از آنجا که برای آموزش و تربیت هر خلبان میلیونها دلار هزینه شده بود و هر یک سرمایه ملی محسوب میشدند به طوری که حتی امکان جایگزینی سریع هم وجود نداشت تمام سعی من به عنوان مسئول این بود به هر شکل با انجام مذاکره مستقیم یا طرق دیگر آنان را از این تصمیم منصرف […]
از آنجا که برای آموزش و تربیت هر خلبان میلیونها دلار هزینه شده بود و هر یک سرمایه ملی محسوب میشدند به طوری که حتی امکان جایگزینی سریع هم وجود نداشت تمام سعی من به عنوان مسئول این بود به هر شکل با انجام مذاکره مستقیم یا طرق دیگر آنان را از این تصمیم منصرف کنم گاهی موفق بودم و گاهی نه!
به گزارش صلح خبر به نقل از ایسنا، در روز ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ نظامیان نیروی هوایی و همافران به ملت پیوسته و با بیعت تاریخی خود با امام خمینی به شایعات پایان دادند. این روز، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و ارتش بود به گونه ای که ۱۹ بهمن ماه در تقویم کشورمان روز نیروی هوای نام گرفت.
به همین مناسبت در دو بخش مروری بر وضعیت نیروی هوایی ارتش در دوران انقلاب اسلامی داریم. در همین رابطه امیر سرتیپ خلبان حسین خلیلی از پیشکسوتان نیروی هوایی ارتش در گفتوگویی توضیح داده است:
*/بخش اول/ نیروی هوایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی چه وضعیتی داشت؟
«پس از شکل گیری نظم نسبی و استقرار سربازان یگان پاسداری در جایگاههای نگهبانی در یکی از شبهای زمستان ۱۳۵۸ یک دستگاه مینی بوس تعویض پاسداری با هواپیماهای مستقر در رمپ پروازی پایگاه هوایی بندرعباس برخورد کرد که بر اثر آن تعدادی سرباز مجروح و به چند فروند «فانتوم» آسیب جدی وارد شد. در این مقطع از نظر عملیاتی کاهش روند پرواز در گردان شناسایی و دیگر گردانهای رزمی تا اردیبهشت ۱۳۵۸ ادامه یافت و از این تاریخ به بعد، پروازهای این یگان از سر گرفته شد.
با انفجار اولین بمبهای عراق در پایگاههای نیروی هوایی، نه تنها سیل روز افزون تقاضاها از روی میز مدیریت آموزش عملیاتی حذف شد، بلکه ما با گروه زیادی از خلبانها مواجه شدیم که تعدادی از آنها حتی به رغم میل خود و با بهانههای واهی از نیرو کنار گذاشته شده بودند و در واقع زخم خورده بودند.
البته عملکرد گردان نسبت به سال قبل افت چشمگیری پیدا کرد؛ به گونهای که در بعضی از ماههای سال ۱۳۵۸ حداکثر چهار پرانه یا سورتی پرواز انجام میشد. نظر به این که توصیف اثرات و پیامدهای انقلاب اسلامی در نهاجا بسیار طولانی و دور از موضوع این نوشتار تلقی میشود، بنابراین به منظور ترسیم تصویر مناسبی از فضای عملیاتی مطالب پایانی این مبحث به نقل خاطرهای از سرهنگ بازنشسته علی دهنادی که قبل از انقلاب اسلامی دوره دافوس را در آمریکا طی کرده و در این مقطع و شروع جنگ تحمیلی به عنوان مدیر آموزش عملیاتی معاونت عملیاتی نهاجا در ستاد نهاجا خدمت میکرده، استناد میشود پس از انقلاب و قبل از جنگ درخواستهای زیادی از خلبانها، به ویژه خلبانان جوان به مدیریت آموزش معاون عملیات نیرو میرسید که طی آن تقاضای رهایی از خدمت اعم از بازخریدی یا استعفا از نیرو را داشتند.
خیلی از آنها از آینده نامطمئن بیمناک بودند و عدهای احساس میکردند خلقیاتشان با شرایط جدید کشور همخوانی ندارد. از آنجا که برای آموزش و تربیت هر خلبان میلیونها دلار هزینه شده بود و هر یک سرمایه ملی محسوب میشدند به طوری که حتی امکان جایگزینی سریع هم وجود نداشت تمام سعی من به عنوان مسئول این بود به هر شکل با انجام مذاکره مستقیم یا طرق دیگر آنان را از این تصمیم منصرف کنم گاهی موفق بودم و گاهی نه!
بیشتر بخوانید:سه خلبانی که به شکل هولناک شکنجه شدنداین خلبان پس از اخراج سالها اسیر بودتمجید فرمانده بعثی از خلبانان ایرانی
جالب است بدانید با انفجار اولین بمبهای عراق در پایگاههای نیروی هوایی، نه تنها سیل روز افزون تقاضاها از روی میز مدیریت آموزش عملیاتی حذف شد، بلکه ما با گروه زیادی از خلبانها مواجه شدیم که تعدادی از آنها حتی به رغم میل خود و با بهانههای واهی از نیرو کنار گذاشته شده بودند و در واقع زخم خورده بودند. آنها یک درخواست داشتند؛ یک دست لباس پرواز تحوی لشان شود و به مصاف دشمن بعثی بروند خیلیها حتی اسمی از برقراری حقوق و مزایا هم نمی آوردند دیری نگذشت که نام تعدادی از همین قهرمانان بی بدیل در خیل شهدا اسرا و جانبازان جنگ تحمیلی فهرست شد!»
منبع: نبردهای نیروی هوایی ایران، هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی.
انتهای پیام