفسنجانی را متهم کرده است.
فاطمه هاشمی یکی از دختران آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی در یک گفتوگو در اعتراض به برخی اتهامات علیه مهدی هاشمی برادرش به زندگی پروین اشاره میکند و در پاسخ به این سؤال مبنیبر دریافت حقوق ١٤ میلیونی مهدی هاشمی، دریافت اینگونه حقوقها را به احمدینژاد منتسب کرده و گفته بود: «پروین احمدینژاد آه در بساط نداشت اما ببینید الان چگونه دارد زندگی میکند.» پروین هم بلافاصله به این سخنان واکنش نشان داد. البته به همان سبک و سیاق برادرش: «… همچنان سادهزیست هستم و در همان آپارتمانی زندگی میکنم که ٢٢ سال قبل خانم فاطمه هاشمی به آنجا تشریف آورده بود. افتخار میکنم که باغی در لواسانات ندارم و…»خانواده احمدینژادیها تا قبل از انتخابات ٨٤ مواضع تندوتیز علیه هاشمیرفسنجانی نداشتند. البته سطح ارتباط آنها بهطورویژه مشخص نشده است. اما دستکم محمود احمدینژاد حتی در انتخابات مجلس ششم که هاشمیرفسنجانی از تهران نامزد ورود به مجلس میشود، رئیس ستاد انتخاباتی او در نارمک میشود. او البته مسئولیتهایی را هم در استانداری اردیبل در دولت هاشمی در کارنامه خود دارد و تا این مقطع زمانی سخنی علیه هاشمی به زبان نمیآورد.
با تغییر رویکرد محمود در آستانه انتخابات ٨٤ و در هشت سال بعد از آن، پروین که بهواسطه شناختهشدهبودن برادرش وارد فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شده بود، همان سبک سخنان را بهکار میبرد و در یک افشاگری جزئی به بیان آنچه گذشت میپردازد. ناگفته نماند پروین احمدینژاد هم اتفاقا در همان دوره انتخابات ششم مجلس نامزد انتخابات شده بود. او البته در رقابتهای دور اول و دوم شوراهای شهر و روستا هم کاندیدا شده بود، اما نتوانسته بود در هیچ کدام موفقیتی بهدست بیاورد.
ورود به شورای شهر سوم
پروین برای ورودش به عرصه کمی تا قسمتی سیاسیتر، احتیاج به همراهانی هم داشت. مهرداد بذرپاش از نمایندگان فعلی مجلس و از جمله نزدیکان احمدینژاد که در دولت او توانست مناصب متعددی از جمله ریاست مشاوران جوان ریاستجمهوری و مدیریت یکی از شرکتهای بزرگ خودروسازی ایران یعنی سایپا را به عهده بگیرد، جزو حامیان پروین احمدینژاد برای انتخابات شوراهای شهر و روستای دور سوم بود. او در توضیح این حمایت میگوید: «پروین احمدینژاد عنصری فرهنگی، فوقلیسانس و مدیر مدرسه و چهره سیاسی و مطلع و در جریان اوضاع است».
پروین احمدینژاد لیسانس الهیات دارد و کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه آزاد تهران مرکز در رشته فلسفه اسلامی اخذ کرده است. در سوابقی که از پروین در «ویکیپدیا» وجود دارد نوشته شده که او پنج سال مدیریت دبستان و پیشدانشگاهی و ٣٠سال فعالیتهای فرهنگی و آموزشی را در کارنامه دارد. پروین بالاخره در شوراهای شهر سوم توانست موفقیت کسب کند، آن هم یک سال بعد از ریاستجمهوری برادرش.
