سید مصطفی خوشچشم، کارشناس مسائل بینالمللی در گفتگو با پایگاه صلح خبر به نقل از خبرنگار ایسنا در واکنش به اظهارات اخیر سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا علیه کشورمان گفت: اظهارات جیک سالیوان در چارچوب فشار دیپلماتیک و سیاسی انجام میشود که ایران را در مسیر تقابلی که بر سر چند موضوع باقی مانده کوچک […]
سید مصطفی خوشچشم، کارشناس مسائل بینالمللی در گفتگو با پایگاه صلح خبر به نقل از خبرنگار ایسنا در واکنش به اظهارات اخیر سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا علیه کشورمان گفت: اظهارات جیک سالیوان در چارچوب فشار دیپلماتیک و سیاسی انجام میشود که ایران را در مسیر تقابلی که بر سر چند موضوع باقی مانده کوچک اما بسیار حیاتی از مذاکرات مانده است، عقب براند.
وی افزود: آمریکاییها اساساً هرگاه که در مذاکرات به خواسته خود نرسند به فشار ترکیبی و یا جنگ ترکیبی روی میآورند و سعی میکنند در حوزههای مخلتف به ایران فشار آورند. این فشار ترکیبی در تمامی حوزههای سخت، نیمه سخت و نرم ظهور پیدا میکند که یکی از مدلهای نرم در حوزه فشار سیاسی و دیپلماتیک است.
وی افزود: دور اول این فشار ترکیبی در بهار سال گذشته و تا قبل از دور آخر مذاکرات وین صورت گرفت و آمریکا سعی کرد که از فشارهای سیاسی و دیپلماتیک در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی استفاده کند. دور دوم جنگ ترکیبی نیز بعد از مذاکرات شهریور بود که آمریکاییها سعی کردند در چندین حوزه سیاسی و دیپلماتیک به ایران فشار وارد کنند، از جمله در همان شورای حکام، سپس در اخراج ایران از کمیسیون مقام زن و همچنین تلاشها و پروپاگاندا پیرامون قرار گرفتن نام سپاه در لیست تروریسم اروپا.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: تمامی این اقدامات برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی و ایجاد ایجاد فشار روانی بر روی بازارهای اقتصادی ما صورت میگیرد. در حقیقت هدف اینگونه اقدامات ایجاد التهاب در بازارهای اقتصادی ایران است تا فشار بر حاکمیت و مذاکرات کنندگان وارد شود.
وی در ادامه افزود: اساساً مذاکره در دو بخش صورت میگیرد که یکی از طریق دیپلماتهایی است که در میز مذاکره حضور دارند و بخش مهمتر و طولانیتر همواره در بیرون از اتاق و درهماوردی دو طرف صورت میگیرد. به همین دلیل است که طرف آمریکایی مجدداً در این بهار نیز دور سوم فشارها را در حوزه عملیات روانی، رسانهای، جنگ ادراکی و فشار سیاسی و دیپلماتیک دنبال میکند.
خوشچشم تصریح کرد: البته این فشارها به منزله معتبرسازی تهدید نیز است؛ به جهت اینکه آمریکاییها سالها است که دچار بی اعتباری در تهدید نسبت به جمهوری اسلامی ایران شدند و چندین سال است که ایران دیگر نمیگوید که میخواهد در مقابل آمریکا بازدارندگی ایجاد کند، بلکه این طرف آمریکایی است که میگوید میخواهد حداقل در منطقه بر ضد ایران بازدارندگی ایجاد کند. چراکه قدرت ایران تا حدی افزایش پیدا کرده است که آمریکاییها میدانند که تهدید دیگر فایده ندارد. قدرتی که فرمانده اسبق سنتکام نیز به آن معترف است و میگوید «بعد از ۷۰ سال ارتش آمریکا برتری هوایی خود را به ایران در منطقه خاورمیانه واگذار کرده است.»
وی افزود: به این ترتیب آمریکاییها سعی میکنند تا رژیم اسرائیل را که قدرتی بسیار کوچکتر است را با خود جایگزین کنند و معتبرنمایی تهدید را از طریق صهیونیستها پیگیری کنند.
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه اظهار داشت: از آنجایی که قدرت ایران به شکل فزاینده بسیار بالاتر و برتر از قدرت نظامی اسرائیل است و به عقیده تمامی کارشناسان جهانی، رژیم صهیونیستی به تنهایی نمیتواند این تهدید را اجرا کند، آمریکاییها سعی میکنند در پیوند با اسرائیل از آنها در کلام پشتیبانی کنند اما هدف اقدام نظامی نیست بلکه فشار سیاسی و روانی بر روی جمهوری اسلامی ایران با استفاده از ایجاد التهاب در بازارهای اقتصادی و ارزی است.
وی افزود: البته این نیز یک حربه کهنه و قدیمی است که برای ما شناخته شده است و قطعاً اینگونه اقدامات نمیتواند ایران را از مواضع خودش به عقب براند.
خوشچشم در پایان گفت: دو و سه مسئله کوچک باقیمانده در مذاکرات که به ویژه به حوزه خاصی از تحریمها برمیگردد آنقدر مهم است که هر طرفی این امتیازات را به دست آورد در حقیقت پیروز مذاکرات خواهد بود و طرف مقابل طرف بازنده و مغلوب. از آنجایی که هدف ایران به دست آوردن انتفاع اقتصادی پایدار برای بهبود معیشت مردم است لذا این امتیازات باقیمانده خط قرمز جمهوری اسلامی ایران است.