تلاش خواهرانه برای پیروزی برادر
پروین احمدینژاد در سال ٨٨ هم البته تلاش مجدانهای برای پیروزی برادرش در انتخابات ریاستجمهوری دهم به خرج داد. او در انتخابات ریاستجمهوری دهم بهمثابه یک ستاد شخصی در جلسات متعددی حضور یافت و به تبلیغ برای برادر پرداخت. در یکی از این جلسات به تاریخ بیستوپنجم اردیبهشت سال ٨٨ پروین درباره برادرش چنین میگوید: «وقتی احمدینژاد استاندار اردبیل بود در سال اول استاندار شدن، اردبیل دچار زلزله شد. احمدینژاد خود شخصا به شهرها و روستاهای اردبیل سفر میکرد و با بررسی وضعیت آن از نزدیک تدابیر لازم را میاندیشید. بهدلیل تخریب جادهها بر اثر زلزله یا فقدان اطلاعات، احمدینژاد مجبور میشد مسافت زیادی را برای بازدید از منطقه زلزلهزده پیاده بپیماید.
در یکی از این بازدیدها که منزل پیرمردی بود، پس از خروج احمدینژاد از منزل، پیرمرد احمدینژاد را نفرین کرد بهدلیل اینکه نمیدانست میهمان او خود استاندار بوده است، بهدلیل وضعیت خود استاندار را نفرین کرد و احمدینژاد از اینکه همراهانش پیرمرد را متوجه کنند که میهمان او چه کسی است و او شرمنده شود، از این کار ممانعت کرد.» پروین در همان مراسم ادامه میدهد: «یک شب من از مراسم عزاداری بیت مقاممعظمرهبری که دیر به پایان رسیده بود و بهخاطر باران شدید و نبود خودرو ناچار شدم تا با استفاده از ماشین دولتی به منزل بروم وقتی رئیسجمهور متوجه این موضوع شد، آهی کشید و گفت کاش این کار را نمیکردی اما اشکالی ندارد من هزینه آن را به حساب دولت واریز خواهم کرد».
شکست در انتخابات مجلس و اعتراض به تخلفات انتخاباتی
اما پروین احمدینژاد بعد از اتمام دوره شوراهای شهر سوم که برای برگزاری دوره بعدی انتخابات شوراها که عمر آن به دو سال افزایش یافته بود، یکبار دیگر کاندیدای ورود به شوراها شد، قبلتر از آن او خواست بخت خود را اینبار برای انتخابات مجلس بیازماید. او برای انتخابات مجلس نهم از حوزه انتخابیه گرمسار یعنی زادگاه خانوادگیشان کاندیدا شد. اما پس از شمارش آرا غلامرضا کاتب با ١٦ هزار و ٢٢٨ رأی نفر اول و پروین احمدینژاد با ١٥ هزارو ٥٠٠ رأی نفر دوم شده و از ورود به بهارستان محروم شد. پروین به نتیجه انتخابات اعتراض کرد: «در روز و شب برگزاری انتخابات در حوزه گرمسار، تخلفات انتخاباتی از سوی برخی نامزدهای این حوزه مشاهده شد که این امر خلاف قانون بوده و بنده اعتراض خودم را نسبت به این موضوع تسلیم مسئولان برگزاری انتخابات خواهم کرد… .»
اگرچه حاصلی از این اعتراض برای پروین به دست نیامد. او پس از این ناکامی نهتنها سرخورده نشد، بلکه بار دیگر تصمیم گرفت تا در انتخابات شوراهای شهر و روستا از حوزه تهران نامزد شود. البته در این انتخابات هم نتوانست توفیقی به دست بیاورد.
زندگی خانوادگی و عروس ترکیهای
پروین احمدینژاد سه داماد نامآشنا و یک عروس ترکیهای دارد. دامادهای او به این جهت نامآشنا هستند که حوزه فعالیت دونفر از آنها مداحی بوده و یکی از آنها هم در سال ٨٤ در گروه مشاوران جوان ریاستجمهوری قرار داشت. احمد قدمی و روحالله بهمنی مداح هستند و حمیدرضا افراشته هم جزو حلقه مشاوران جوان است. البته افراشته روابط حسنهای هم با رحیممشایی داشته و وارد دایره نقدها و انتقادات از او نشد. روحالله بهمنی مداحی است که بر خلاف احمد قدمی، وارد فعالیتهای درونپاستور نشد. همچنین او در زمره مخالفان مشایی بوده و در یکی از منابر خود نیز این موضوع را علنی کرده و بعد از شکایت مشایی علیه سعید حدادیان در ماجرای سخنرانیاش علیه رئیسدفتر رئیسجمهور، از حدادیان دفاع کرد.
اما قدمی داماد حاشیهداری برای پروین محسوب میشد. به روایت سایت تابناک، احمد قدمی که در گذشته در حراست یک شرکت خودروسازی به کار گرفته شده بود، پس از راهیابی پروین احمدینژاد به شورای شهر، به مدیرکلی حراست سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور منصوب شد. البته حضور قدمی در حراست سازمانشهرداریها و دهیاریها به طول نینجامید زیرا داوود احمدینژاد که از سوی برادر به ریاست بازرسی ویژه ریاستجمهوری رسیده بود، دستور عزل داماد خواهر خود را صادر کرد. قدمی بعد از این انفصال اجباری، بیکار نشد و طی حکمی از سوی علی ترکاشوند، رئیس شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور، به سمت ریاست مجموعه ورزشی شهید کشوری منصوب شد.
اما معصومه، عروس ترکیهای پروین. از این عروس زمانی رونمایی شد که تصاویر او در کنار مادر همسرش در اجلاس آموزشوپرورش در تهران بر خروجی برخی سایتها قرار گرفت. براساس این اخبار، معصومه دختر «رحمی اونوشان»، رئیس انتشارات «اهلالبیت» در استانبول است. ظاهرا اونورشان، مدیرکل خانه انتشارات «اهل البیت»، به رسانههای ترکیهای اطلاع داده بود که دختر وی و خواهرزاده رئیسجمهور ایران در سال ٢٠٠٨ در تهران با یکدیگر آشنا شدهاند، زمانی که معصومه در آنجا مشغول تحصیل بوده است. مراسم عقد آنها در استانبول برگزار شد.
حیات سیاسی وابسته به برادر
پروین در روزهای آخر ریاستجمهوری برادرش، در مراسم تجلیل از تلاشگران حوزه زن و خانواده که تیرماه سال ٩٢ در نهاد ریاستجمهوری برگزار شد، گفت که صبح همان روز دلنوشتهای برای برادرش نوشته است. پروین در متن خود خطاب به محمود چنین میگوید: «خواستم بگویم که تو غریبانه آمدی ولی نخواهم گفت که غریبانه رفتی چرا که غریبتر و مظلومانهتر از تو حق غربت و عدالت است و غربت، آرمانها و ارزشهایی است که تو بهخاطر آن شهید تهمت شدی… برادرم! غمگین نباش، اندوه به دل راه نده و دل را به خدا بسپار، آمدهایم و آمادهایم تا این عصر، به طلاییترین دوران در دوران تاریخ مبدل شود.»پروین احمدینژاد اینروزها مشغول ادامه تحصیل در مقطع دکتراست.
در ویکیپدیا رشته او فلسفه اسلامی ذکر شده اما پیشتر برخی رسانههای اصولگرا عنوان کرده بودند که او دانشجوی اقتصاد دانشگاه علامه شده است. پروین اگرچه هنوز هم به درخواست مصاحبه پاسخ نمیدهد اما فعالیت نسبتا قابلتوجهی در فضای مجازی و نرمافزارهای تلفنهمراه دارد. او در این فضا تصاویر متعدد معنوی را به اشتراک گذاشته و اغلب مطالبش در مدح امام زمان(عج) و انتظار اوست. پروین همچنان در سکوت بهسر میبرد. او برخلاف زنان دیگر سیاستمدار ایران، بعد از دوره فعالیتش در شورای شهر تهران تقریبا به محاق رفته است. بهطوری که گویا تمام فعالیت او به حیات سیاسی برادرش وابسته بوده و بعد از آن تصویر دیگری برای فعالیت سیاسی پروین نمیتوان متصور شد.